۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'به' به 'به') |
جز (جایگزینی متن - 'هه' به 'هه') |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
# فصل دوم به معرفی اسلام، ارکان و فرق این دین اختصاص دارد. مؤلفان ابتدا قسمتی را با عنوان «ارکان اسلام» مطرح نموده و قرآن، سنت و حدیث را زیر این عنوان ذکر کرده و هریک را بهاختصار معرفی کردهاند. در ادامه برخی از فرق اسلامی معرفی شدهاند. این فرق عبارتند: از خوارج، فرق شیعه (زیدیه، غلات شیعه، امامیه) و معتزله. در میان این فرق، فرقه معتزله به اعتبار اینکه – از نظر مؤلفان - معتبرترین و قدیمیترین مکتب اندیشه و فکر در میان مسلمانان است، بهتفصیل معرفی و بررسی و اصول اعتقادی (توحید، عدل، وعد و وعید، منزلة بين المنزلتين، امر به معروف و نهی از منکر) و فلسفه سیاسی، فلسفه طبیعی و فلسفه اخلاقی این فرقه تبیین شده است. | # فصل دوم به معرفی اسلام، ارکان و فرق این دین اختصاص دارد. مؤلفان ابتدا قسمتی را با عنوان «ارکان اسلام» مطرح نموده و قرآن، سنت و حدیث را زیر این عنوان ذکر کرده و هریک را بهاختصار معرفی کردهاند. در ادامه برخی از فرق اسلامی معرفی شدهاند. این فرق عبارتند: از خوارج، فرق شیعه (زیدیه، غلات شیعه، امامیه) و معتزله. در میان این فرق، فرقه معتزله به اعتبار اینکه – از نظر مؤلفان - معتبرترین و قدیمیترین مکتب اندیشه و فکر در میان مسلمانان است، بهتفصیل معرفی و بررسی و اصول اعتقادی (توحید، عدل، وعد و وعید، منزلة بين المنزلتين، امر به معروف و نهی از منکر) و فلسفه سیاسی، فلسفه طبیعی و فلسفه اخلاقی این فرقه تبیین شده است. | ||
# علم کلام موضوع فصل سوم است. مؤلفان در این فصل با بررسی تعریفهای علم کلام و عوامل شکلگیری آن معتزله و متکلمان را از یکدیگر جدا میدانند؛ زیرا این نام (متکلمین) ویژه کسانی است که کلام را وسیله دفاع از حدیث میشمارند و کتابهای خود را نیز بر این شیوه تألیف کردهاند؛ حال آنکه معتزله دشمنان اهل حدیث هستند. این بدان دلیل است که معتزله فقط برهان عقلی را ارزشمند دانسته و میگویند هر برهان سمعی (نقلی) که عقل آن را استوار نداند، مردود است؛ درحالیکه متکلمین و در رأس آنان اشعریان تأکید میکنند که برهان عقلی را از آن جهت ارزش است که شرع به پیروی از عقل امر کرده است و عقل ذاتاً ارزشی ندارد، بلکه ارزش آن در چیزهایی است که توسط شرع میآموزد و آنجا که نتوان به برهان عقلی دست یافت، باید به برهان سمعی روی آورد. | # علم کلام موضوع فصل سوم است. مؤلفان در این فصل با بررسی تعریفهای علم کلام و عوامل شکلگیری آن معتزله و متکلمان را از یکدیگر جدا میدانند؛ زیرا این نام (متکلمین) ویژه کسانی است که کلام را وسیله دفاع از حدیث میشمارند و کتابهای خود را نیز بر این شیوه تألیف کردهاند؛ حال آنکه معتزله دشمنان اهل حدیث هستند. این بدان دلیل است که معتزله فقط برهان عقلی را ارزشمند دانسته و میگویند هر برهان سمعی (نقلی) که عقل آن را استوار نداند، مردود است؛ درحالیکه متکلمین و در رأس آنان اشعریان تأکید میکنند که برهان عقلی را از آن جهت ارزش است که شرع به پیروی از عقل امر کرده است و عقل ذاتاً ارزشی ندارد، بلکه ارزش آن در چیزهایی است