تفسير الإمام مجاهد بن جبر: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ها' به 'ها') |
جز (جایگزینی متن - 'یت' به 'یت') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
# روایات: در تفسیر آیات با استناد به گفتارهای [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب]] و اهلبیت علیهمالسلام و استادش ابن عباس، به شیوه موافق با عقل به تفسیر و تأویل میپردازد. | # روایات: در تفسیر آیات با استناد به گفتارهای [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب]] و اهلبیت علیهمالسلام و استادش ابن عباس، به شیوه موافق با عقل به تفسیر و تأویل میپردازد. | ||
# عقل: مجاهد نخستین کس از تابعین و بنیادگذار مکتب نوینی در تفسیر قرآن کریم است. مکتبی که بهکلی با تفسیرنویس قرن اول هجری تفاوت دارد. همواره آشکارا باب اجتهاد و اعتماد و اتکای بسیار به عقل در فهم خواسته خدا و استنباط معنی و تفسیر آیه را باز میگذارد و شیوه احیای تفکر و انطباق آن با مبانی عقلی در بیان مقصود خویش در تفسیر و تأویل آیه را پاس میدارد. این پدیده در دهه سوم قرن اول هجری غریب نیست زیرا این همان استمرار مکتب [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام]] است که بنیادگذار مدرسه تفکر و اجتهاد و تعقل است و پس از شهادت امام علیهالسلام در سال 40ق بر دست فرزندانش امتداد یافت. در عصر حضرت ابوجعفر امام محمد باقر علیهالسلام و فرزندش ابوعبدالله جعفر صادق علیهالسلام به اوج عالی شکوفایی خود رسید. مجاهد میگفت: افضل العبادة الرأی الحسن. | # عقل: مجاهد نخستین کس از تابعین و بنیادگذار مکتب نوینی در تفسیر قرآن کریم است. مکتبی که بهکلی با تفسیرنویس قرن اول هجری تفاوت دارد. همواره آشکارا باب اجتهاد و اعتماد و اتکای بسیار به عقل در فهم خواسته خدا و استنباط معنی و تفسیر آیه را باز میگذارد و شیوه احیای تفکر و انطباق آن با مبانی عقلی در بیان مقصود خویش در تفسیر و تأویل آیه را پاس میدارد. این پدیده در دهه سوم قرن اول هجری غریب نیست زیرا این همان استمرار مکتب [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام]] است که بنیادگذار مدرسه تفکر و اجتهاد و تعقل است و پس از شهادت امام علیهالسلام در سال 40ق بر دست فرزندانش امتداد یافت. در عصر حضرت ابوجعفر امام محمد باقر علیهالسلام و فرزندش ابوعبدالله جعفر صادق علیهالسلام به اوج عالی شکوفایی خود رسید. مجاهد میگفت: افضل العبادة الرأی الحسن. | ||
# جلوههای ادبی: مجاهد در فنون ادب، در تفسیر ابتکاری عجیب از خود نشان داده است. یکی از پایههای بنیادی او پژوهشهای ادبی وی در فرهنگ قرآن کریم است. او در فنون ادب و لغت و فصاحت و بلاغت روش نوینی را بنیاد گذارده است و مباحثی منحصربهفرد از خود باقی گذاشته و از تکرار مکررات فراوانی که در سایر تفاسیر ملاحظه میگردد، نشانی بهجا نگذاشته است. اهمیت بسیار به مباحث ادبی و لغوی میدهد و میگوید: فمن لم یکن عالما بلغات العرب لا یحل له التفسیر. ذوق و سلیقه بینظیری در باب توجیه ادبی آیات و تفسیر دشوارترین معضلات و کلمات غریب و الفاظ غامض نشان داده است که تبحر او در فنون ادب و لغت میرساند. گفتارهای ادبی وی را در هیچیک از تفسیرها | # جلوههای ادبی: مجاهد در فنون ادب، در تفسیر ابتکاری عجیب از خود نشان داده است. یکی از پایههای بنیادی او