الهداية إلی بلوغ النهاية: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'یپ' به 'یپ') |
جز (جایگزینی متن - 'یت' به 'یت') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
کتاب دارای سیزده جلد است. دوازده جلد آن مربوط به اصل مطالب کتاب است و در جلد سیزدهم فهارس مجلدات قبلی ذکر شده است. هر جلدی از کتاب را یک نفر بهعنوان رساله دانشگاهی زیر نظر دکتر شاهد بوشیخی تحقیق کرده است. جلد اول حاوی تقدیمیه دکتر اسماعیل محمد بشری (مدیر دانشکده)، مقدمه دکتر مصطفی مسلم، معرفی کتاب، مقدمه تفسیر و محتوای مطالب از سوره حمد تا بقره است. در سایر مجلدات بهترتیب به تفسیر سورههای فاتحه و بقره، آل عمران و نساء، مائده و انعام، اعراف تا توبه، یونس تا ابراهیم، حجر تا سوره کهف، سوره مبارکه مریم تا مؤمنون، نور تا قصص، عنکبوت تا صافات، ص تا جاثیه، احقاف تا صف و جمعه تا ناس، پرداخته شده است. | کتاب دارای سیزده جلد است. دوازده جلد آن مربوط به اصل مطالب کتاب است و در جلد سیزدهم فهارس مجلدات قبلی ذکر شده است. هر جلدی از کتاب را یک نفر بهعنوان رساله دانشگاهی زیر نظر دکتر شاهد بوشیخی تحقیق کرده است. جلد اول حاوی تقدیمیه دکتر اسماعیل محمد بشری (مدیر دانشکده)، مقدمه دکتر مصطفی مسلم، معرفی کتاب، مقدمه تفسیر و محتوای مطالب از سوره حمد تا بقره است. در سایر مجلدات بهترتیب به تفسیر سورههای فاتحه و بقره، آل عمران و نساء، مائده و انعام، اعراف تا توبه، یونس تا ابراهیم، حجر تا سوره کهف، سوره مبارکه مریم تا مؤمنون، نور تا قصص، عنکبوت تا صافات، ص تا جاثیه، احقاف تا صف و جمعه تا ناس، پرداخته شده است. | ||
نویسنده، بسیار از «الاستغناء» ادفوی استفاده کرده است؛ هرچند عمده استفاده از این کتاب برای اختیار غرائب و نوادر بوده است (او شاگرد ادفوی هم بوده و ازاینرو | نویسنده، بسیار از «الاستغناء» ادفوی استفاده کرده است؛ هرچند عمده استفاده از این کتاب برای اختیار غرائب و نوادر بوده است (او شاگرد ادفوی هم بوده و ازاینرو میتوان گفت برخی موارد را مستقیما هم از استادش گرفته است). | ||
همچنین از «[[جامع البيان في تفسير القرآن (تفسير الطبري)|جامع البيان]]» طبری بهصورت مباشر نقل کرده است؛ البته اسانید را حذف کرده و صرفا قول منسوب به صحابی و تابعی و غیره را ذکر کرده است؛ بهعلاوه در کلام طبری دخل و تصرف مختصری کرده است. ازآنجاکه تفسیر طبری از بارزترین مصادر [[مکی بن حموش|مکی]] است، وی در مرویات و اخبار و اقوال نیز از آن بهره برده است. از دیگر منابع کتاب | همچنین از «[[جامع البيان في تفسير القرآن (تفسير الطبري)|جامع البيان]]» طبری بهصورت مباشر نقل کرده است؛ البته اسانید را حذف کرده و صرفا قول منسوب به صحابی و تابعی و غیره را ذکر کرده است؛ بهعلاوه در کلام طبری دخل و تصرف مختصری کرده است. ازآنجاکه تفسیر طبری از بارزترین مصادر [[مکی بن حموش|مکی]] است، وی در مرویات و اخبار و اقوال نیز از آن بهره برده است. از دیگر منابع کتاب میتوان تفسیر ابن عباس را ذکر کرد؛ بهنحوی که تفسیر هیچ آیهای، خالی از قول ابن عباس نیست. همچنین نویسنده از تفسیر ماوردی نیز در نگارش این اثر بهره برده است. در واقع استفاده [[مکی بن حموش|مکی]] از موارد سابق را میتوان از منابع خاص این کتاب برشمرد. وی همچنین از کتابهای تفسیر عمومی نیز بهره برده که میتوان آنها را مصادر ثانویه این اثر بشمار آورد. از جمله مصادر عامه این اثر، تفسیرهای ابن سلام، فراء، ابوعبیده، [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]]، [[زجاجی، عبدالرحمان بن اسحاق|زجاج]]، نحّاس و همچنین کتابهای لغت و معاجم و نحو است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20439/2/28 ر.ک: ج1، الدراسة (معرفی کتاب)، ص28-30]</ref>. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
