دیوان منجیک ترمذی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'هه' به 'هه') |
جز (جایگزینی متن - 'ید' به 'ید') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
مصحّح کتاب، درباره دیوان پیش رو، بیان | مصحّح کتاب، درباره دیوان پیش رو، بیان میدارد که در این کتاب، اشعار [[منجيک ترمذي، علي بن محمد|منجیک ترمذی]] شامل اشعار پیوسته و ابیات پراکنده از منابع چاپی و خطی متعددی، جمعآوری شده و با یکدیگر مورد مقابله قرار گرفتهاند. ازآنجاکه هیچ نسخه کامل و مستقلی از دیوان منجیک باقی نمانده، در تصحیح این اشعار نسخه اساس تعیین نشده و این کار با توجه به درستی ضبط موجود در منابع که عمدتا با قدمت آنها نیز مطابق بوده، صورت گرفته است. این اشعار در سه بخش شامل ابیات پیوسته (قصاید، غزلیات، قطعات و ابیات باقیمانده از مثنوی بحر هزج)، ابیات پراکنده مرتبط (ابیات پراکندهای که دارای وزن و قافیه یکسان بوده و احتمالا متعلق به یک شعر هستند) و ابیات پراکنده گردآوری شدهاند<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه چهلوچهار</ref>. | ||
در مورد سبک اشعار [[منجيک ترمذي، علي بن محمد|منجیک]] باید گفت: وی از شعرای حاذق و توانای عصر خویش بوده؛ چنانکه عوفی شعر او را «شعری غریب و الفاظی خوب و معانی بکر و عباراتی بلیغ و استعاری نادر» خوانده و این اوصاف، همه در شعر [[منجيک ترمذي، علي بن محمد|منجیک]] صادقند. دیگر تذکرهنویسان نیز چنین اوصافی را در باب اشعار وی به قلم آوردهاند؛ همچون اوحدی بلیانی که نوشته: «جگر فصحا از صلابت کلام او خون گشته و اشک بلغا از غیرت بیانش گلگون شده. نیش اهاجی او دل فلک را خستی و سنگ مهازلتش سر عیوق شکستی. ملاحت و فصاحت، متانت و رزانت، حلاوت و طراوت، عذوبت و رطوبت بسیار در کلام اوست. نمک سخنش بر زخم شوریدگان مرهم و نقد کلامش در کیسه ادراک بهمنزله درهم است. لطافت بیان، نزاکت ادا، در جمیع فنون سخن، الخاص هزل و هجا و مطایبه او را مسلم است؛ چه سوزن رشک او در دل سوزنی خلیده». همچنین امین احمد رازی چنین نوشته: «نگارخانه نثر او رونق خورنق شکسته و تصاویر نظم او از کار ارژنگ ننگ داشته. این اشعار که نور معانی او بر روشنی روز طعنه زده، بر متانت گفتار و حلاوت اشعار او دلیلی واضح و برهانی روشن است». لیکن از این «نگارخانه نثر»، چیزی در دست نیست و بعید مینماید که نگارنده هفت اقلیم نیز نثری از [[منجيک ترمذي، علي بن محمد|منجیک]] دیده باشد و احتمالا این عبارت پرداخته ذهن امین احمد است. استعارات، کنایات و اغراقهای زیبا و بدیع او در شعر فارسی بینظیر است و شاید بهندرت بتوان اشعاری همطراز اشعار منجیک را در دوره وی و حتی در قرون بعد از او یافت. | در مورد سبک اشعار [[منجيک ترمذي، علي بن محمد|منجیک]] باید گفت: وی از شعرای حاذق و توانای عصر خویش بوده؛ چنانکه عوفی شعر او را «شعری غریب و الفاظی خوب و معانی بکر و عباراتی بلیغ و استعاری نادر» خوانده و این اوصاف، همه در شعر [[منجيک ترمذي، علي بن محمد|منجیک]] صادقند. دیگر تذکرهنویسان نیز چنین اوصافی را در باب اشعار وی به قلم آوردهاند؛ همچون اوحدی بلیانی که نوشته: «جگر فصحا از صلابت کلام او خون گشته و اشک بلغا از غیرت بیانش گلگون شده. نیش اهاجی او دل فلک را خستی و سنگ مهازلتش سر عیوق شکستی. ملاحت و فصاحت، متانت و رزانت، حلاوت و طراوت، عذوبت و رطوبت بسیار در کلام اوست. نمک سخنش بر زخم شوریدگان مرهم و نقد کلامش در کیسه ادراک بهمنزله درهم است. لطافت بیان، نزاکت ادا، در