پژوهشهای ادبی وی در فرهنگ قرآن کریم است. او در فنون ادب و لغت و فصاحت و بلاغت روش نوینی را بنیاد گذارده است و مباحثی منحصربهفرد از خود باقی گذاشته و از تکرار مکررات فراوانی که در سایر تفاسیر ملاحظه میگردد، نشانی بهجا نگذاشته است. اهمیت بسیار به مباحث ادبی و لغوی میدهد و میگوید: فمن لم یکن عالما بلغات العرب لا یحل له التفسیر. ذوق و سلیقه بینظیری در باب توجیه ادبی آیات و تفسیر دشوارترین معضلات و کلمات غریب و الفاظ غامض نشان داده است که تبحر او در فنون ادب و لغت میرساند. گفتارهای ادبی وی را در هیچیک از تفسیرها نمیتوان یافت. بزرگترین نوگرایی در ادبیات قرآن مجید را او پایهگذاری کرد بهگونهای که هر خوانندهای را سخت تحت تأثیر ابتکار و سلیقه خود میگذارد. مکتب نوینی به شیفتگان تفسیر ادبی قرآن کریم تقدیم داشته است که قدرت ادبی و ژرفکاوی او را در لغت و آشنایی با کلام عرب و سبک زبان و اصطلاحات آنان میرساند. <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/517/39 ر.ک: شهیدی صالحی، عبدالحسین، ص38-40]</ref> | ||
مجاهد از سرآمدان مفسران است و اهل علم بر این امر شهادت دادهاند مثلاً قتاده درباره او گفته: «أعلم من بقی بالتفسیر مجاهد»؛ یا خصیف گفته: «اعلمهم بالتفسیر مجاهد».<ref>ر.ک: مقدمه محقق کتاب، ص84</ref> مجاهد تفسیر را نزد ابن عباس آموخت و گفته شده بیستوچند یا سی بار قرآن را نزد وی مرور کرد و در سه مرتبه از این دفعات، درباره اینکه هر آیه درباره چه موضوعی است، از وی پرسید. در مقدمه ابن تیمیه از قول ابن ابی ملیکه آمده است که مجاهد را دیدم که از ابن عباس درباره تفسیر قرآن سؤال کرده بود و الواح وی با او بود. ابن عباس گفت: بنویس و این امر تا جایی پیش رفت که وی تمام تفسیر را از ابن عباس پرسید.<ref>ر.ک: همان، ص85</ref> | مجاهد از سرآمدان مفسران است و اهل علم بر این امر شهادت دادهاند مثلاً قتاده درباره او گفته: «أعلم من بقی بالتفسیر مجاهد»؛ یا خصیف گفته: «اعلمهم بالتفسیر مجاهد».<ref>ر.ک: مقدمه محقق کتاب، ص84</ref> مجاهد تفسیر را نزد ابن عباس آموخت و گفته شده بیستوچند یا سی بار قرآن را نزد وی مرور کرد و در سه مرتبه از این دفعات، درباره اینکه هر آیه درباره چه موضوعی است، از وی پرسید. در مقدمه ابن تیمیه از قول ابن ابی ملیکه آمده است که مجاهد را دیدم که از ابن عباس درباره تفسیر قرآن سؤال کرده بود و الواح وی با او بود. ابن عباس گفت: بنویس و این امر تا جایی پیش رفت که وی تمام تفسیر را از ابن عباس پرسید.<ref>ر.ک: همان، ص85</ref> | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
# دانش فراگیر وی که شامل قرائات و فقه و حدیث میشود؛ در قرائت مشاهیری مانند ابن کثیر داری، ابوعمرو بن علا بر وی قرائت کردهاند و ذهبی وی را شیخ القراء و المفسرین لقب داده. در فقه ائمهای مانند شافعی بر وی اعتماد کردهاند و در حدیث نیز وی از اعلام صحابه نقل حدیث کرده و جمعیت فراوانی از علما و محدثین از وی روایت کردهاند.<ref>ر.ک: همان، ص23-24</ref> | # دانش فراگیر وی که شامل قرائات و فقه و حدیث میشود؛ در قرائت مشاهیری مانند ابن کثیر داری، ابوعمرو بن علا بر وی قرائت کردهاند و ذهبی وی را شیخ القراء و المفسرین لقب داده. در فقه ائمهای مانند شافعی بر وی اعتماد کردهاند و در حدیث نیز وی از اعلام صحابه نقل حدیث کرده و جمعیت فراوانی از علما و محدثین از وی روایت کردهاند.