۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ید' به 'ید') |
جز (جایگزینی متن - 'یت' به 'یت') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
برای علم کلام، نامهای دیگری هم ذکر شده است که «اصول دین»، «الهیات»، «علم عقاید» و «فقه اکبر» از جمله آنهاست. برخی معتقدند که دانش کلام را ازآنرو کلام گویند که نخستین اختلاف و بحث اعتقادی که در میان مسلمانان بهصورت گسترده درگرفت، اختلاف درباره کلام الهی بود که آیا قدیم است یا حادث؟. این اختلافات چنان بالا گرفت که پای پادشاهان حکومت عباسی را نیز به این وادی باز کرد؛ مأمون، معتصم و واثق، همچون معتزله قائل به حدوث کلام الهی شدند و متوکل خود را با اهل حدیث همراه کرد و قائل به قدم آن شد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص17</ref>. | برای علم کلام، نامهای دیگری هم ذکر شده است که «اصول دین»، «الهیات»، «علم عقاید» و «فقه اکبر» از جمله آنهاست. برخی معتقدند که دانش کلام را ازآنرو کلام گویند که نخستین اختلاف و بحث اعتقادی که در میان مسلمانان بهصورت گسترده درگرفت، اختلاف درباره کلام الهی بود که آیا قدیم است یا حادث؟. این اختلافات چنان بالا گرفت که پای پادشاهان حکومت عباسی را نیز به این وادی باز کرد؛ مأمون، معتصم و واثق، همچون معتزله قائل به حدوث کلام الهی شدند و متوکل خود را با اهل حدیث همراه کرد و قائل به قدم آن شد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص17</ref>. | ||
دلایل دیگری نیز برای این نامگذاری ذکر شده است که | دلایل دیگری نیز برای این نامگذاری ذکر شده است که میتوان چنین برشمرد: | ||
# این نامگذاری در مقابل فلاسفه است؛ چه، آنان مباحث فلسفی خویش را مصدر به مسائل منطقی میکردند و منطق هم مرادف کلام است؛ متکلمان مقصودشان از برگزیدن این نام برای مباحث خویش این بود که بفهمانند ما در بحثهای خود، از منطق که میراث یونان است بینیازیم. | # این نامگذاری در مقابل فلاسفه است؛ چه، آنان مباحث فلسفی خویش را مصدر به مسائل منطقی میکردند و منطق هم مرادف کلام است؛ متکلمان مقصودشان از برگزیدن این نام برای مباحث خویش این بود که بفهمانند ما در بحثهای خود، از منطق که میراث یونان است بینیازیم. | ||
# چون متکلمان، مباحث خود را با این گفتار آغاز میکردند: «الكلام في كذا». | # چون متکلمان، مباحث خود را با این گفتار آغاز میکردند: «الكلام في كذا». | ||
# این علم مبتنی بر ادله قطعی است؛ سخن و کلام زمانی که همراه باشد با دلیلی یقینی، دارای قوه و استحکام میشود و سزاوار است که بهگونه مطلق، کلام نامیده شود. | # این علم مبتنی بر ادله قطعی است؛ سخن و کلام زمانی که همراه باشد با دلیلی یقینی، دارای قوه و استحکام میشود و سزاوار است که بهگونه مطلق، کلام نامیده شود. | ||
# این دانش، توانایی تکلم و سخن گفتن در عقاید دینی و مناظره با مخالفین را فراهم میکند. | # این دانش، توانایی تکلم و سخن گفتن در عقاید دینی و مناظره با مخالفین را فراهم میکند. | ||
نویسنده، نظریه آخر را پسندیده است و میگوید: با توجه به اینکه این نظریه بر عنصر مناظره متمرکز است و مناظره عنصری اساسی در این دانش است و معمولا مناظره جز از راه تکلم و بحث میسر نیست، | نویسنده، نظریه آخر را پسندیده است و میگوید: با توجه به اینکه این نظریه بر عنصر مناظره متمرکز است و مناظره عنصری اساسی در این دانش است و معمولا مناظره جز از راه تکلم و بحث میسر نیست، میتوان آن را معتبرتر از نظریات دیگر دانست<ref>ر.ک: همان، ص18-20</ref>. | ||