درباره روش تفسیری وی در مقدمه کتاب، چنین گفته شده: «روش [[مکی بن حموش|مکی]] در تفسیر کتاب خدا بر مأثور از قرآن و حدیث و اقوال صحابه بنا شده است. البته این شیوه همان روش معمول نزد اکثر مفسران مانند طبری و استادش ادفوی بوده است، ولی مکی میان مأثور از قرآن و تفسیر به رأی در ذکر احکام فقهی و مسائل لغوی و نحوی جمع کرده است. او به آیه یا مجموعهای از آیات پرداخته و مسائل نحوی و قرائات متعلق به آن را بیان کرده است. وی اسباب نزول و ناسخ و منسوخ و مکی و مدنی آیات را نقل کرده و سپس آرای علما را بیان کرده و در برخی مناقشه کرده و در نهایت آنچه را مناسب میدانسته بدون هیچ استطراد یا تفصیلی، ترجیح داده و موارد مفصل را به کتابهای دیگرش ارجاع داده است. شیوه او در بیان تفسیر بر بیان مکی و مدنی بهایجاز و سپس تقسیم سوره به اجزا و مقاطع و پس از آن تقسیم اجزا به آیات یا جزئی از آیه استوار شده است. او در بیان اقوال صحابه و تابعین از روایات طبری بهره برده است و این امر را پس از ذکر معنی کلی آیه و مأثور از قرآن و سنت درباره آیه، ذکر کرده است. همان طور که ذکر شد، او سندهای احادیث را به جهت رعایت اختصار ذکر نکرده و احادیث نبوی را به صیغههای مختلف: روي... و يروی... و في الحديث... و عن النبي(ص)... و قال(ص)... ذکر مینماید. عدم نظر دقیق او در سنت باعث شده که او روایات صحیح و ضعیف و موضوع را نقل کند. او همچنین روایات و آثار دیگر را نقد نکرده و به خاطر سندشان آنها را رد نمیکند. وی همچنین به اینکه آراء را به صاحبانشان نسبت دهد، پایبند نیست»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20439/2/33 ر.ک: همان، ص33-34]</ref>. | درباره روش تفسیری وی در مقدمه کتاب، چنین گفته شده: «روش [[مکی بن حموش|مکی]] در تفسیر کتاب خدا بر مأثور از قرآن و حدیث و اقوال صحابه بنا شده است. البته این شیوه همان روش معمول نزد اکثر مفسران مانند طبری و استادش ادفوی بوده است، ولی مکی میان مأثور از قرآن و تفسیر به رأی در ذکر احکام فقهی و مسائل لغوی و نحوی جمع کرده است. او به آیه یا مجموعهای از آیات پرداخته و مسائل نحوی و قرائات متعلق به آن را بیان کرده است. وی اسباب نزول و ناسخ و منسوخ و مکی و مدنی آیات را نقل کرده و سپس آرای علما را بیان کرده و در برخی مناقشه کرده و در نهایت آنچه را مناسب میدانسته بدون هیچ استطراد یا تفصیلی، ترجیح داده و موارد مفصل را به کتابهای دیگرش ارجاع داده است. شیوه او در بیان تفسیر بر بیان مکی و مدنی بهایجاز و سپس تقسیم سوره به اجزا و مقاطع و پس از آن تقسیم اجزا به آیات یا جزئی از آیه استوار شده است. او در بیان اقوال صحابه و تابعین از روایات طبری بهره برده است و این امر را پس از ذکر معنی کلی آیه و مأثور از قرآن و سنت درباره آیه، ذکر کرده است. همان طور که ذکر شد، او سندهای احادیث را به جهت رعایت اختصار ذکر نکرده و احادیث نبوی را به صیغههای مختلف: روي... و يروی... و في الحديث... و عن النبي(ص)... و قال(ص)... ذکر مینماید. عدم نظر دقیق او در سنت باعث شده که او روایات صحیح و ضعیف و موضوع را نقل کند. او همچنین روایات و آثار دیگر را نقد نکرده و به خاطر سندشان آنها را رد نمیکند. وی همچنین به اینکه آراء را به صاحبانشان نسبت دهد، پایبند نیست»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20439/2/33 ر.ک: همان، ص33-34]</ref>. | ||