<ref>ر.ک: همان، ص23-24</ref> | ||
مفسرین از صحابه کل قرآن را تفسیر نکردهاند و هرکدام به تفسیر تعدادی از آیات پرداختهاند. آنان معمولاً بر توضیح معنی لغوی با الفاظی موجز، بسنده کردهاند و بهندرت احکام را از آیات استنباط کردهاند یا سبب نزول آیات را ذکر کردهاند و یا اینکه از اهل کتاب چیزی را اخذ کردهاند تا در تفسیرشان به کار ببندند. شیوه ابن عباس، بزرگ مفسران صحابه نیز چنین بوده است و طبعاً مجاهد نیز باید این شیوه را برگزیده باشد. البته در مجاهد، علاوه بر این موارد زیاداتی را نیز شاهدیم؛ وی در تعداد آیاتی که تفسیر کرده بر ابن عباس پیشی گرفته، همچنین در بسیاری از موارد، به استنباط احکام از آیات پرداخته است. بذر مکاتب فقهی و کلامی بعدی را باید در مکتب او جست، مثلاً شافعی در فقهش بر مجاهد بر فقه مجاهد تکیه میکند و معتزله نیز در قول به عدم رؤیت خداوند، بر وی اعتماد کردهاند. وی در اتصال به اهل کتاب و سؤال از آنان نیز زیاد بهره برده است. البته این امر را | مفسرین از صحابه کل قرآن را تفسیر نکردهاند و هرکدام به تفسیر تعدادی از آیات پرداختهاند. آنان معمولاً بر توضیح معنی لغوی با الفاظی موجز، بسنده کردهاند و بهندرت احکام را از آیات استنباط کردهاند یا سبب نزول آیات را ذکر کردهاند و یا اینکه از اهل کتاب چیزی را اخذ کردهاند تا در تفسیرشان به کار ببندند. شیوه ابن عباس، بزرگ مفسران صحابه نیز چنین بوده است و طبعاً مجاهد نیز باید این شیوه را برگزیده باشد. البته در مجاهد، علاوه بر این موارد زیاداتی را نیز شاهدیم؛ وی در تعداد آیاتی که تفسیر کرده بر ابن عباس پیشی گرفته، همچنین در بسیاری از موارد، به استنباط احکام از آیات پرداخته است. بذر مکاتب فقهی و کلامی بعدی را باید در مکتب او جست، مثلاً شافعی در فقهش بر مجاهد بر فقه مجاهد تکیه میکند و معتزله نیز در قول به عدم رؤیت خداوند، بر وی اعتماد کردهاند. وی در اتصال به اهل کتاب و سؤال از آنان نیز زیاد بهره برده است. البته این امر را میتوان توجیه کرد و گفت مجاهد از شیوه ابن عباس عدول نکرده بلکه اقتضای زمان و مکانی که وی در آن بوده این بوده که چنین کارهایی را بکند؛ زیرا دانش مردم در دوران مجاهد کمتر از علم آنان در دوره ابن عباس بوده است و ازاینرو مفسران در توضیح و تفسیر محتاج به مواردی میشدهاند که مفسران دورههای پیشتر بینیاز از آن بودهاند. درباره کثرت استنباط احکام از آیات توسط مجاهد نیز همین سخن را میتوان گفت. بههرحال ابن عباس راه را برای مجاهد گشوده و این حق مجاهد است که کاری بیش از آنکه استادش انجام داده، انجام داده باشد. درباره کثرت اختلاط با اهل کتاب و سؤال از آنان نیز، باید گفت پس از فتوحات اسلامی، ارتباط و اختلاط مسلمانان با اهل کتاب زیاد شد و در توضیح بسیاری از مجملات قرآن نیاز به توضیح اهل کتاب بوده است و بااینحال، مجاهد در تفسیرش مقدار کمی از آرای اهل کتاب استفاده کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص139-140</ref> | ||
