وحی در ادیان آسمانی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا'
جز (جایگزینی متن - 'می‎ک' به 'می‌ک')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا')
خط ۳۲: خط ۳۲:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
مؤلف در مقدمه، در مورد اهمیت وحی بیان می‌دارد که وحی، پایه و اساس نبوت و از امور ضروری ادیان است؛ و آن ارتباط ویژه‎ای است بین خداوند و پیامبران. دراین‎ارتباط ویژه خداوند به‎صورت مستقیم یا به‎وسیله فرشته وحی با پیامبر سخن می‎گوید<ref>ر.ک: متن کتاب، ص11</ref>.
مؤلف در مقدمه، در مورد اهمیت وحی بیان می‌دارد که وحی، پایه و اساس نبوت و از امور ضروری ادیان است؛ و آن ارتباط ویژه‌ای است بین خداوند و پیامبران. دراین‎ارتباط ویژه خداوند به‎صورت مستقیم یا به‎وسیله فرشته وحی با پیامبر سخن می‎گوید<ref>ر.ک: متن کتاب، ص11</ref>.


وحی پدیده‎ای است برتر از افق فکر بشر که شناخت حقیقت آن برای ما امکان ندارد. تجربه درونی پیامبر در قالب الفاظ نمی‎گنجد و قابل‎انتقال نیست اما محتوای غنی وحی و پیام خداوند متعال قابل‎انتقال به دیگران است. پیامبر از حال وحی خبر می‌دهد نه اینکه پدیده وحی را بر دیگران عرضه کند؛ بنابراین به‎صراحت اعلام می‌کنیم که توان شناخت حقیقت وحی نداریم و نمی‌توانیم از این پدید فوق بشری تعریفی جامع و کامل ارائه دهیم<ref>ر.ک: متن کتاب، ص11-12</ref>.
وحی پدیده‌ای است برتر از افق فکر بشر که شناخت حقیقت آن برای ما امکان ندارد. تجربه درونی پیامبر در قالب الفاظ نمی‎گنجد و قابل‎انتقال نیست اما محتوای غنی وحی و پیام خداوند متعال قابل‎انتقال به دیگران است. پیامبر از حال وحی خبر می‌دهد نه اینکه پدیده وحی را بر دیگران عرضه کند؛ بنابراین به‎صراحت اعلام می‌کنیم که توان شناخت حقیقت وحی نداریم و نمی‌توانیم از این پدید فوق بشری تعریفی جامع و کامل ارائه دهیم<ref>ر.ک: متن کتاب، ص11-12</ref>.


نویسنده در مباحث اولیه، پیرامون مفهوم شناسی وحی سخن به میان آورده است. وحی در لغت به معنای انتقال مطلب در ذهن مخاطب است به‎صورت سریع و مخفی، به‎گونه‎ای که از دیگران پوشیده است. وحی و مشتقاتش حدود هفتادوهشت بار در قرآن آمده است و اصل معنای لغوی آن‎که به معنای تفهیم سریع و مخفی است در همه آن‎ها وجود دارد.
نویسنده در مباحث اولیه، پیرامون مفهوم شناسی وحی سخن به میان آورده است. وحی در لغت به معنای انتقال مطلب در ذهن مخاطب است به‎صورت سریع و مخفی، به‎گونه‌ای که از دیگران پوشیده است. وحی و مشتقاتش حدود هفتادوهشت بار در قرآن آمده است و اصل معنای لغوی آن‎که به معنای تفهیم سریع و مخفی است در همه آن‎ها وجود دارد.