ستونهای اصلی شیوه تفسیری او را | ستونهای اصلی شیوه تفسیری او را میتوان به شکل زیر ترسیم کرد: | ||
اول: اعتمادش بر کتاب و سنت و مأثور از اقوال صحابه و تابعین؛ یعنی تفسیر قرآن به قرآن و قرآن به سنت و قرآن با اقوال صحابه؛ | اول: اعتمادش بر کتاب و سنت و مأثور از اقوال صحابه و تابعین؛ یعنی تفسیر قرآن به قرآن و قرآن به سنت و قرآن با اقوال صحابه؛ | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
پنجم: استعانت از علوم قرآنی<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20439/2/34 ر.ک: همان، ص34-50]</ref>. | پنجم: استعانت از علوم قرآنی<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20439/2/34 ر.ک: همان، ص34-50]</ref>. | ||
درباره اهمیت این تفسیر | درباره اهمیت این تفسیر میتوان گفت: الهداية... بهخاطر ارزش علمیاش از اجل کتابها و مهمترین آنها در تفسیر است، به ویژه نزد اندلسیان. ابن حزم، آن را از اجلّ مصنفات شمرده و قاضی عیاض، یاقوی حموی و دباغ نیز آن را از شریفترین مشهورترین تألیفات [[مکی بن حموش|مکی]] دانستهاند. ابن خلکان آن را از تصانیف نافعه خوانده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20439/2/50 ر.ک: همان، ص50-51]</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
نسخهٔ ۲۲ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۰۱
الهداية إلی بلوغ النهایة | |
---|---|
پدیدآوران | مکی بن حموش (نويسنده) بوشيخي، شاهد (اشراف) |
ناشر | جامعة الشارقه. کلية الدراسات العليا و البحث العلمي |
مکان نشر | امارات - شارجه |
سال نشر | مجلد1- الی مجلد 13: 2008م , 1429ق, |
موضوع | تفاسير اهل سنت - قرن 5ق. |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 13 |
کد کنگره | BP 94 /م7ه4 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الهداية إلی بلوغ النهایة، اثر ابومحمد مکی بن ابیطالب حموش، کتابی است 13 جلدی به زبان عربی با موضوع علوم قرآن و تفسیر. حاصل تحقیق کتاب، مجموعه رسائل دانشگاهی اشخاص ذیل زیر نظر دکتر شاهد بوشیخی بوده است: زار صالح، محمد علی بنصر، حسن بوقیسی، حسین عاصم، محمد عبدالحق حنشی، عمر بن حماد، اصبان ابراهیم، عزالدین جولید، عبدالعزیز یعکوبی، مصطفی ریاح، مصطفی صمدی، فوضیل مصطفی.
ساختار
کتاب دارای سیزده جلد است. دوازده جلد آن مربوط به اصل مطالب کتاب است و در جلد سیزدهم فهارس مجلدات قبلی ذکر شده است. هر جلدی از کتاب را یک نفر بهعنوان رساله دانشگاهی زیر نظر دکتر شاهد بوشیخی تحقیق کرده است. جلد اول حاوی تقدیمیه دکتر اسماعیل محمد بشری (مدیر دانشکده)، مقدمه دکتر مصطفی مسلم، معرفی کتاب، مقدمه تفسیر و محتوای مطالب از سوره حمد تا بقره است. در سایر مجلدات بهترتیب به تفسیر سورههای فاتحه و بقره، آل عمران و نساء، مائده و انعام، اعراف تا توبه، یونس تا ابراهیم، حجر تا سوره کهف، سوره مبارکه مریم تا مؤمنون، نور تا قصص، عنکبوت تا صافات، ص تا جاثیه، احقاف تا صف و جمعه تا ناس، پرداخته شده است.
نویسنده، بسیار از «الاستغناء» ادفوی استفاده کرده است؛ هرچند عمده استفاده از این کتاب برای اختیار غرائب و نوادر بوده است (او شاگرد ادفوی هم بوده و ازاینرو میتوان گفت برخی موارد را مستقیما هم از استادش گرفته است).