مجاهد از دوستداران اهلبیت علیهمالسلام است. روایات بسیاری را در فضایل [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی علیهالسلام]] یاد میکند. در تفسیر آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» چنین میگوید: فان لعلّی سابقته و فضیلته لانه سبقهم الی الاسلام و هنگام تفسیر آیه 274 سوره بقره: «الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ سِرّاً وَ عَلاَنِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ»، میگوید: نزلت فی علی بن ابیطالب علیهالسلام. کانت لعلی اربع دراهم فتصدق بدرهم سرّا و بدرهم علانیة و بدرهم باللیل و بدرهم بالنهار. | مجاهد از دوستداران اهلبیت علیهمالسلام است. روایات بسیاری را در فضایل [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی علیهالسلام]] یاد میکند. در تفسیر آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» چنین میگوید: فان لعلّی سابقته و فضیلته لانه سبقهم الی الاسلام و هنگام تفسیر آیه 274 سوره بقره: «الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ سِرّاً وَ عَلاَنِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ»، میگوید: نزلت فی علی بن ابیطالب علیهالسلام. کانت لعلی اربع دراهم فتصدق بدرهم سرّا و بدرهم علانیة و بدرهم باللیل و بدرهم بالنهار. | ||
جلوه عقلی در تفسیر مجاهد: مجاهد را | جلوه عقلی در تفسیر مجاهد: مجاهد را میتوان نخستین بنیادگذار مکتب نوین در تفسیر قرآن کریم دانست که همواره باب اجتهاد و بهرهگیری از عقل را به گونه گسترده در تفسیر آیات قرآن مجید به کار گرفته است. حتی گاه مشاهده میگردد که در بسیاری از موارد با استادش ابن عباس در روایات و تفسیر آیات اختلاف در لفظ و معنی دارد و ابتکار جالبی در تفسیر آیات به کار میبرد و اعتماد بسیاری به عقل در فهم خواسته خدا از خود نشان میدهد. بر پایه نصوص تاریخی، روش او در عصر خود جنجالی به راه انداخت. فرزندش عبدالوهاب بن مجاهد میگوید: روزی مردی به پدرم رسید و گفت: تو هستی که قرآن را به رأی خویش تفسیر میکنی؟ پدرم گریست و گفت: من تفسیر قرآن کریم نزد بیش از ده نفر از اصحاب رسول خدا صلیالله علیه و اله و سلم رضیاللهعنهم فرا گرفتهام. | ||
چنانکه یاد شد، مجاهد در بسیاری از موارد در تفسیر خود در فهم خواسته خدا از عقل و تفسیر به رأی بهره گرفته است. در اینجا به نمونهای از آن اشاره میشود: در آیه 65 از سوره بقره «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ»؛ ترجمه: بیگمان شما دانستید چه کسانی از میان شما در روز شنبه از اندازه درگذشتند و ما آنان را مسخ کردیم و گفتیم بوزینگان خوار باشید. مجاهد چنین تفسیر میکند: لم یمسخوا قردة و لکنه کقوله: «کَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَاراً» (جمعه: 5) و به روایت دیگر از مجاهد: «مسخت قلوبهم و لم یمسخوا قردة». مجاهد بر این عقیده است که آن انسانهای گناهکار به بوزینگان مسخ نگشتند بلکه دلهای آنان مسخ شد و خود آنها همچنان انسان باقی ماندند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/517/35 ر.ک: شهیدی صالحی، عبدالحسین، ص35-36]</ref> | چنانکه یاد شد، مجاهد در بسیاری از موارد در تفسیر خود در فهم خواسته خدا از عقل و تفسیر به رأی بهره گرفته است. در اینجا به نمونهای از آن اشاره میشود: در آیه 65 از سوره بقره «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ»؛ ترجمه: بیگمان شما دانستید چه کسانی از میان شما در روز شنبه از اندازه درگذشتند و ما آنان را مسخ کردیم و گفتیم بوزینگان خوار باشید. مجاهد چنین تفسیر میکند: لم یمسخوا قردة و لکنه کقوله: «کَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَاراً» (جمعه: 5) و به روایت دیگر از مجاهد: «مسخت قلوبهم و لم یمسخوا قردة». مجاهد بر این عقیده است که آن انسانهای گناهکار به بوزینگان مسخ نگشتند بلکه دلهای آنان مسخ شد و خود آنها همچنان انسان باقی ماندند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/517/35 ر.ک: شهیدی صالحی، عبدالحسین، ص35-36]</ref> |