موارد گوناگون استعمال وحی ازاین‎قرار است:
موارد گوناگون استعمال وحی ازاین‎قرار است:
خط ۴۳: خط ۴۳:
# الهام و القاء در قلب، مانند الهام به مادر موسی که یک نوع تفهیم پنهانی و در قلب افکندن بوده.
# الهام و القاء در قلب، مانند الهام به مادر موسی که یک نوع تفهیم پنهانی و در قلب افکندن بوده.
# اشاره، مانند اشاره حضرت یحیی به قوم خویش که درواقع وحی کننده حضرت یحیی بوده و وحی گیرنده قوم ایشان.
# اشاره، مانند اشاره حضرت یحیی به قوم خویش که درواقع وحی کننده حضرت یحیی بوده و وحی گیرنده قوم ایشان.
# وحی به حواریین که وحی کننده خداوند بوده و گیرنده وحی حواریین و اصحاب عیسی(ع) بوده‎اند.
# وحی به حواریین که وحی کننده خداوند بوده و گیرنده وحی حواریین و اصحاب عیسی(ع) بوده‌اند.
# وحی به ملائکه که وحی کننده خداوند متعال است و البته به‎صورت صوت نیست زیرا ملائک جسمانی نبوده‎اند.
# وحی به ملائکه که وحی کننده خداوند متعال است و البته به‎صورت صوت نیست زیرا ملائک جسمانی نبوده‌اند.
# وحی به شیطان که وحی کننده شیطان و جنودش هستند که پنهانی مطالب گمراه‎کننده را به دوستانشان القا می‌کنند.
# وحی به شیطان که وحی کننده شیطان و جنودش هستند که پنهانی مطالب گمراه‎کننده را به دوستانشان القا می‌کنند.
# وحی به پیامبران که اکثر موارد وحی در قرآن به این صورت از وحی است و مفاد وحی حقایق و معارفی است که به ایشان القا می‎شود<ref>ر.ک: همان، ص17-25</ref>.
# وحی به پیامبران که اکثر موارد وحی در قرآن به این صورت از وحی است و مفاد وحی حقایق و معارفی است که به ایشان القا می‎شود<ref>ر.ک: همان، ص17-25</ref>.


نویسنده درباره تعریف اصطلاحی وحی می‎گوید: برای وحی، تعریف‎هایی شده که غالباً ً تعریف حقیقی نیستند. اصولاً تعریف ماهیت و حقیقت وحی برای امثال ما امکان ندارد، زیرا یک ارتباط عادی نیست تا درک و تعریف آن ممکن باشد. تعریف‎هایی که شده شرح اسمی بیش نیست. در این میان علامه طباطبایی وحی را چنین تعریف نموده است: وحی شعور و درک ویژه است در باطن پیامبران که درک آن جز برای آحادی از انسان‎ها که مشمول عنایات الهی قرارگرفته‎اند میسور نیست<ref>ر.ک: همان، ص28</ref>.
نویسنده درباره تعریف اصطلاحی وحی می‎گوید: برای وحی، تعریف‎هایی شده که غالباً ً تعریف حقیقی نیستند. اصولاً تعریف ماهیت و حقیقت وحی برای امثال ما امکان ندارد، زیرا یک ارتباط عادی نیست تا درک و تعریف آن ممکن باشد. تعریف‎هایی که شده شرح اسمی بیش نیست. در این میان علامه طباطبایی وحی را چنین تعریف نموده است: وحی شعور و درک ویژه است در باطن پیامبران که درک آن جز برای آحادی از انسان‎ها که مشمول عنایات الهی قرارگرفته‌اند میسور نیست<ref>ر.ک: همان، ص28</ref>.