جمیع فنون سخن، الخاص هزل و هجا و مطایبه او را مسلم است؛ چه سوزن رشک او در دل سوزنی خلیده». همچنین امین احمد رازی چنین نوشته: «نگارخانه نثر او رونق خورنق شکسته و تصاویر نظم او از کار ارژنگ ننگ داشته. این اشعار که نور معانی او بر روشنی روز طعنه زده، بر متانت گفتار و حلاوت اشعار او دلیلی واضح و برهانی روشن است». لیکن از این «نگارخانه نثر»، چیزی در دست نیست و بعید مینماید که نگارنده هفت اقلیم نیز نثری از [[منجيک ترمذي، علي بن محمد|منجیک]] دیده باشد و احتمالا این عبارت پرداخته ذهن امین احمد است. استعارات، کنایات و اغراقهای زیبا و بدیع او در شعر فارسی بینظیر است و شاید بهندرت بتوان اشعاری همطراز اشعار منجیک را در دوره وی و حتی در قرون بعد از او یافت. | ||
«در شعر او، همان گونه که استعاره، بررویهم جای تشبیه را گرفته، نشانه کوششی ارجمند برای جانشین کردن نوعی از صفات بهجای موصوف قابل یادآوری است و این کار پس از او تا دورههای متأخر کمتر مورد نظر شاعران بوده است»<ref>ر.ک: همان، صفحه هفده - هجده</ref>. | «در شعر او، همان گونه که استعاره، بررویهم جای تشبیه را گرفته، نشانه کوششی ارجمند برای جانشین کردن نوعی از صفات بهجای موصوف قابل یادآوری است و این کار پس از او تا دورههای متأخر کمتر مورد نظر شاعران بوده است»<ref>ر.ک: همان، صفحه هفده - هجده</ref>. | ||
دیوان منجیک در قرن پنجم اهمیت زیادی داشته و بسیار مورد توجه شعرا بوده است؛ چنانکه ناصرخسرو در سفرنامهاش مینویسد: «و در تبریز قطراننام شاعری را دیدم؛ شعری نیک میگفت، اما زبان فارسی نیکو | دیوان منجیک در قرن پنجم اهمیت زیادی داشته و بسیار مورد توجه شعرا بوده است؛ چنانکه ناصرخسرو در سفرنامهاش مینویسد: «و در تبریز قطراننام شاعری را دیدم؛ شعری نیک میگفت، اما زبان فارسی نیکو نمیدانست. پیش من آمد؛ دیوان منجیک و دیوان دقیقی بیاورد و پیش من بخواند و هر معنی که او را مشکل بود از من بپرسید. با او بگفتم و شرح آن بنوشت و اشعار خود بر من بخواند». | ||
در حال حاضر دیوان منجیک باقی نمانده و فقط ابیاتی از او در برخی جنگها، تذکرهها، فرهنگها و کتب بلاغی پراکنده است و بخشهایی از چند قصیده او در ابحار مضارع، مجتث، هزج، متقارب و منسرح باقی مانده است. | در حال حاضر دیوان منجیک باقی نمانده و فقط ابیاتی از او در برخی جنگها، تذکرهها، فرهنگها و کتب بلاغی پراکنده است و بخشهایی از چند قصیده او در ابحار مضارع، مجتث، هزج، متقارب و منسرح باقی مانده است. |
نسخهٔ ۲۲ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۴۷
دیوان منجیک ترمذی | |
---|---|
پدیدآوران | منجيک ترمذي، علي بن محمد (نویسنده) شواربي مقدم، احسان (گردآورنده و مصحح) |
عنوانهای دیگر | ديوان منجيک ترمذي
اشعار پراکنده (سده چهارم هجري) ديوان |
ناشر | مرکز پژوهشي ميراث مکتوب |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1391ش, |
شابک | 978-600-203-040-5 |
موضوع | شعر فارسی - قرن 4ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | PIR 4527 1391 |
دیوان منجیک ترمذی، مجموعه اشعار پراکنده منجیک ترمذی در قالبهای گوناگون شعری اعم از قطعه، قصیده، رباعی و... است. این مجموعه به اهتمام احسان شورابی مقدم، گردآوری و تصحیح شده است.
ساختار
کتاب، مشتمل است بر مقدمه مدیرعامل مرکز پژوهشی میراث مکتوب (اکبر ایرانی)، مقدمه مصحح و متن اشعار در چهار فصل (ابیات پیوسته، ابیات پراکنده مرتبط، ابیات پراکنده و ابیات منسوب به منجیک).