نسخهٔ ۲۲ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۵۳
تفسير الإمام مجاهد بن جبر | |
---|---|
پدیدآوران | قرشي مخزومي، مجاهد بن جبر (نويسنده) أبوالنيل، محمد عبدالسلام (محقق) |
ناشر | دار الفكر الإسلامي الحديثة |
مکان نشر | مصر |
سال نشر | مجلد1: 1989م , 1410ق, |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
تفسير الإمام مجاهد بن جبر، معروف به تفسیر مجاهد، اثر مجاهد بن جبر (جبیر) (متوفی 102ق) به زبان عربی است که به تحقیق دکتر محمد عبدالسلام ابوالنیل رسیده است. مجاهد در تفسیر شاگرد ابن عباس بوده و البته در برخی موارد در شیوه تفسیری با وی اختلاف دارد؛ مثلاً در کثرت استفاده احکام از آیات، استفاده از آرای اهل کتاب و.... طبری حدود دو هزار روایت از تفسیر مجاهد نقل کرده است.
ساختار
کتاب دارای مقدمه گروه علمی تراث دارالفکر اسلامی مصر، مقدمه مفصلی از محقق، محتوای مطالب و خاتمه است.
گزارش محتوا
مجاهد در تفسیر و تأویل آیات دارای سبک خاص و منحصربهفرد است. نیز مؤسس مکتب نوینی در تفسیر قرآن کریم است. کار خویش را در تفسیر خویش بیشتر بر چهار اصل پایه گذارده است:
- قاعده: القرآن یفسّر بعضه بعضا. مثال: هنگام تفسیر آیه 13 سوره مبارکه عنکبوت «وَ لَيَحْمِلُنَّ أَثْقَالَهُمْ وَ أَثْقَالاً مَعَ أَثْقَالِهِمْ وَ لَيُسْأَلُنَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَمَّا کَانُوا يَفْتَرُونَ» به آیه 25 سوره مبارکه نحل تفسیر میکند و مینویسد کقوله: «لِيَحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ کَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ مِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلاَ سَاءَ مَا يَزِرُونَ».
- روایات: در تفسیر آیات با استناد به گفتارهای امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب و اهلبیت علیهمالسلام و استادش ابن عباس، به شیوه موافق با عقل به تفسیر و تأویل میپردازد.
- عقل: مجاهد نخستین کس از تابعین و بنیادگذار مکتب نوینی در تفسیر قرآن کریم است. مکتبی که بهکلی با تفسیرنویس قرن اول هجری تفاوت دارد. همواره آشکارا باب اجتهاد و اعتماد و اتکای بسیار به عقل در فهم خواسته خدا و استنباط معنی و تفسیر آیه را باز میگذارد و شیوه احیای تفکر و انطباق آن با مبانی عقلی در بیان مقصود خویش در تفسیر و تأویل آیه را پاس میدارد. این پدیده در دهه سوم قرن اول هجری غریب نیست زیرا این همان استمرار مکتب امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام است که بنیادگذار مدرسه تفکر و اجتهاد و تعقل است و پس از شهادت امام علیهالسلام در سال 40ق بر دست فرزندانش امتداد یافت. در عصر حضرت ابوجعفر امام محمد باقر علیهالسلام و فرزندش ابوعبدالله جعفر صادق علیهالسلام به اوج عالی شکوفایی خود رسید. مجاهد میگفت: افضل العبادة الرأی الحسن.