بخش بعدی پیرامون کلام خدا است که این از قدیمی‌ترین مباحث علم کلام است. با توجه به اینکه وحی نوعی تجربه و احساس درونی است که نوعی مکالمه بین خدا و فرشته وحی و بین پیامبر تحقق می‎یابد، شناخت کیفیت این مکالمه می‌تواند در فهم بهتر وحی مؤثر باشد. متکلم بودن خدای متعال مورد اتفاق همه مسلمانان است و تکلم خداوند با پیامبران از لوازم قطعی صدق و راست‎گویی ایشان به شمار می‌رود و در محیط شرایع آسمانی قابل‎تردید نیست.
بخش بعدی پیرامون کلام خدا است که این از قدیمی‌ترین مباحث علم کلام است. با توجه به اینکه وحی نوعی تجربه و احساس درونی است که نوعی مکالمه بین خدا و فرشته وحی و بین پیامبر تحقق می‎یابد، شناخت کیفیت این مکالمه می‌تواند در فهم بهتر وحی مؤثر باشد. متکلم بودن خدای متعال مورد اتفاق همه مسلمانان است و تکلم خداوند با پیامبران از لوازم قطعی صدق و راست‎گویی ایشان به شمار می‌رود و در محیط شرایع آسمانی قابل‎تردید نیست.
خط ۵۶: خط ۵۶:
نگارنده درباره حدوث یا قدم کلام می‎گوید پیروان ادیان آسمانی، برای خدا به‎نوعی کلاً عقیده دارند و تکلیم و تکلم را از صفات خدا می‌دانند. عقیده دارند که خدای متعال با پیامبرانش تکلم کرده و به‎وسیله آنان پیام‎هایی را برای مردم فرستاده است. در این جهت تردید ندارند، آنچه مورد بحث قرار گرفته حدوث یا قدم کلام خداست. بحث حدوث یا قدم کلام، یکی از مباحثی قدیمی و پرسروصدای علم کلام است که در طول تاریخ اسلام همواره مورد بحث بوده است و این مسئله، اختصاص به مسلمین ندارد؛ بلکه قبل از آن در بین مسیحیان نیز بسیار مرود بحث بوده است. ایشان در ادامه نظرات فرق اسلامی را درباره قدیم یا حادث بودن کلام الهی نقل می‌نماید<ref>ر.ک: همان، ص47-48</ref>.
نگارنده درباره حدوث یا قدم کلام می‎گوید پیروان ادیان آسمانی، برای خدا به‎نوعی کلاً عقیده دارند و تکلیم و تکلم را از صفات خدا می‌دانند. عقیده دارند که خدای متعال با پیامبرانش تکلم کرده و به‎وسیله آنان پیام‎هایی را برای مردم فرستاده است. در این جهت تردید ندارند، آنچه مورد بحث قرار گرفته حدوث یا قدم کلام خداست. بحث حدوث یا قدم کلام، یکی از مباحثی قدیمی و پرسروصدای علم کلام است که در طول تاریخ اسلام همواره مورد بحث بوده است و این مسئله، اختصاص به مسلمین ندارد؛ بلکه قبل از آن در بین مسیحیان نیز بسیار مرود بحث بوده است. ایشان در ادامه نظرات فرق اسلامی را درباره قدیم یا حادث بودن کلام الهی نقل می‌نماید<ref>ر.ک: همان، ص47-48</ref>.


امامیه و معتزله قائل به حدوث کلام خدا شده‎اند و می‎گویند: کلام خدا مانند کلام انسان، عبارت است از حروف و اصواتی که بر معانی مخصوص دلالت دارد و در لوح محفوظ یا قلب جبرئیل یا در هوا یا جای دیگر به وجود می‎آید. با این تفاوت که انسان در ایجاد کلام نیاز به زبان و دهان و مخارج حروف دارد ولی خدای متعال چنین نیازی را ندارد<ref>همان، ص53</ref>.
امامیه و معتزله قائل به حدوث کلام خدا شده‌اند و می‎گویند: کلام خدا مانند کلام انسان، عبارت است از حروف و اصواتی که بر معانی مخصوص دلالت دارد و در لوح محفوظ یا قلب جبرئیل یا در هوا یا جای دیگر به وجود می‎آید. با این تفاوت که انسان در ایجاد کلام نیاز به زبان و دهان و مخارج حروف دارد ولی خدای متعال چنین نیازی را ندارد<ref>همان، ص53</ref>.