همچنین از «جامع البيان» طبری بهصورت مباشر نقل کرده است؛ البته اسانید را حذف کرده و صرفا قول منسوب به صحابی و تابعی و غیره را ذکر کرده است؛ بهعلاوه در کلام طبری دخل و تصرف مختصری کرده است. ازآنجاکه تفسیر طبری از بارزترین مصادر مکی است، وی در مرویات و اخبار و اقوال نیز از آن بهره برده است. از دیگر منابع کتاب میتوان تفسیر ابن عباس را ذکر کرد؛ بهنحوی که تفسیر هیچ آیهای، خالی از قول ابن عباس نیست. همچنین نویسنده از تفسیر ماوردی نیز در نگارش این اثر بهره برده است. در واقع استفاده مکی از موارد سابق را میتوان از منابع خاص این کتاب برشمرد. وی همچنین از کتابهای تفسیر عمومی نیز بهره برده که میتوان آنها را مصادر ثانویه این اثر بشمار آورد. از جمله مصادر عامه این اثر، تفسیرهای ابن سلام، فراء، ابوعبیده، ابن قتیبه، زجاج، نحّاس و همچنین کتابهای لغت و معاجم و نحو است[۱].
گزارش محتوا
تفسیر الهداية مکی بن ابیطالب، در 12 جلد واقع شده است و تحقیق آن تحت اشراف دکتر شاهد بوشیخی در دانشکده آداب و علوم انسانی دانشگاه محمد عبدالله در فاس مراکش (مغرب) انجام شده است. اشخاص زیر بهترتیب ذیل بهعنوان رساله کارشناسی ارشد، به تحقیق این اثر زیر نظر دکتر بوشیخی پرداختهاند:
- زاره صالح: تحقیق سورههای فاتحه و بقره؛
- بنصر علوی: تحقیق سورههای آل عمران و نساء؛
- حسن بوقسیمی: سورههای مائده و انعام؛
- حسین عاصم: از اعراف تا توبه؛
- حنشی: سوره یونس تا ابراهیم؛
- عمر بن حماد: از سوره حجر تا سوره کهف؛
- اصبان ابراهیم: از سوره مبارکه مریم تا مؤمنون؛
- جولید: از نور تا قصص؛
- عبدالعزیز یعکوبی: عنکبوت تا صافات؛
- مصطفی ریاح: ص تا جاثیه؛
- مصطفی صمدی: احقاف تا صف؛
- فوضیل مصطفی: جمعه تا ناس[۲].
مؤلف، در تفسیر، هر سوره را به چند مقطع و سپس به آیات تقسیم میکند و پس از آن با اعتماد به خود قرآن و به شیوه تفسیر قرآن به قرآن، به بیان معنای عام آیه و بخشی از معنای آن میپردازد. سپس به سراغ روایات وارده از سنت و اقوال صحابه و تابعین میرود. وی پس از عرض اخبار و اقوال، آنچه را ترجیح میدهد بدون نقد و تمحیص، بیان میدارد. او در مواردی که از ادفوی و طبری نقل میکند هم نقد و بررسیای ندارد. مکی، در بیان مطالب تفسیرش غالباً بر اقوال جمهور مفسرین تکیه میکند و بر آن تعلیقه میزند. او همچنین بر نسبت دادن آرای همه مفسران، نحویون، علمای لغت و قرائات و... به صاحبانشان اصراری ندارد. البته وی معمولا آرای نحویون را توجیه کرده و با ذکر ادله نحوی میان نظریاتشان ترجیح برقرار میکند. وی در تفسیرش گاهی بر نظر و قیاس تکیه میکند؛ مثلا در تفسیر آیه شریفه يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيكمْ أَنفُسَكمْ (مائده: 105)، میگوید: بر انسان (در نظر و قیاس) واجب است که امر به خیر کند، همان گونه که نفسش را بر خیر وامیدارد و نهی از شر کند دقیقا به همان نحوی که خودش را از شر نهی مینماید و هر چیزی که انجام آن بر تو واجب باشد امر به آن و نهی از خلافش بر تو واجب است...
از ویژگیهای شیوه او، عدم اطناب و تفصیل است. او در مواردی که مطلب نیاز به تفصیل دارد، به کتابهای دیگرش ارجاع میدهد. وی در مقدمه هم بر رعایت ایجاز و اختصار غیر مخل در نگارش این کتاب تأکید کرده است و اساسا از همین جهت است که در ذکر روایات و اقوال، سندها را حذف میکند. مکی بن حموش، مواد مطالبش را بهترتیب منظمی بیان کرده است. او اقوال را نقل کرده و برخی را بر برخی دیگر مقدم میدارد و برای برخی دلیل میآورد و در مواردی که شخص را از مخالفان یا گمراهان میپندارد از استدلال به رأی او پرهیز کرده و آن قول را مهمل باقی میگذارد[۳].