- جلوههای ادبی: مجاهد در فنون ادب، در تفسیر ابتکاری عجیب از خود نشان داده است. یکی از پایههای بنیادی او پژوهشهای ادبی وی در فرهنگ قرآن کریم است. او در فنون ادب و لغت و فصاحت و بلاغت روش نوینی را بنیاد گذارده است و مباحثی منحصربهفرد از خود باقی گذاشته و از تکرار مکررات فراوانی که در سایر تفاسیر ملاحظه میگردد، نشانی بهجا نگذاشته است. اهمیت بسیار به مباحث ادبی و لغوی میدهد و میگوید: فمن لم یکن عالما بلغات العرب لا یحل له التفسیر. ذوق و سلیقه بینظیری در باب توجیه ادبی آیات و تفسیر دشوارترین معضلات و کلمات غریب و الفاظ غامض نشان داده است که تبحر او در فنون ادب و لغت میرساند. گفتارهای ادبی وی را در هیچیک از تفسیرها نمیتوان یافت. بزرگترین نوگرایی در ادبیات قرآن مجید را او پایهگذاری کرد بهگونهای که هر خوانندهای را سخت تحت تأثیر ابتکار و سلیقه خود میگذارد. مکتب نوینی به شیفتگان تفسیر ادبی قرآن کریم تقدیم داشته است که قدرت ادبی و ژرفکاوی او را در لغت و آشنایی با کلام عرب و سبک زبان و اصطلاحات آنان میرساند. [۱]
مجاهد از سرآمدان مفسران است و اهل علم بر این امر شهادت دادهاند مثلاً قتاده درباره او گفته: «أعلم من بقی بالتفسیر مجاهد»؛ یا خصیف گفته: «اعلمهم بالتفسیر مجاهد».[۲] مجاهد تفسیر را نزد ابن عباس آموخت و گفته شده بیستوچند یا سی بار قرآن را نزد وی مرور کرد و در سه مرتبه از این دفعات، درباره اینکه هر آیه درباره چه موضوعی است، از وی پرسید. در مقدمه ابن تیمیه از قول ابن ابی ملیکه آمده است که مجاهد را دیدم که از ابن عباس درباره تفسیر قرآن سؤال کرده بود و الواح وی با او بود. ابن عباس گفت: بنویس و این امر تا جایی پیش رفت که وی تمام تفسیر را از ابن عباس پرسید.[۳]
علما درباره این تفسیر چنین گفتهاند:
در کشف الظنون گفته شده: تفسیر مجاهد دارای طرقی است که طریق ابن ابی نجیح، طریق ابن جریج و طریق لیث از آنها هستند. در تاریخ التراث العربی هنگام صحبت از آثار مجاهد گفته شده: تفسیر در روایت عبدالله بن ابی نجیح (متوفی 131ق) در هشت کرسی برقرار بوده و طبری حدود هفتصد مرتبه در مواضع مختلف از آن نقل کرده است و نقل وی از روایت ذیل بوده است «حدثنا محمد بن عمرو الباهلی (المتوفی سنه 249ق) قال: حدثنا عیسی بن میمون المکی، قال: حدثنا ابن ابین نجیح عن مجاهد» و زیاداتی بر این؛ پس برخی از اجزای تفسیر وی از طریق دیگر تفاسیر مانند تفسیر ابن جریج و ثوری و معمر بن راشد و عبدالرزاق و ابن همام و ورقه بن عمر و شبل بن عباد، داخل تفسیر طبری شده است.[۴]
محقق کتاب در مقدمه این تفسیر را دارای ویژگیهایی میشمارد که وی را به تحقیق وا داشته است. از جمله این ویژگیها موارد زیر است:
- قدمت این نسخه از تفسیر و ندرت آن؛ زیرا این نسخه در نیمه اول قرن ششم هجری نوشته شده است و محقق با وجود جستجوی فراوان بهجز نسخه دارالکتب المصریه نسخه دیگری از آن را در جای دیگر نیافته است.