در بخش بعد در مورد امکان وحی از دیدگاه فلاسفه سخن به میان آمده، بعضی از فلاسفه غیرمسلمان اساساً در اصل امکان وحی تردید کرده و منکر امکان ارتباط جهان فوق طبیعت با جهان مادی شده‎اند؛ اما فلاسفه مسلمان قائل به امکان این ارتباط بوده و در توجیه و تبیین امکان وحی و صلاحیت انسان برای نیل بدین مقام شامخ سخنان فراوانی دارند. انسانی که امکان نیل به این مقام را دارد دارای خصوصیاتی است:
در بخش بعد در مورد امکان وحی از دیدگاه فلاسفه سخن به میان آمده، بعضی از فلاسفه غیرمسلمان اساساً در اصل امکان وحی تردید کرده و منکر امکان ارتباط جهان فوق طبیعت با جهان مادی شده‌اند؛ اما فلاسفه مسلمان قائل به امکان این ارتباط بوده و در توجیه و تبیین امکان وحی و صلاحیت انسان برای نیل بدین مقام شامخ سخنان فراوانی دارند. انسانی که امکان نیل به این مقام را دارد دارای خصوصیاتی است:
# کمال قوه نظریه: بدین معنا که نفس او صفا و نورانیت پیداکرده و شبیه عقل فعال‎شده باشد. بدون نیاز به تفکر زیاد باعقل فعال ارتباط برقرار می‌کند و بدون تعلیم بشری علومی بر او افاضه می‎گردد.
# کمال قوه نظریه: بدین معنا که نفس او صفا و نورانیت پیداکرده و شبیه عقل فعال‎شده باشد. بدون نیاز به تفکر زیاد باعقل فعال ارتباط برقرار می‌کند و بدون تعلیم بشری علومی بر او افاضه می‎گردد.
# کمال قوه مخیله: قوه مخیله چنین انسانی آن‎قدر نیرومند است که در حال بیداری، عالم غیب را مشاهده می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص83-84</ref>.
# کمال قوه مخیله: قوه مخیله چنین انسانی آن‎قدر نیرومند است که در حال بیداری، عالم غیب را مشاهده می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص83-84</ref>.
خط ۶۶: خط ۶۶:
# [[سبزواری، هادی|حکیم سبزواری]]: به هنگام رؤیت، صورتی از شیء مرئی در حاسّه، تمثل پیدا می‌کند و نفس درواقع آن را مشاهده می‌کند.
# [[سبزواری، هادی|حکیم سبزواری]]: به هنگام رؤیت، صورتی از شیء مرئی در حاسّه، تمثل پیدا می‌کند و نفس درواقع آن را مشاهده می‌کند.
# [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلی سینا]]: نفس انسان وقتی چیزی از ملکوت را مشاهده می‌کند از قوه وهم و خیال، مجرد شده و در همین حال عقل فعال معانی کلی را بدون تفصیل و تنظیم بر آن افاضه می‌کند.
# [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلی سینا]]: نفس انسان وقتی چیزی از ملکوت را مشاهده می‌کند از قوه وهم و خیال، مجرد شده و در همین حال عقل فعال معانی کلی را بدون تفصیل و تنظیم بر آن افاضه می‌کند.
# [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]]: بعضی از انسان‎ها به‎گونه‎ای آفریده‎شده‎اند که می‌توانند خود را از آثار بشریت جدا سازند و در افق اعلی با فرشتگان باشند و در یک‎لحظه در زمره آن‎ها قرار گیرند و کلام الهی را بشنود<ref>ر.ک: همان، ص85-96</ref>.
# [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]]: بعضی از انسان‎ها به‎گونه‌ای آفریده‎شده‌اند که می‌توانند خود را از آثار بشریت جدا سازند و در افق اعلی با فرشتگان باشند و در یک‎لحظه در زمره آن‎ها قرار گیرند و کلام الهی را بشنود<ref>ر.ک: همان، ص85-96</ref>.


وحی از دیدگاه قرآن و حدیث، موضوع فصل بعدی این کتاب است، مؤلف بر این باور است، باآنکه قرآن، وحی را با عنوان یک حقیقت می‌پذیرد و در آیات فراوان آن را به پیامبر اکرم(ص) نسبت می‌دهد، لیکن در بیان ماهیت آن جز به‎صورت اشاره چندان توضیحی ندارد؛ در آیاتی از قرآن کریم به یکی از ویژگی‎های وحی اشاره‎شده است که آن نزول مستقیم بر قلب است و می‎گوید جبرئیل قرآن را مستقیماً بر قلب تو نازل کرد.
وحی از دیدگاه قرآن و حدیث، موضوع فصل بعدی این کتاب است، مؤلف بر این باور است، باآنکه قرآن، وحی را با عنوان یک حقیقت می‌پذیرد و در آیات فراوان آن را به پیامبر اکرم(ص) نسبت می‌دهد، لیکن در بیان ماهیت آن جز به‎صورت اشاره چندان توضیحی ندارد؛ در آیاتی از قرآن کریم به یکی از ویژگی‎های وحی اشاره‎شده است که آن نزول مستقیم بر قلب است و می‎گوید جبرئیل قرآن را مستقیماً بر قلب تو نازل کرد.
خط ۷۷: خط ۷۷:
# وحی توسط جبرئیل انجام می‎شده و جبرئیل واسطه در ارتباط بوده است<ref>ر.ک: همان، ص103-107</ref>.
# وحی توسط جبرئیل انجام می‎شده و جبرئیل واسطه در ارتباط بوده است<ref>ر.ک: همان، ص103-107</ref>.