درباره روش تفسیری وی در مقدمه کتاب، چنین گفته شده: «روش مکی در تفسیر کتاب خدا بر مأثور از قرآن و حدیث و اقوال صحابه بنا شده است. البته این شیوه همان روش معمول نزد اکثر مفسران مانند طبری و استادش ادفوی بوده است، ولی مکی میان مأثور از قرآن و تفسیر به رأی در ذکر احکام فقهی و مسائل لغوی و نحوی جمع کرده است. او به آیه یا مجموعهای از آیات پرداخته و مسائل نحوی و قرائات متعلق به آن را بیان کرده است. وی اسباب نزول و ناسخ و منسوخ و مکی و مدنی آیات را نقل کرده و سپس آرای علما را بیان کرده و در برخی مناقشه کرده و در نهایت آنچه را مناسب میدانسته بدون هیچ استطراد یا تفصیلی، ترجیح داده و موارد مفصل را به کتابهای دیگرش ارجاع داده است. شیوه او در بیان تفسیر بر بیان مکی و مدنی بهایجاز و سپس تقسیم سوره به اجزا و مقاطع و پس از آن تقسیم اجزا به آیات یا جزئی از آیه استوار شده است. او در بیان اقوال صحابه و تابعین از روایات طبری بهره برده است و این امر را پس از ذکر معنی کلی آیه و مأثور از قرآن و سنت درباره آیه، ذکر کرده است. همان طور که ذکر شد، او سندهای احادیث را به جهت رعایت اختصار ذکر نکرده و احادیث نبوی را به صیغههای مختلف: روي... و يروی... و في الحديث... و عن النبي(ص)... و قال(ص)... ذکر مینماید. عدم نظر دقیق او در سنت باعث شده که او روایات صحیح و ضعیف و موضوع را نقل کند. او همچنین روایات و آثار دیگر را نقد نکرده و به خاطر سندشان آنها را رد نمیکند. وی همچنین به اینکه آراء را به صاحبانشان نسبت دهد، پایبند نیست»[۴].
ستونهای اصلی شیوه تفسیری او را میتوان به شکل زیر ترسیم کرد:
اول: اعتمادش بر کتاب و سنت و مأثور از اقوال صحابه و تابعین؛ یعنی تفسیر قرآن به قرآن و قرآن به سنت و قرآن با اقوال صحابه؛
دوم: اهتمامش بر جوانب لغوی و نحوی و بلاغی؛
سوم: عنایت به قرائات قرآنی؛
چهارم: بیان احکام فقهی؛
پنجم: استعانت از علوم قرآنی[۵].
درباره اهمیت این تفسیر میتوان گفت: الهداية... بهخاطر ارزش علمیاش از اجل کتابها و مهمترین آنها در تفسیر است، به ویژه نزد اندلسیان. ابن حزم، آن را از اجلّ مصنفات شمرده و قاضی عیاض، یاقوی حموی و دباغ نیز آن را از شریفترین مشهورترین تألیفات مکی دانستهاند. ابن خلکان آن را از تصانیف نافعه خوانده است[۶].
وضعیت کتاب
درباره صحت انتساب این تفسیر به مکی ادلهای هست، از جمله: اجماع مصادری که ترجمهای از این مصنف دارند بر نسبت الهدایه... به مکی، ارجاع مکی در این تفسیر به دیگر کتابهایش و بالعکس، نقل کتابهای تفسیری متأخر از این کتاب، تطابق قلم و شیوه نگارش این اثر با دیگر آثار مکی[۷].
صفحات 65 تا 68 کتاب، حاوی تصاویری از نسخههای خطی کتاب است. محققین، اصل نسخههای خطی کتاب را دیدهاند، یکی را مبنا قرار داده و بر اساس قواعد ویرایشی جدید به اصلاح آن پرداختهاند. همچنین به مقابله این نسخه با نسخههای دیگر پرداختهاند و موارد خطا یا تصحیف یا تحریف را با توجه به این امر تصحیح کردهاند. ضبط نصوص قرآنی این کتاب با حرکات به روایت ورش و شمارهگذاری آنها برحسب ترقیم مورد اعتماد و قرار دادن آن میان پرانتز بوده است. تخریج قرائات قرآنی، احادیث نبوی، احکام فقهی و اقوال فقها، شواهد شعری و امثال و نسبت آنها به صاحبانشان، اقوال نحوی و صرفی و لغوی، تعریف اعلام، شرح الفاظ غریب و فهرستبندی از کارهای محققان است[۸].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه کتاب.