۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یش' به 'یش') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'یر' به 'یر') |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
وی علاوه بر این عبارت، در جای دیگر از این کتاب، با صراحت بیشتری از این مساوی قرار دادن دین و صراط مستقیم جانبداری میکند: «فهدی الله الناس ببركة نبوة محمد(ص)... ثم إنه سبحانه بعثه بدين الإسلام الذي هو الصراط المستقيم»؛ آنهم صراط مستقیمی که دستکم روزی ده مرتبه از خداوند میخواهیم که ما را به آن هدایت کند و از جانب خداوند مأموریم از آن تبعیت کنیم و از ضد و غیر آن، یعنی راه مغضوبین و راه ضالین احتراز کنیم<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/56752/34 ر.ک: همان]</ref>. | وی علاوه بر این عبارت، در جای دیگر از این کتاب، با صراحت بیشتری از این مساوی قرار دادن دین و صراط مستقیم جانبداری میکند: «فهدی الله الناس ببركة نبوة محمد(ص)... ثم إنه سبحانه بعثه بدين الإسلام الذي هو الصراط المستقيم»؛ آنهم صراط مستقیمی که دستکم روزی ده مرتبه از خداوند میخواهیم که ما را به آن هدایت کند و از جانب خداوند مأموریم از آن تبعیت کنیم و از ضد و غیر آن، یعنی راه مغضوبین و راه ضالین احتراز کنیم<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/56752/34 ر.ک: همان]</ref>. | ||
وی خاطرنشان میسازد که غرض وی ضرورت ملازمت عبدبا «صراط مستقیم» و مخالفت وی با انحراف از صراط مستقیم و سبل اصحاب جحیم است. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] در اینجا به ارتباط تنگاتنگ صراط و اندیشه سیاسی مسلمانان اشاره میکند و اینکه در این استعاره، شکاف نظریه و عمل به حداقل خود | وی خاطرنشان میسازد که غرض وی ضرورت ملازمت عبدبا «صراط مستقیم» و مخالفت وی با انحراف از صراط مستقیم و سبل اصحاب جحیم است. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] در اینجا به ارتباط تنگاتنگ صراط و اندیشه سیاسی مسلمانان اشاره میکند و اینکه در این استعاره، شکاف نظریه و عمل به حداقل خود میرسد؛ زیرا هدف از شناسایی صراط مستقیم، عمل و راه پیمودن و تطبیق عملی بندگان خداوند با صراط مستقیم و هدف از انحرافشناسی، اجتناب عملی از آن در زندگی است. آنگاه [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] نظریه اساسی خود را مطرح میکند که بنیان اصلی کتاب وی را تشکیل میدهد. وی در این قسمت از کتاب، در واقع به بیان فرضیه اصلی خود میپردازد و آن اینکه صراط مستقیم را به دو قسمت تقسیم میکند: | ||
اول، یک سلسله امور باطنی و معنوی نظیر اعتقادات و گرایشهای قلبی است؛ | اول، یک سلسله امور باطنی و معنوی نظیر اعتقادات و گرایشهای قلبی است؛ | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
از سوی دیگر مخالفت ورزیدن با هدایت ظاهری کافران نیز موجب تباین و جدایی و انقطاع از عوامل مغضوب شدن و اسباب ضلالت میشود و برعکس موجب انعطاف و نرمش با اهل هدایت و رضوان خداوند و موجب موالات و دوستداری مفلحان میشود. همچنانکه هرچه ایمان فرد کاملتر شود و شناختش از اسلام بیشتر شود، طبعا گرایش و احساسش به مفارقت و جدایی نسبت به یهود و نصاری چه از نظر ظاهری و یا باطنی، افزایش مییابد و همچنین شدت بعد و دوریاش از اخلاق موجود برخی از بهظاهر مسلمانان بیشتر میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35832/2/36 ر.ک: همان، ص36-37]</ref>. | از سوی دیگر مخالفت ورزیدن با هدایت ظاهری کافران نیز موجب تباین و جدایی و انقطاع از عوامل مغضوب شدن و اسباب ضلالت میشود و برعکس موجب انعطاف و نرمش با اهل هدایت و رضوان خداوند و موجب موالات و دوستداری مفلحان میشود. همچنانکه هرچه ایمان فرد کاملتر شود و شناختش از اسلام بیشتر شود، طبعا گرایش و احساسش به مفارقت و جدایی نسبت به یهود و نصاری چه از نظر ظاهری و یا باطنی، افزایش مییابد و همچنین شدت بعد و دوریاش از اخلاق موجود برخی از بهظاهر مسلمانان بیشتر میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35832/2/36 ر.ک: همان، ص36-37]</ref>. | ||
فراتر از این، دلیل و ضرورت دیگر مخالفت با هدایت ظاهری کفار و نظیر آنان در این است که اشتراک و مشابهت در هدی ظاهر با آنان، موجب اختلاط ظاهری این دو میشود و تفکیک و تمییز صفوف حق و باطل اصحاب صراط مستقیم و اصحاب مغضوبین و ضالین از یکدیگر دچار اختلال میشود؛ تا آنجا که تمییز ظاهری آن دو از بین | فراتر از این، دلیل و ضرورت دیگر مخالفت با هدایت ظاهری کفار و نظیر آنان در این است که اشتراک و مشابهت در هدی ظاهر با آنان، موجب اختلاط ظاهری این دو میشود و تفکیک و تمییز صفوف حق و باطل اصحاب صراط مستقیم و اصحاب مغضوبین و ضالین از یکدیگر دچار اختلال میشود؛ تا آنجا که تمییز ظاهری آن دو از بین میرود و تشخیص هدایتیافتگان مشمول رضوان الله از یکسو و مغضوبین و ضالین از سوی دیگر دشوار میشود. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] اضافه میکند که همه این بحثها تازه در صورتی است که تبعیت ظاهری از آنان در امری مباح باشد. پس اگر متابعت از هدی الظاهر در امر واجبی باشد، موجب کفرشان میشود؛ زیرا موافقت با آنها خود شعبهای از کفر و رضایت و موافقت در ضلالت و معاصی آنان است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35832/2/37 ر.ک: همان، ص37]</ref>. | ||
وی سپس فصلی مستقل را به ذکر دلایلی نقلی از کتاب و سنت و اجماع بر امر مخالفت با کفار و نهی کردن از تشبیه به آنان، اختصاص میدهد. ابتدا به ذکر «آیات» مؤید بر نفی تشبیه به کفار میپردازد؛ از جمله آیه ١٢٠ بقره: '''وَ لَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لاَ نَصِيرٍ'''. | وی سپس فصلی مستقل را به ذکر دلایلی نقلی از کتاب و سنت و اجماع بر امر مخالفت با کفار و نهی کردن از تشبیه به آنان، اختصاص میدهد. ابتدا به ذکر «آیات» مؤید بر نفی تشبیه به کفار میپردازد؛ از جمله آیه ١٢٠ بقره: '''وَ لَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لاَ نَصِيرٍ'''. |
ویرایش