۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ید' به 'ید') |
جز (جایگزینی متن - 'ها' به 'ها') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
در واقع، به نظر وی، علم واقعی که در اثر مکاشفه و شهود به دست میآید، تنها با «سیادت حقیقی و خردمندی معنوی» پیامبر اکرم(ص) میسر میشود و موانع و حجابهایی که اکثر مردم را از ادراک و کسب این علم محروم میدارد، مشتق از همان سه اصل است.<ref>همان</ref>. | در واقع، به نظر وی، علم واقعی که در اثر مکاشفه و شهود به دست میآید، تنها با «سیادت حقیقی و خردمندی معنوی» پیامبر اکرم(ص) میسر میشود و موانع و حجابهایی که اکثر مردم را از ادراک و کسب این علم محروم میدارد، مشتق از همان سه اصل است.<ref>همان</ref>. | ||
[[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] رساله سه اصل را به 14 فصل تقسیم کرده که چون شماره بعضی تکرار | [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] رساله سه اصل را به 14 فصل تقسیم کرده که چون شماره بعضی تکرار شدهاند، اثر حاضر را به 14 باب و برای هر بابی شماره منظمی وضع کرده است. سه باب نخست در بیان سه اصل مذکور «جهل، حب جاه و مال و تسویلات نفس اماره» است و سه باب دوم به ترتیب، در بیان نتایج سه باب نخست است. مؤلف در باب پنجم که عنوان آن «در نتیجه اصل دوم که متابعت شهوت و آرزوهاى نفس و پیروى غرضهای دنیاست» در نظر گرفته بر این باور است که: عاقبت این خصوصیت در واقع از فطرت اصلى منسلخ شدن است و کور و گنگ با بهایم و حشرات محشور شدن، زیرا که هر صفت که در دنیا بر کسى غالب شود به سبب بسیارى افعال و اعمالى است که صاحب آن صفت را است و در روز قیامت صاحبش به صورتی مناسب آن صفت محشور میشود. اگر صفت شهوت بر وى غالب است بهصورت خرس و خوک محشور میگردد و اگر صفت غضب و درندگى غالب است بهصورت سگ و گرگ و اگر گزندگى و ایذا بهصورت مار و عقرب و اگر دزدى و حیله بهصورت موش و کلاغ و اگر تکبر بهصورت شیر و پلنگ و اگر رعنایی و خرامیدن بهصورت طاووس و کبک و اگر حرص و ذخیره کردن چیزها بهصورت مورچه؛ و همچنین در باقى صفات چنین است، چنانچه در حدیث آمده که «یحشر الناس على صور نیاتهم یحشر بعض الناس على صورة یحسن عندها القردة و الخنازیر»؛ و اشاره بهمثل این معناست آیه شریفه قرآن کریم: «یوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ... وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص: 46</ref>. | ||
در ابواب هفتم و هشتم، وی طریق خطا و صواب را از یکدیگر مشخص ساخته و چگونگی یافتن صراط مستقیم و شاهراه حقیقت را روشن کرده است و به طریق پند و اندرز به تبیین مباحث خویش پرداخته، اینگونه بیان میدارد که: اى صورتپرست غافل، آنچه گفته شد همه از راه نصیحت و سلامت قلب بود از آفت خشم و غیظ و حقد و حسد مشفقا علیک، نه از راه عداوت و خصومت؛ و چون دانستى بدین بیان روشن که حب و جاه و منصب و لذت مال و ریاست و غرور نفس اماره به مکر و حیلت و آنچه بدان ماند از امراض نفسانى و از مهلکات است و از اصول جهنم است که همینکه رسوخ در نفس پیدا کرد و مزمن گشت، اطباء روحانى از علاج آن عاجزند و حسم ماده آن را نمیتوانند کرد چنانکه اطباء جسمانى از علاج اکمه و ابرص عاجزند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص: 60</ref>. | در ابواب هفتم و هشتم، وی طریق خطا و صواب را از یکدیگر مشخص ساخته و چگونگی یافتن صراط مستقیم و شاهراه حقیقت را روشن کرده است و به طریق پند و اندرز به تبیین مباحث خویش پرداخته، اینگونه بیان میدارد که: اى صورتپرست غافل، آنچه گفته شد همه از راه نصیحت و سلامت قلب بود از آفت خشم و غیظ و حقد و حسد مشفقا علیک، نه از راه عداوت و خصومت؛ و چون دانستى بدین بیان روشن که حب و جاه و منصب و لذت مال و ریاست و غرور نفس اماره به مکر و حیلت و آنچه بدان ماند از امراض نفسانى و از مهلکات است و از اصول جهنم است که همینکه رسوخ در نفس پیدا کرد و مزمن گشت، اطباء روحانى از علاج آن عاجزند و حسم ماده آن را نمیتوانند کرد چنانکه اطباء جسمانى از علاج اکمه و ابرص عاجزند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص: 60</ref>. | ||