ویژگی فرشته وحی موضوع بعدی بخش اخیر است. ادیان آسمانی موجوداتی را به نام ملائکه پذیرفته‎اند و پیامبران از وجود آن‎ها خبر داده‎اند، در نظام هستی مسئولیت‎های خاصی را به عهده دارند و در کتب آسمانی مانند قرآن و انجیل به وجود آن‎ها اشاره شده است. مصنف در ادامه به ذکر پنج ویژگی آن‎ها می‌پردازد؛ و سپس در خصوص جبرئیل امین و خصائص این ملک و کیفیت نزول وحی از جانب او بر پیامبر اکرم(ص) مطالبی را عرضه می‌دارد<ref>ر.ک: همان، ص109-114</ref>.
ویژگی فرشته وحی موضوع بعدی بخش اخیر است. ادیان آسمانی موجوداتی را به نام ملائکه پذیرفته‌اند و پیامبران از وجود آن‎ها خبر داده‌اند، در نظام هستی مسئولیت‎های خاصی را به عهده دارند و در کتب آسمانی مانند قرآن و انجیل به وجود آن‎ها اشاره شده است. مصنف در ادامه به ذکر پنج ویژگی آن‎ها می‌پردازد؛ و سپس در خصوص جبرئیل امین و خصائص این ملک و کیفیت نزول وحی از جانب او بر پیامبر اکرم(ص) مطالبی را عرضه می‌دارد<ref>ر.ک: همان، ص109-114</ref>.


مؤلف محترم در دو فصل بعد پیرامون وحی از دیدگاه مسیحیت و یهود و عهد عتیق سخن به میان آورده است. در مسیحیت درباره تعریف وحی دو نظر کاملاً متفاوت وجود دارد:
مؤلف محترم در دو فصل بعد پیرامون وحی از دیدگاه مسیحیت و یهود و عهد عتیق سخن به میان آورده است. در مسیحیت درباره تعریف وحی دو نظر کاملاً متفاوت وجود دارد:
# نظریه زبانی: تلقی برخی از مسیحیان از وحی شبیه تلقی مسلمین است، وحی مجموعه‎ای از حقایق است که در احکام و یا قضایا بیان گردیده است. وحی حقایق اصیل و معتبر الهی را بر بشر انتقال می‌دهد.
# نظریه زبانی: تلقی برخی از مسیحیان از وحی شبیه تلقی مسلمین است، وحی مجموعه‌ای از حقایق است که در احکام و یا قضایا بیان گردیده است. وحی حقایق اصیل و معتبر الهی را بر بشر انتقال می‌دهد.
# نظریه غیر زبانی: از نظر این دیدگاه خدا در عیسی تجلی نموده و در جسد جسمانی به‎سوی انسان‎ها آمده است و سخن عیسی سخن خداست، همانند پولس که عیسی را فرزند خداوند میدانست، در واقع عیسی را وحی متجسد خداوند دانسته است و دو هدف برای وحی قائل بود: کشف اسرار الهی و تجلی ذات اقدس الهی در مسیح؛ و نجات انسان‎ها از گناهان و بخشودن آن‎ها در اثر فدا شدن عیسی(ع)<ref>ر.ک: همان، ص157-160</ref>.
# نظریه غیر زبانی: از نظر این دیدگاه خدا در عیسی تجلی نموده و در جسد جسمانی به‎سوی انسان‎ها آمده است و سخن عیسی سخن خداست، همانند پولس که عیسی را فرزند خداوند میدانست، در واقع عیسی را وحی متجسد خداوند دانسته است و دو هدف برای وحی قائل بود: کشف اسرار الهی و تجلی ذات اقدس الهی در مسیح؛ و نجات انسان‎ها از گناهان و بخشودن آن‎ها در اثر فدا شدن عیسی(ع)<ref>ر.ک: همان، ص157-160</ref>.


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش