۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مخصوصا' به 'مخصوصاً') |
جز (جایگزینی متن - 'آوري' به 'آوری') |
||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
اصفهان برای [[شاردن، ژان|شاردن]] جذابيّت زيادي داشت و او آنجا را زيباترين شهر مشرق زمين محسوب مىكرد و آب و هوايش را به دليل اعتدال از همه جای دنيا سالمتر مىدانست. در واقع آن اصفهاني را كه [[شاردن، ژان|شاردن]] مىديد، شهري بود در اوج ترقّي خود. او نيز از آن رو كه اعتماد و دوستي برخی افراد متنفّذ شهر از تجّار و علما و اهل دربار را جلب كرده بود، مىتوانست با بخشهای متنوّع جامعه ارتباط يابد. | اصفهان برای [[شاردن، ژان|شاردن]] جذابيّت زيادي داشت و او آنجا را زيباترين شهر مشرق زمين محسوب مىكرد و آب و هوايش را به دليل اعتدال از همه جای دنيا سالمتر مىدانست. در واقع آن اصفهاني را كه [[شاردن، ژان|شاردن]] مىديد، شهري بود در اوج ترقّي خود. او نيز از آن رو كه اعتماد و دوستي برخی افراد متنفّذ شهر از تجّار و علما و اهل دربار را جلب كرده بود، مىتوانست با بخشهای متنوّع جامعه ارتباط يابد. | ||
بيشتر ارزاق شهر از مزارع اطراف به شعاع حدود يازده كيلومتري شهر تأمين مىگرديد. در اطراف شهر حدود 000,3 برج كبوتر وجود داشت كه از آنها برای | بيشتر ارزاق شهر از مزارع اطراف به شعاع حدود يازده كيلومتري شهر تأمين مىگرديد. در اطراف شهر حدود 000,3 برج كبوتر وجود داشت كه از آنها برای جمعآوری كود جهت تقويت محصولات صيفي، مخصوصاًً خربزه و طالبي، استفاده مىشد. شاه حدود 800 باز و قِرقي نگه مىداشت كه هر كدام هم دارای نگهبان مخصوص خود بود. اعيان و اشراف هم دارای پرندگان شكاری بودند. شكار شامل شير، ببر و پلنگ بود. ماهي غالباً ً از بحر خزر به صورت خشك و نمك سود به اصفهان و چند شهر ديگر برده مىشد. ماهي خليج فارس هم، كه به زعم وي لذيذترين ماهي جهان بود، به بازار مىرسيد. [[شاردن، ژان|شاردن]] طرفدار نظم حكومتي و كارآيي اداري و نكوهنده استبداد سیاسی است. از اين نظر دربار صفوي را استوار بر بنيادي مىداند كه شاه عباس اوّل گذاشته بود و هر چند كه پس از او سلاطين نالايق بر سر كار آمدند؛ ولي نظام سیاسی و اداري ايران دارای عوامل نيرومندي؛ از جمله قدرت سلطنت و قدرت روحانیّت بود كه از درون متضمّن ادامه و بقای آن بودند. امور عرفي مشروعيّت خود را به ميزان زيادي از تأييد روحانیّت كسب میكردند. خدا حاكم كّل آفرينندگان دانسته مىشد كه مردم را به وسيله پيامبران هدايت مىكرد و سلاطين نيز تا جايي كه به امر رهبري جامعه مربوط مىشد. جانشين پيامبران بودند، از اين رو نوعي قدرت الهي در قدرت و نهاد سلطنت متجلّي مىشد. به نظر [[شاردن، ژان|شاردن]] اين گونه اطاعت كامل از اوامر شاه مختصّ تمدنهای قديم آسيا؛ مانند ژاپن و چين بود كه دارای حكومتهای مطلقه و الهي بودند و هيچ يك از اين قبيل حكومتها به راه تكامل سیاسی آن طور كه اروپا افتاده بود، نيفتاده بودند. ديگر اينكه در ايران خزانهداري و اداره حسابداري كّل ساختي متمركز و واحد داشتند؛ امّا نظام حقوقي كشور دارای يك مركزيّت سازماني نبود و هر كس بنا به ميل خود مىتوانست به محكمهای كه مىخواست رجوع كند. شغل متوليّان اوقاف هم يك كار اداري و عرفي شمرده مىشد و نه يك مسند روحانی. | ||
وضع مدارس ايران به نظر [[شاردن، ژان|شاردن]] به همان روال گذشتهشان بود. بيشتر بر دروسي؛ مانند صرف و نحو، كلام، فلسفه، رياضيات، نجوم، طّب قديم و ادب عرب تمركز میكردند و در آنها از دانشهای معاصر مغرب زمين خبري نبود. | وضع مدارس ايران به نظر [[شاردن، ژان|شاردن]] به همان روال گذشتهشان بود. بيشتر بر دروسي؛ مانند صرف و نحو، كلام، فلسفه، رياضيات، نجوم، طّب قديم و ادب عرب تمركز میكردند و در آنها از دانشهای معاصر مغرب زمين خبري نبود. |
ویرایش