- شهرت نویسنده تفسیر که تمام اهل علم به ثنای او لب گشودهاند تا جایی که ذهبی درباره وی مینویسد: «أجمعت الأمة علی إمامة مجاهد و الاحتجاج به، و یقول فیه ابن جریج: لأن أکون سمعت من مجاهد أحبُّ إلی من أهلی و مالی»
- سرآمدی وی در تفسیر؛ زیرا وی تفسیرش را از صحابه اخذ کرده؛ دراینارتباط گفته شده که وی تفسیر را از هفده تن از اصحاب رسول خدا(ص) گرفته و اهمیتش تا جایی است که سفیان ثوری درباره آن گفته: تفسیری که از جانب مجاهد باشد، کفایتت میکند.
- اعتماد طبری بر این تفسیر تا جایی که در تفسیرش حدود دو هزار روایت از وی را نقل میکند.
- دانش فراگیر وی که شامل قرائات و فقه و حدیث میشود؛ در قرائت مشاهیری مانند ابن کثیر داری، ابوعمرو بن علا بر وی قرائت کردهاند و ذهبی وی را شیخ القراء و المفسرین لقب داده. در فقه ائمهای مانند شافعی بر وی اعتماد کردهاند و در حدیث نیز وی از اعلام صحابه نقل حدیث کرده و جمعیت فراوانی از علما و محدثین از وی روایت کردهاند.[۵]
مفسرین از صحابه کل قرآن را تفسیر نکردهاند و هرکدام به تفسیر تعدادی از آیات پرداختهاند. آنان معمولاً بر توضیح معنی لغوی با الفاظی موجز، بسنده کردهاند و بهندرت احکام را از آیات استنباط کردهاند یا سبب نزول آیات را ذکر کردهاند و یا اینکه از اهل کتاب چیزی را اخذ کردهاند تا در تفسیرشان به کار ببندند. شیوه ابن عباس، بزرگ مفسران صحابه نیز چنین بوده است و طبعاً مجاهد نیز باید این شیوه را برگزیده باشد. البته در مجاهد، علاوه بر این موارد زیاداتی را نیز شاهدیم؛ وی در تعداد آیاتی که تفسیر کرده بر ابن عباس پیشی گرفته، همچنین در بسیاری از موارد، به استنباط احکام از آیات پرداخته است. بذر مکاتب فقهی و کلامی بعدی را باید در مکتب او جست، مثلاً شافعی در فقهش بر مجاهد بر فقه مجاهد تکیه میکند و معتزله نیز در قول به عدم رؤیت خداوند، بر وی اعتماد کردهاند. وی در اتصال به اهل کتاب و سؤال از آنان نیز زیاد بهره برده است. البته این امر را میتوان توجیه کرد و گفت مجاهد از شیوه ابن عباس عدول نکرده بلکه اقتضای زمان و مکانی که وی در آن بوده این بوده که چنین کارهایی را بکند؛ زیرا دانش مردم در دوران مجاهد کمتر از علم آنان در دوره ابن عباس بوده است و ازاینرو مفسران در توضیح و تفسیر محتاج به مواردی میشدهاند که مفسران دورههای پیشتر بینیاز از آن بودهاند. درباره کثرت استنباط احکام از آیات توسط مجاهد نیز همین سخن را میتوان گفت. بههرحال ابن عباس راه را برای مجاهد گشوده و این حق مجاهد است که کاری بیش از آنکه استادش انجام داده، انجام داده باشد. درباره کثرت اختلاط با اهل کتاب و سؤال از آنان نیز، باید گفت پس از فتوحات اسلامی، ارتباط و اختلاط مسلمانان با اهل کتاب زیاد شد و در توضیح بسیاری از مجملات قرآن نیاز به توضیح اهل کتاب بوده است و بااینحال، مجاهد در تفسیرش مقدار کمی از آرای اهل کتاب استفاده کرده است.[۶]
مجاهد از دوستداران اهلبیت علیهمالسلام است. روایات بسیاری را در فضایل امیرالمؤمنین علی علیهالسلام یاد میکند. در تفسیر آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» چنین میگوید: فان لعلّی سابقته و فضیلته لانه سبقهم الی الاسلام و هنگام تفسیر آیه 274 سوره بقره: «الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ سِرّاً وَ عَلاَنِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ»، میگوید: نزلت فی علی بن ابیطالب علیهالسلام. کانت لعلی اربع دراهم فتصدق بدرهم سرّا و بدرهم علانیة و بدرهم باللیل و بدرهم بالنهار.