باب نهم مربوط به خاصه علم حقیقی و امتیاز آن از علوم ظاهری است و بابهای دهم و یازدهم درباره نور ایمان و لزوم تصفیه باطن و تزکیه نفس برای تجلی این نور نوشته | باب نهم مربوط به خاصه علم حقیقی و امتیاز آن از علوم ظاهری است و بابهای دهم و یازدهم درباره نور ایمان و لزوم تصفیه باطن و تزکیه نفس برای تجلی این نور نوشته شدهاند. | ||
[[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] در باب دوازدهم، نتیجه کسب این معرفت را روشن میسازد و نشان میدهد که چگونه سالک گاهی حق را مرآت خلق و گاهی خلق را مرآت حق میبیند و در آفاق آیات او را مشاهده میکند. باب سیزدهم شامل مباحثی است درباره امراض نفسانی بهویژه غرور و کبر که نفس مرد عالم نما را مبتلی میسازد و او را از علم حقیقی باز میدارد. بالاخره باب چهاردهم درباره عمل صالح و علم نافع یعنی رابطه بین علم و عمل است و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] پس از بحث دقیقی به این نتیجه میرسد که «آنچه در باب مذمت علم بیعمل واقع شده آن علمی است که غیر مکاشفه باشد، زیرا که دانستن معارف الهیه از این نقایص و عیوب مبراست و از همه آفتی آزاد است و دانستنش عین مطلب است و هرچند که زیاده دانسته شود بهحسب کمیت و کیفیت بهتر است؛ و اما علمی که متعلق به عمل است و از علوم معاملات نه مکاشفات است، دانستن آن بهقدر عمل واجب کفائی است و زیاده از عمل دانستنش وبال آخرت است»<ref>پایگاه اینترنتی تبیان</ref>. | [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] در باب دوازدهم، نتیجه کسب این معرفت را روشن میسازد و نشان میدهد که چگونه سالک گاهی حق را مرآت خلق و گاهی خلق را مرآت حق میبیند و در آفاق آیات او را مشاهده میکند. باب سیزدهم شامل مباحثی است درباره امراض نفسانی بهویژه غرور و کبر که نفس مرد عالم نما را مبتلی میسازد و او را از علم حقیقی باز میدارد. بالاخره باب چهاردهم درباره عمل صالح و علم نافع یعنی رابطه بین علم و عمل است و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] پس از بحث دقیقی به این نتیجه میرسد که «آنچه در باب مذمت علم بیعمل واقع شده آن علمی است که غیر مکاشفه باشد، زیرا که دانستن معارف الهیه از این نقایص و عیوب مبراست و از همه آفتی آزاد است و دانستنش عین مطلب است و هرچند که زیاده دانسته شود بهحسب کمیت و کیفیت بهتر است؛ و اما علمی که متعلق به عمل است و از علوم معاملات نه مکاشفات است، دانستن آن بهقدر عمل واجب کفائی است و زیاده از عمل دانستنش وبال آخرت است»<ref>پایگاه اینترنتی تبیان</ref>. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
با وجود اینکه رساله سه اصل شامل مطالب مهم و مباحث لطیف و دقیق عرفانی و علمی و اخلاقی است و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] در هر مبحثی از آیات قرآنی و احادیث و اخبار پیغمبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(علیهمالسلام) و گفتار و اشعار بزرگان عرفان مانند عطار و اوحدی و مولانا، شواهدی آورده و براهین خود را با آن مزین کرده، این اثر پر ارج تاکنون از نظر اکثر دانشمندان مسطور مانده و بدان توجهی نشده است. | با وجود اینکه رساله سه اصل شامل مطالب مهم و مباحث لطیف و دقیق عرفانی و علمی و اخلاقی است و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] در هر مبحثی از آیات قرآنی و احادیث و اخبار پیغمبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(علیهمالسلام) و گفتار و اشعار بزرگان عرفان مانند عطار و اوحدی و مولانا، شواهدی آورده و براهین خود را با آن مزین کرده، این اثر پر ارج تاکنون از نظر اکثر دانشمندان مسطور مانده و بدان توجهی نشده است. | ||
در اکثر تذکرهها و مآخذ دیگر تاریخی مانند «[[روضات الجنات في أوصاف مدينة هرات|روضاتالجنات]]»، «ریحانةالادب» و «[[مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل|مستدرکالوسائل]]» حتی نامی از این رساله برده نشده و بین کتابهای متداول تنها در «روضةالصفا» است که | در اکثر تذکرهها و مآخذ دیگر تاریخی مانند «[[روضات الجنات في أوصاف مدينة هرات|روضاتالجنات]]»، «ریحانةالادب» و «[[مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل|مستدرکالوسائل]]» حتی نامی از این رساله برده نشده و بین کتابهای متداول تنها در «روضةالصفا» است که اشارهای به این رساله شده و درباره آن چنین نوشته شده است: از کتب نفیسه اوست رساله پارسیه موسوم به «سه اصل» در تحقیق مبدأ و معاش و معاد به طریقه ریاضت و تذکر و تصوف نگاشته و به آیات و احادیث مبرهن داشته بس مفید و سودمند و کمیاب و عزیزالوجود است.<ref>همان</ref>. | ||
این رساله گذشته از یکی دو نامه، تنها نوشته نثر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] به زبان فارسی است و همین نکته ممکن است مانع اشاعه و شهرت آن شده باشد، چون [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] در این کتاب به علمای قشری شدیداً حمله کرده و ازآنجاکه به زبان فارسی است، فهم آن از کتابهای عربی وی نیز آسانتر بوده و بدون شک مزاحمت بیشتری برای مؤلف به وجود میآورده است. | این رساله گذشته از یکی دو نامه، تنها نوشته نثر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] به زبان فارسی است و همین نکته ممکن است مانع اشاعه و شهرت آن شده باشد، چون [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] در این کتاب به علمای قشری شدیداً حمله کرده و ازآنجاکه به زبان فارسی است، فهم آن از کتابهای عربی وی نیز آسانتر بوده و بدون شک مزاحمت بیشتری برای مؤلف به وجود میآورده است. | ||
سبک وی در این رساله سلیس و روشن است؛ گرچه مانند بقیه نثرنویسان عهد صفویه کلمات تقریباً نامأنوس عربی را بیش ازآنچه در قرن ششم و هفتم یا امروزه رواج دارد، بهکار برده است. کلمات [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] چون با کمال صداقت و خلوص نیت نگاشته | سبک وی در این رساله سلیس و روشن است؛ گرچه مانند بقیه نثرنویسان عهد صفویه کلمات تقریباً نامأنوس عربی را بیش ازآنچه در قرن ششم و هفتم یا امروزه رواج دارد، بهکار برده است. کلمات [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] چون با کمال صداقت و خلوص نیت نگاشته شدهاند، مؤثر و دلپذیرند. بهعلاوه، وی اشعار و گفتار لطیف فارسی و عربی و اشارات معتنابهای به نکات مختلف علمی به ارزش علمی این رساله افزوده است.<ref>همان</ref>. | ||
در ادامه کتاب منتخب بسیار زیبا از مثنوى و رباعیات (هشت رباعی) [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] آورده شده است که بهعنوان نمونه به ابیاتی اشاره میشود: | در ادامه کتاب منتخب بسیار زیبا از مثنوى و رباعیات (هشت رباعی) [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] آورده شده است که بهعنوان نمونه به ابیاتی اشاره میشود: |
ویرایش