گزارش محتوا
مصحّح کتاب، درباره دیوان پیش رو، بیان میدارد که در این کتاب، اشعار منجیک ترمذی شامل اشعار پیوسته و ابیات پراکنده از منابع چاپی و خطی متعددی، جمعآوری شده و با یکدیگر مورد مقابله قرار گرفتهاند. ازآنجاکه هیچ نسخه کامل و مستقلی از دیوان منجیک باقی نمانده، در تصحیح این اشعار نسخه اساس تعیین نشده و این کار با توجه به درستی ضبط موجود در منابع که عمدتا با قدمت آنها نیز مطابق بوده، صورت گرفته است. این اشعار در سه بخش شامل ابیات پیوسته (قصاید، غزلیات، قطعات و ابیات باقیمانده از مثنوی بحر هزج)، ابیات پراکنده مرتبط (ابیات پراکندهای که دارای وزن و قافیه یکسان بوده و احتمالا متعلق به یک شعر هستند) و ابیات پراکنده گردآوری شدهاند[۱].
در مورد سبک اشعار منجیک باید گفت: وی از شعرای حاذق و توانای عصر خویش بوده؛ چنانکه عوفی شعر او را «شعری غریب و الفاظی خوب و معانی بکر و عباراتی بلیغ و استعاری نادر» خوانده و این اوصاف، همه در شعر منجیک صادقند. دیگر تذکرهنویسان نیز چنین اوصافی را در باب اشعار وی به قلم آوردهاند؛ همچون اوحدی بلیانی که نوشته: «جگر فصحا از صلابت کلام او خون گشته و اشک بلغا از غیرت بیانش گلگون شده. نیش اهاجی او دل فلک را خستی و سنگ مهازلتش سر عیوق شکستی. ملاحت و فصاحت، متانت و رزانت، حلاوت و طراوت، عذوبت و رطوبت بسیار در کلام اوست. نمک سخنش بر زخم شوریدگان مرهم و نقد کلامش در کیسه ادراک بهمنزله درهم است. لطافت بیان، نزاکت ادا، در جمیع فنون سخن، الخاص هزل و هجا و مطایبه او را مسلم است؛ چه سوزن رشک او در دل سوزنی خلیده». همچنین امین احمد رازی چنین نوشته: «نگارخانه نثر او رونق خورنق شکسته و تصاویر نظم او از کار ارژنگ ننگ داشته. این اشعار که نور معانی او بر روشنی روز طعنه زده، بر متانت گفتار و حلاوت اشعار او دلیلی واضح و برهانی روشن است». لیکن از این «نگارخانه نثر»، چیزی در دست نیست و بعید مینماید که نگارنده هفت اقلیم نیز نثری از منجیک دیده باشد و احتمالا این عبارت پرداخته ذهن امین احمد است. استعارات، کنایات و اغراقهای زیبا و بدیع او در شعر فارسی بینظیر است و شاید بهندرت بتوان اشعاری همطراز اشعار منجیک را در دوره وی و حتی در قرون بعد از او یافت. «در شعر او، همان گونه که استعاره، بررویهم جای تشبیه را گرفته، نشانه کوششی ارجمند برای جانشین کردن نوعی از صفات بهجای موصوف قابل یادآوری است و این کار پس از او تا دورههای متأخر کمتر مورد نظر شاعران بوده است»[۲].
دیوان منجیک در قرن پنجم اهمیت زیادی داشته و بسیار مورد توجه شعرا بوده است؛ چنانکه ناصرخسرو در سفرنامهاش مینویسد: «و در تبریز قطراننام شاعری را دیدم؛ شعری نیک میگفت، اما زبان فارسی نیکو نمیدانست. پیش من آمد؛ دیوان منجیک و دیوان دقیقی بیاورد و پیش من بخواند و هر معنی که او را مشکل بود از من بپرسید. با او بگفتم و شرح آن بنوشت و اشعار خود بر من بخواند».
در حال حاضر دیوان منجیک باقی نمانده و فقط ابیاتی از او در برخی جنگها، تذکرهها، فرهنگها و کتب بلاغی پراکنده است و بخشهایی از چند قصیده او در ابحار مضارع، مجتث، هزج، متقارب و منسرح باقی مانده است.
شعر منجیک از حیث بلاغت و فصاحت، او را به یکی از شعرای ممتاز عصر خویش مبدل کرده است و از مهمترین ویژگیهای اشعار وی استفاده از صنایعی چون استعاره، کنایه و مبالغه به شیوهای بدیع است. برخی از صنایع ادبی موجود در شعر او از این قرار است:
الف)- ترصیع:
نگذاشت چو تو هیچ رزم رستم | ناراست چو تو هیچ بزم دارا | |
به روی شمع فروزی مرا به گرد سرای | به موی عنبر سوزی ز فرق تا به قدم |
ب)- ترصیع و تجنیس:
طور است به نوبت اندرون زرین | طیر است به زحمت اندرون پران |
[۳].
ج)- مقتضب (اشتقاق):
خدایگانا فرخنده مهرگان آمد | ز باغ گشت به تحویل آفتاب احوال | |
بسان ماهی زرین کنون فروریزد | ز بید برگ به یک زلزله بر آب زلال |
د)- متضاد:
آن تلخ و بدو عمر تلخ شیرین | آن زرد و بدو روی زرد حمرا | |
آنجا که عقیم خشم تو آذر | آنجا که نسیم صلح تو نیسان |
ه)- اعنات:
ای خوبتر از پیکر دیبای ارمنی | ای پاکتر ز قطره باران بهمنی | |
آنجا که موی تو همه برزن به زیر مشک | وانجا که روی توست همیشه برهمنی | |
اندر فرات غرقم تا دیده با منی است | و اندر بهار حسنم تا تو بر منی |
و)- استعاره:
فغان من زان همه زلف کاندران نقش است | همه طراز ملاحت بر آستین جمال | |
چرا به صبر نکوشم که صبر دوست بود | کسی که بسته بود عقل او کمر به کمال | |
مگر به چشم مخالف به باغ دولت خویش | بلندسرو نبیند نه نونشانده نهال |
ز)- تشبیه:
ار انگبینلبی سخن تلخ مر چراست | ور یاسمنبری تو به دل چون که آهنی | |
منگر به ماه نورش خیره شود ز مشک | مگذر به باغ، سرو سهی پاک بشکنی |
در ابیات فوق، شاعر از تشبیه مکنی (کنایت) بهره برده و در این نوع تشبیه، چنانکه آن را مکنی نامیدهاند، شاعر قادر به حذف ادات تشبیه است و در ابیات فوق، لب به انگبین، بر به یاسمن، دل به آهن، رو به ماه و قد به سرو مشبه است و دو تشبیه اخیر، در اشعار منجیک بارها استفاده شدهاند.
ح)- مراعات النظير:
جور من از آن زلف بلاجوی ازیراک | همگونه زاغ آمد و همپیشه قابیل |
ط)- التفات:
خرمبهار خواند عاشق تو را که تو | لالهرخ و بنفشهخط و یاسمنتنی | |
ما را جگر به تیر فراق تو خسته گشت | ای صبر بر فراق بتان، نیکجوشنی |
ی)- تسجیع:
چندین چه نالد این حمام مطوق | نش دل پردرد و نه روان معوق |
در این بیت، سجع از نوع متوازی است؛ بدین معنا که کلمات سجعدار، دارای وزن و قافیه مشترکی هستند.
همه طوایف اطراف با تو بینم گرد | همه عجایب آفاق با تو هست به هم |
بیت بالا دارای سجع متوازن است؛ یعنی کلمات مسجوع فقط در وزن مشابهند. در میان اشعار منجیک، میتوان ابیاتی را یافت که از اشعار پیشینیان تأثیر پذیرفته یا به اشعار شعرای پس از منجیک اثر گذاشته است. از آن جمله میتوان به بیت زیر از منجیک اشاره کرد:
چو ملک کر شود و نشنود مرا ملک | دو چیز باید دینار زرد و تیغ کبود |
[۴].
در حال حاضر بسیاری از اشعار منجیک از بین رفته و بلندترین قصیده باقیمانده از دیوان منجیک قصیده لامیه است که تاکنون 45 بیت از آن در تذکرهها، جنگها و قاموسها یافت شده است. این قصیده در مدح امیر ابوالمظفر احمد چغانی بوده و در بحر مجتث سروده شده است و سوزنی سمرقندی قصیدهای به همین وزن و قافیه و به تقلید از این قصیده منجیک سروده است.[۵].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب، در ابتدای کتاب ذکر گردیده است.
در پاورقیها آدرس و توضیح برخی مطالب ذکر شده است. در انتهای کتاب، فهرستهایی شامل لغات دشوار، ترکیبات و اصطلاحات، اشخاص، جایها، کتابها، اقوام و ایام و ملل و نحل، گیاهان، جانوران، اصطلاحات نجومی، اصطلاحات موسیقی، عبارات عربی و اشعار منجیک در منابع گنجانده شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.