که توسط شرع میآموزد و آنجا که نتوان به برهان عقلی دست یافت، باید به برهان سمعی روی آورد. | ||
# عنوان فصل چهارم، «غلات شیعه» است. در این فصل با بررسی شرایط اقتصادی صدر اسلام و دولت اسلامی و نیز جنبشهای انقلابی چون جنبش مزدکی و جنبش بابکیان، به | # عنوان فصل چهارم، «غلات شیعه» است. در این فصل با بررسی شرایط اقتصادی صدر اسلام و دولت اسلامی و نیز جنبشهای انقلابی چون جنبش مزدکی و جنبش بابکیان، به زمینههای شکلگیری اسماعیلیان و قرمطیان پرداخته شده و هریک از این دو فرقه بهتفصیل مورد بررسی قرار میگیرند. | ||
# فصل پنجم به معرفی اخوانالصفا و رسائل آنان اختصاص دارد. مؤلفان با بیان اینکه ظهور اخوانالصفا نتیجه طبیعی اوضاع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی آن عصر است، از اختلاف مورخان و اندیشمندان درباره ماهیت و نام اخوانالصفا، اهداف آنان و پنهانکاری ایشان سخن گفته و رسائل اخوانالصفا را بهتفصیل معرفی و بررسی کردهاند. | # فصل پنجم به معرفی اخوانالصفا و رسائل آنان اختصاص دارد. مؤلفان با بیان اینکه ظهور اخوانالصفا نتیجه طبیعی اوضاع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی آن عصر است، از اختلاف مورخان و اندیشمندان درباره ماهیت و نام اخوانالصفا، اهداف آنان و پنهانکاری ایشان سخن گفته و رسائل اخوانالصفا را بهتفصیل معرفی و بررسی کردهاند. | ||
# فصل ششم و پایانی باب دوم، به موضوع تصوف اختصاص دارد. در این فصل درباره چیستی تصوف، تصوف در اسلام، مذهب تصوف اسلامی و طریق حق بحث شده و در پایان [[ابن عربی، محمد بن علی|محیالدین عربی]] عارف بزرگ و | # فصل ششم و پایانی باب دوم، به موضوع تصوف اختصاص دارد. در این فصل درباره چیستی تصوف، تصوف در اسلام، مذهب تصوف اسلامی و طریق حق بحث شده و در پایان [[ابن عربی، محمد بن علی|محیالدین عربی]] عارف بزرگ و اندیشههایش معرفی و بررسی میشود<ref>ر.ک: همان، ص77-76</ref>. | ||
بخش دوم شامل چهار باب است که جز باب نخست که به موضوع «تأثیر متقابل اندیشه اسلامی و یونانی» اختصاص دارد، در بابهای دیگر | بخش دوم شامل چهار باب است که جز باب نخست که به موضوع «تأثیر متقابل اندیشه اسلامی و یونانی» اختصاص دارد، در بابهای دیگر اندیشهها و دیدگاههای چند تن از فیلسوفان مسلمان شرق و غرب جهان اسلام معرفی و بررسی شده است.<ref>ر.ک: همان، ص77</ref>. | ||
در باب دوم، «فلسفه اسلام در شرق»، کندی، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] معرفی و اندیشه و آثارشان مورد بررسی قرار گرفته و جای فیلسوفان دیگری چون شیخ [[سهروردی، یحیی بن حبش|شهابالدین سهروردی]]، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]]، [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|میرداماد]]، [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] و دیگران در این باب خالی است. | در باب دوم، «فلسفه اسلام در شرق»، کندی، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] معرفی و اندیشه و آثارشان مورد بررسی قرار گرفته و جای فیلسوفان دیگری چون شیخ [[سهروردی، یحیی بن حبش|شهابالدین سهروردی]]، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]]، [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|میرداماد]]، [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] و دیگران در این باب خالی است. | ||
فصل دوم نیز به بررسی | فصل دوم نیز به بررسی اندیشهها و دیدگاههای [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] اختصاص دارد. در این فصل ابتدا زندگی و آثار [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] ذکر شده، سپس دستهبندی علوم از دیدگاه وی بهتفصیل مورد بحث قرار گرفته است. | ||
فصل سوم به ابن سینا اختصاص دارد. مؤلفان در این فصل نخست به زندگی و آثار ابن سینا پرداخته، سپس تقسیمبندی علوم را از نظر وی معرفی و هریک را بهتفصیل مورد بحث قرا دادهاند. این تقسیمبندی از نظر شیخالرئیس از این قرار است: منطق، علم طبیعی، علم ریاضی، علم الهی، علم کلی، علم اخلاق، تدبیر منزل، تدبیر مدینه و نبی. | فصل سوم به ابن سینا اختصاص دارد. مؤلفان در این فصل نخست به زندگی و آثار ابن سینا پرداخته، سپس تقسیمبندی علوم را از نظر وی معرفی و هریک را بهتفصیل مورد بحث قرا دادهاند. این تقسیمبندی از نظر شیخالرئیس از این قرار است: منطق، علم طبیعی، علم ریاضی، علم الهی، علم کلی، علم اخلاق، تدبیر منزل، تدبیر مدینه و نبی. | ||
بررسی | بررسی اندیشههای غزالی، موضوع فصل چهارم است که در آن ابتدا زمانه غزالی و زندگی، آثار و حیات فکری و روحی او بحث شده، آنگاه دیدگاه وی درباره موضوعاتی چون فلسفه، علم کلام، باطنیه، نظریه معرفت و اخلاق مورد بررسی قرار گرفته است.<ref>ر.ک: همان، ص78-77</ref>. | ||
باب سوم، «فلسفه اسلامی در مغرب»، شامل دو فصل است. در این باب سه فیلسوف اهل اندلس، یعنی ابن باجه، ابن طفیل و ابن رشد معرفی شدهاند<ref>ر.ک: همان، ص78</ref>. | باب سوم، «فلسفه اسلامی در مغرب»، شامل دو فصل است. در این باب سه فیلسوف اهل اندلس، یعنی ابن باجه، ابن طفیل و ابن رشد معرفی شدهاند<ref>ر.ک: همان، ص78</ref>. | ||
باب پایانی، «فلسفه تاریخ و اجتماع»، شامل یک فصل است. در این فصل پس از اینکه محیط اجتماعی ابن خلدون و زندگی پرفرازونشیب او تشریح میشود، مؤلفان بهتفصیل به معرفی و بررسی مقدمه او پرداخته و | باب پایانی، «فلسفه تاریخ و اجتماع»، شامل یک فصل است. در این فصل پس از اینکه محیط اجتماعی ابن خلدون و زندگی پرفرازونشیب او تشریح میشود، مؤلفان بهتفصیل به معرفی و بررسی مقدمه او پرداخته و دیدگاههای وی را درباره فلسفه اجتماع، عمران بشری، فلسفه تاریخ و مفهوم عصبیت تشریح کرده و این دیدگاهها را از سویی با دیدگاههای فیلسوفان و حکمای یونانی و اسلامی و از سوی دیگر با آرای جامعهشناسان و اندیشمندانی چون ماکیاولی، دورکیم، ژان ژاک روسو، جان لاک و دیگران مقایسه میکنند<ref>ر.ک: همان، ص79</ref>. | ||
پایانبخش این کتاب، پیوستی با عنوان توضیحات است. استاد [[حکیمی، محمدرضا|محمدرضا حکیمی]] در این پیوست کوشیده است کاستیهای کتاب و خطاهای مؤلفان را تبیین سازد<ref>ر.ک: همان</ref>. | پایانبخش این کتاب، پیوستی با عنوان توضیحات است. استاد [[حکیمی، محمدرضا|محمدرضا حکیمی]] در این پیوست کوشیده است کاستیهای کتاب و خطاهای مؤلفان را تبیین سازد<ref>ر.ک: همان</ref>. |
ویرایش