اصطلاح علم کلام در قرن دوم هجری رایج بوده است؛ زیرا [[کلینی، محمد بن یعقوب|کلینی]] روایتی نقل میکند که ابن ابیالعوجاء به نزد [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] آمد که با او درباره عقاید دینی مناظره کند. شخصیت علمی و معنوی امام باعث شد که او سخن را آغاز نکند. امام از او سؤال کرد: چرا آغاز نمیکنی؟ او در جواب گفت: «إني شاهدت العلماء و ناظرت المتكلمين، فما تداخلني هيبة قط مثل ما تداخلني من هيبتك»؛ «من دانشمندان بسیاری دیده و با متکلمان مناظره نمودهام، ولی هرگز آنچنان هیبتی که از شما در من جای گرفته از دیگران بر من عارض نگردیده است»<ref>ر.ک: همان، ص21</ref>. | اصطلاح علم کلام در قرن دوم هجری رایج بوده است؛ زیرا [[کلینی، محمد بن یعقوب|کلینی]] روایتی نقل میکند که ابن ابیالعوجاء به نزد [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] آمد که با او درباره عقاید دینی مناظره کند. شخصیت علمی و معنوی امام باعث شد که او سخن را آغاز نکند. امام از او سؤال کرد: چرا آغاز نمیکنی؟ او در جواب گفت: «إني شاهدت العلماء و ناظرت المتكلمين، فما تداخلني هيبة قط مثل ما تداخلني من هيبتك»؛ «من دانشمندان بسیاری دیده و با متکلمان مناظره نمودهام، ولی هرگز آنچنان هیبتی که از شما در من جای گرفته از دیگران بر من عارض نگردیده است»<ref>ر.ک: همان، ص21</ref>. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
ازآنجاکه علم منطق، قوانین تفکر صحیح و روشهای استدلال را میآموزد و علم کلام نیز علمی است نظری و استدلالی، طبعاً علم منطق از مبادی ضروری علم کلام خواهد بود؛ ازاینروی، متکلمان اسلامی، در آغاز رسالهها و بحثهای کلامی خود، بهطور مختصر یا مفصل، درباره منطق بحث کردهاند<ref>ر.ک: همان، ص59-62</ref>. | ازآنجاکه علم منطق، قوانین تفکر صحیح و روشهای استدلال را میآموزد و علم کلام نیز علمی است نظری و استدلالی، طبعاً علم منطق از مبادی ضروری علم کلام خواهد بود؛ ازاینروی، متکلمان اسلامی، در آغاز رسالهها و بحثهای کلامی خود، بهطور مختصر یا مفصل، درباره منطق بحث کردهاند<ref>ر.ک: همان، ص59-62</ref>. | ||
درباره ارتباط معرفتشناسی و علم کلام نیز | درباره ارتباط معرفتشناسی و علم کلام نیز میتوان گفت که معرفتشناسی، از علم در جهات مختلف، از جمله ماهیت و حقیقت علم، ابزارهای معرفت و شروط آن و توانایی انسان بر شناخت واقعیت بحث میکند. بدیهی است که اینگونه مباحث راه را برای دخول در مباحث کلامی هموار میکند؛ لذا میبینیم متکلمان مباحث آغازین کلامی خود را در موضوعاتی همچون فکر، نظر و شناخت مطرح میکنند<ref>ر.ک: همان، ص60</ref>. | ||
نویسنده درباره تاریخ پیدایش علم کلام میگوید: اگر مقصود، طرح مباحثات عقیدتی بهصورت سؤال و جواب و تعلیم باشد، تاریخ پیدایش علم کلام، مقارن با تاریخ ظهور اسلام است و اینگونه مباحث با اشکال مختلفش پس از رحلت پیامبر(ص) تا زمان شهادت [[امام على(ع)|حضرت امیر(ع)]] ادامه یافت، ولی سخنی از مذاهب کلامی در میان نبود... و اگر مقصود از کلام اسلامی، ظهور مذاهب کلامی و تألیف و تدوین در اینباره باشد، تاریخ پیدایش آن، به پس از نیمه اول قرن اول هجری و اوایل قرن دوم هجری بازمیگردد<ref>ر.ک: همان، ص70-71</ref>. | نویسنده درباره تاریخ پیدایش علم کلام میگوید: اگر مقصود، طرح مباحثات عقیدتی بهصورت سؤال و جواب و تعلیم باشد، تاریخ پیدایش علم کلام، مقارن با تاریخ ظهور اسلام است و اینگونه مباحث با اشکال مختلفش پس از رحلت پیامبر(ص) تا زمان شهادت [[امام على(ع)|حضرت امیر(ع)]] ادامه یافت، ولی سخنی از مذاهب کلامی در میان نبود... و اگر مقصود از کلام اسلامی، ظهور مذاهب کلامی و تألیف و تدوین در اینباره باشد، تاریخ پیدایش آن، به پس از نیمه اول قرن اول هجری و اوایل قرن دوم هجری بازمیگردد<ref>ر.ک: همان، ص70-71</ref>. |
ویرایش