جلوه عقلی در تفسیر مجاهد: مجاهد را میتوان نخستین بنیادگذار مکتب نوین در تفسیر قرآن کریم دانست که همواره باب اجتهاد و بهرهگیری از عقل را به گونه گسترده در تفسیر آیات قرآن مجید به کار گرفته است. حتی گاه مشاهده میگردد که در بسیاری از موارد با استادش ابن عباس در روایات و تفسیر آیات اختلاف در لفظ و معنی دارد و ابتکار جالبی در تفسیر آیات به کار میبرد و اعتماد بسیاری به عقل در فهم خواسته خدا از خود نشان میدهد. بر پایه نصوص تاریخی، روش او در عصر خود جنجالی به راه انداخت. فرزندش عبدالوهاب بن مجاهد میگوید: روزی مردی به پدرم رسید و گفت: تو هستی که قرآن را به رأی خویش تفسیر میکنی؟ پدرم گریست و گفت: من تفسیر قرآن کریم نزد بیش از ده نفر از اصحاب رسول خدا صلیالله علیه و اله و سلم رضیاللهعنهم فرا گرفتهام.
چنانکه یاد شد، مجاهد در بسیاری از موارد در تفسیر خود در فهم خواسته خدا از عقل و تفسیر به رأی بهره گرفته است. در اینجا به نمونهای از آن اشاره میشود: در آیه 65 از سوره بقره «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ»؛ ترجمه: بیگمان شما دانستید چه کسانی از میان شما در روز شنبه از اندازه درگذشتند و ما آنان را مسخ کردیم و گفتیم بوزینگان خوار باشید. مجاهد چنین تفسیر میکند: لم یمسخوا قردة و لکنه کقوله: «کَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَاراً» (جمعه: 5) و به روایت دیگر از مجاهد: «مسخت قلوبهم و لم یمسخوا قردة». مجاهد بر این عقیده است که آن انسانهای گناهکار به بوزینگان مسخ نگشتند بلکه دلهای آنان مسخ شد و خود آنها همچنان انسان باقی ماندند.[۷]
وضعیت کتاب
صفحات 31 تا 38 کتاب حاوی رونوشت نسخههای خطی است. محقق اقوال مجاهد که در تفاسیر طبری و ابن کثیر یا الدر المنثور یا تفسیر ثوری وارد شده را نیز به این اثر افزوده است، وی سندهای روایات کتاب را نیز توثیق کرده است. او در مقدمهای که بر کتاب نوشته بهطور مفصل درباره شخصیت مجاهد، دوران وی، شیوه تفسیری او و آثارش توضیح داده است.[۸]
چون از نسخه خطی این اثر بیش از یک جلد در دسترس نبوده، محقق در توثیق آن در تفسیر طبری و ابن کثیر و الدر المنثور اعتماد کرده و در حاشیه مواردی را که در این تفاسیر بوده را نیز ذکر کرده است. وی تحقیق روی این کتاب را بهعنوان پایاننامه دکتری در دانشکده دارالعلوم دانشگاه قاهره در سال 1976 میلادی انجام داده است.[۹]
تصادفاً شیخ عبدالرحمن طاهر بن محمد سورتی نیز در مجمع البحوث الاسلامیه اسلامآباد پاکستان، به تحقیق این نسخه خطی قیام کرده و در تحقیقش بر مراجعه بر طبری و افزودن روایات مجاهد که طبری آورده در حاشیه اقدام کرده است که این تحقیق نیز به هزینه امیر دولت قطر انجام شده و به چاپ رسیده است که آن نیز در سال 1976م انجام گرفته است. محمد عبدالسلام این نسخه چاپی را نیز مشاهده کرده و تفاوتهای آن را بیان کرده است.[۱۰]
پانویس
منبع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- شهیدی صالحی، عبدالحسین، تفسیر مجاهد کهنترین تفسیر، بینات، تابستان 1376، شماره 14، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز).