مجموعة الأسئلة و الأجوبة: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'می‎ک' به 'می‌ک'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ن' به 'ی‌ن')
جز (جایگزینی متن - 'می‎ک' به 'می‌ک')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۵: خط ۳۵:
در ادامه مباحث، به زندگانی [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و تألیفات وی به‌اختصار اشاره شده است. در موضوع فلسفه، «شفاء» مفصل‎ترین موسوعه علمی شمرده می‌شود که یک انسان به‎تنهایی نوشته است. «نجات» خلاصه شفاء و رساله‎های بسیاری در موضوع منطق، علم نفس و... از آثار اوست<ref>ر.ک: همان، ص19</ref>.  
در ادامه مباحث، به زندگانی [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و تألیفات وی به‌اختصار اشاره شده است. در موضوع فلسفه، «شفاء» مفصل‎ترین موسوعه علمی شمرده می‌شود که یک انسان به‎تنهایی نوشته است. «نجات» خلاصه شفاء و رساله‎های بسیاری در موضوع منطق، علم نفس و... از آثار اوست<ref>ر.ک: همان، ص19</ref>.  


[[نصر، حسین|نصر]] پس از مباحث مقدماتی ابتدای کتاب، مباحث اصلی را با توضیح فلسفه وجود آغاز کرده است. اساس الهیات [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] بر مبنای فلسفه وجود بنا شده است. حقیقت شیء متوقف بر وجود است و شناخت شیء در نهایت بر شناخت مرتبه او در سلسله وجود کلی مبتنی است که همه ویژگی‎ها و صفات او را مشخص می‎کند<ref>ر.ک: همان، ص21</ref>. ماهیت در ذهن، مستقل از وجود است، اما در عالم خارج ماهیت شیء و وجودش عین شیء هستند و هرکدام حقیقت خارجی مستقلی ندارند که از اجتماع آن دو، شیء ایجاد شود<ref>ر.ک: همان، ص22</ref>. جوهر به سه قسم عقل، نفس و جسم تقسیم می‌شود که مراتب مختلف وجود را تشکیل می‎دهند<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>.
[[نصر، حسین|نصر]] پس از مباحث مقدماتی ابتدای کتاب، مباحث اصلی را با توضیح فلسفه وجود آغاز کرده است. اساس الهیات [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] بر مبنای فلسفه وجود بنا شده است. حقیقت شیء متوقف بر وجود است و شناخت شیء در نهایت بر شناخت مرتبه او در سلسله وجود کلی مبتنی است که همه ویژگی‎ها و صفات او را مشخص می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص21</ref>. ماهیت در ذهن، مستقل از وجود است، اما در عالم خارج ماهیت شیء و وجودش عین شیء هستند و هرکدام حقیقت خارجی مستقلی ندارند که از اجتماع آن دو، شیء ایجاد شود<ref>ر.ک: همان، ص22</ref>. جوهر به سه قسم عقل، نفس و جسم تقسیم می‌شود که مراتب مختلف وجود را تشکیل می‎دهند<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>.


بررسی افکار و آثار [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] در علوم طبیعی، ریاضی و طب از دیگر مباحث کتاب است؛ به‎عنوان نمونه کتاب شفاء حکایت از همه‎جانبه بودن [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] دارد؛ نه اینکه تنها فیلسوف باشد، بلکه مانند محققی در زمینه علوم طبیعی، فیزیکی و ریاضی است. او در ریاضیات و موسیقی نیز سهم بزرگی دارد<ref>ر.ک: همان، ص33-31</ref>.  
بررسی افکار و آثار [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] در علوم طبیعی، ریاضی و طب از دیگر مباحث کتاب است؛ به‎عنوان نمونه کتاب شفاء حکایت از همه‎جانبه بودن [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] دارد؛ نه اینکه تنها فیلسوف باشد، بلکه مانند محققی در زمینه علوم طبیعی، فیزیکی و ریاضی است. او در ریاضیات و موسیقی نیز سهم بزرگی دارد<ref>ر.ک: همان، ص33-31</ref>.  
خط ۴۵: خط ۴۵:
در آثار فلسفی، بحث از هریک از ادراکات جزئی، فصل خاصی را در مباحث علم ‎النفس به‎ خود‎ اختصاص‎ داده، اما بحث اِبصار مورد توجه بیشتری قرار گرفته؛ چنان‎که در‎ تبیین چگونگی دیدن (کیفیّت ابصار) کتاب‎های مستقلّی نگاشته شده است. آن‎گونه که از سخنان متفکّران یونان و روم بر‎می‎آید‎، درباره‎ چگونگی‎ دیدن آرای گوناگونی وجود داشته ‎است. فارابی در کتاب «الجمع بين رأيي‎ الحكيمين»‎، در گزارش اختلاف آرا در این مسئله، می‎گوید: چگونگی ابصار از دیرزمان در یونان، بین افلاطونیان‎ و ارسطوئیان‎ مورد‎ اختلاف بوده است: گفته‌اند: افلاطون دیدن را خروج شعاع از چشم و برخورد‎ آن‎ با‎ شیء مرئی دانسته، اما [[ارسطو]] دیدن را انفعال چشم، یعنی انطباع صورت شیء مرئی‎ در‎ چشم‎، بشمار آورده است و ازآن‎پس، نزاع علمی میان آن دو گروه بالا‎ گرفته‎ است. بدین‎سان، آنچه از آرای گوناگون‎ در‎ میان‎ فیلسوفان مسلمان شهرت یافته، دو دیدگاه است با نام‎های «خروج شعاع» و «انطباع».
در آثار فلسفی، بحث از هریک از ادراکات جزئی، فصل خاصی را در مباحث علم ‎النفس به‎ خود‎ اختصاص‎ داده، اما بحث اِبصار مورد توجه بیشتری قرار گرفته؛ چنان‎که در‎ تبیین چگونگی دیدن (کیفیّت ابصار) کتاب‎های مستقلّی نگاشته شده است. آن‎گونه که از سخنان متفکّران یونان و روم بر‎می‎آید‎، درباره‎ چگونگی‎ دیدن آرای گوناگونی وجود داشته ‎است. فارابی در کتاب «الجمع بين رأيي‎ الحكيمين»‎، در گزارش اختلاف آرا در این مسئله، می‎گوید: چگونگی ابصار از دیرزمان در یونان، بین افلاطونیان‎ و ارسطوئیان‎ مورد‎ اختلاف بوده است: گفته‌اند: افلاطون دیدن را خروج شعاع از چشم و برخورد‎ آن‎ با‎ شیء مرئی دانسته، اما [[ارسطو]] دیدن را انفعال چشم، یعنی انطباع صورت شیء مرئی‎ در‎ چشم‎، بشمار آورده است و ازآن‎پس، نزاع علمی میان آن دو گروه بالا‎ گرفته‎ است. بدین‎سان، آنچه از آرای گوناگون‎ در‎ میان‎ فیلسوفان مسلمان شهرت یافته، دو دیدگاه است با نام‎های «خروج شعاع» و «انطباع».
   
   
قائلان به‎ خروج‎ شعاع، باآنکه با یکدیگر اختلافاتی نیز داشتند، در این امر هم‎داستان بودند‎ که‎ وقتی‎ به اشیاء می‌نگریم، از چشم، پرتوهایی خارج می‌شوند و با اشیای دیدنی برخورد می‎کنند و در نتیجه‎ رؤیت‎ انجام می‎گیرد. در مقابل، اصحاب انطباع بر این باور بودند که چشم‎ در‎ دیدن‎، همانند آینه عمل می‎کند؛ یعنی هرگاه شیئی رنگین و روشن در مقابل چشم قرار گیرد و میان‎ این‎ دو‎، جسمی ‎شفّاف (هوا یا آب) واسطه باشد، صورتی (شبحی) از آن شیء در‎ عدسی‎ چشم (جلیدیّه) انطباع می‎یابد؛ به‎گونه‌ای که اگر آینه نیز دارای قوّه باصره می‎بود، صورتی را‎ که‎ در آن انطباع می‎یافت، درک می‎کرد<ref>ر.ک: توکلی، محمدهادی</ref>‏؛ لذا در کتاب حاضر با توجه به دو دیدگاه مشهور، سؤال درباره ادراک اشیائی که زیر آب قرار دارند - که در مسئله سوم از «ثمان مسائل أخر في الطبيعيات و أجوبتها» - پاسخ داده شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص111</ref>.  
قائلان به‎ خروج‎ شعاع، باآنکه با یکدیگر اختلافاتی نیز داشتند، در این امر هم‎داستان بودند‎ که‎ وقتی‎ به اشیاء می‌نگریم، از چشم، پرتوهایی خارج می‌شوند و با اشیای دیدنی برخورد می‌کنند و در نتیجه‎ رؤیت‎ انجام می‎گیرد. در مقابل، اصحاب انطباع بر این باور بودند که چشم‎ در‎ دیدن‎، همانند آینه عمل می‌کند؛ یعنی هرگاه شیئی رنگین و روشن در مقابل چشم قرار گیرد و میان‎ این‎ دو‎، جسمی ‎شفّاف (هوا یا آب) واسطه باشد، صورتی (شبحی) از آن شیء در‎ عدسی‎ چشم (جلیدیّه) انطباع می‎یابد؛ به‎گونه‌ای که اگر آینه نیز دارای قوّه باصره می‎بود، صورتی را‎ که‎ در آن انطباع می‎یافت، درک می‌کرد<ref>ر.ک: توکلی، محمدهادی</ref>‏؛ لذا در کتاب حاضر با توجه به دو دیدگاه مشهور، سؤال درباره ادراک اشیائی که زیر آب قرار دارند - که در مسئله سوم از «ثمان مسائل أخر في الطبيعيات و أجوبتها» - پاسخ داده شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص111</ref>.  


در ادامه مباحث، پاسخ‎های [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] از سوی [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|بیرونی]] مورد نقد قرار گرفته است. سپس شاگرد [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] ابوسعید احمد بن علی در مقام پاسخ برآمده و کلام [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|بیرونی]] را نقد کرده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص‎158-122</ref>.  
در ادامه مباحث، پاسخ‎های [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] از سوی [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|بیرونی]] مورد نقد قرار گرفته است. سپس شاگرد [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] ابوسعید احمد بن علی در مقام پاسخ برآمده و کلام [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|بیرونی]] را نقد کرده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص‎158-122</ref>.  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش