۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ها' به 'ها') |
جز (جایگزینی متن - 'یپ' به 'یپ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده پس از ذکر تاریخ محلی، کتابهای نوشتهشده درباره دولت سلجوقیان، کتابهای جغرافیایی، تاریخ ولایات همجوار کرمان مانند سیستان و فارس و یزد و... بهعنوان منابع دستیابی به اطلاعات درباره کرمان میگوید: «متأسفانه تاریخ محلی تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این بیتوجهی بهحدی بوده است که در مورد تاریخ کرمان در دورهی سلجوقیان تاکنون تحقیق جامع و مستقلی انجام نشده است. مرکز کرمانشناسی مدتی است که به تحقیق پیرامون تاریخ کرمان | نویسنده پس از ذکر تاریخ محلی، کتابهای نوشتهشده درباره دولت سلجوقیان، کتابهای جغرافیایی، تاریخ ولایات همجوار کرمان مانند سیستان و فارس و یزد و... بهعنوان منابع دستیابی به اطلاعات درباره کرمان میگوید: «متأسفانه تاریخ محلی تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این بیتوجهی بهحدی بوده است که در مورد تاریخ کرمان در دورهی سلجوقیان تاکنون تحقیق جامع و مستقلی انجام نشده است. مرکز کرمانشناسی مدتی است که به تحقیق پیرامون تاریخ کرمان میپردازد که کاری درخور و ارزنده است. تنها در تحقیقاتی که درباره سلجوقیان بزرگ صورت گرفته است، مطالب معدودی در مورد سلجوقیان کرمان میتوان یافت. در میان تتبعات و تحقیقات جدید مخصوصا آثار لمبتن و تاریخ ایران کمبریج، بااهمیت هستند؛ اگرچه اینها نیز اطلاعات بسیار کمی در مورد کرمان ارائه میدهند»<ref>مقدمه مؤلف، ص17</ref>. | ||
«در کتب تاریخ ایران در دورههای میانه، به مسائل اجتماعی و اقتصادی، چندان توجهی نشده است. بخش اعظم این منابع به جنگها و منازعات سیاسی اختصاص یافته است که این مشکل، تحقیق در مورد مسائل اجتماعی و اقتصادی را بسیار مشکل مینماید. این پژوهش نیز با این مشکل دست به گریبان بوده است. به دلیل همین مشکل بخشهای اقتصادی و اجتماعی از بخش سیاسی کوچکتر است. نامتناسب بودن حجم مطالب منابع پژوهش، مشکلاتی را در نگارش آن به وجود آورده است. منابع محلی که قسمت اعظم اطلاعاتمان را مدیون آنها هستیم، در مورد امرای اولیهی ابتدائی سلجوقی اطلاعات اندکی دارند. دربارهی پادشاهان اخیر سلجوقی کرمان اطلاعات بهطور غیر قابل مقایسهای بیشتر است. همین مسئله باعث میشود که گاهی مطالب با هم هماهنگی نداشته و تناسب آنها به هم بخورد»<ref>همان</ref>. | «در کتب تاریخ ایران در دورههای میانه، به مسائل اجتماعی و اقتصادی، چندان توجهی نشده است. بخش اعظم این منابع به جنگها و منازعات سیاسی اختصاص یافته است که این مشکل، تحقیق در مورد مسائل اجتماعی و اقتصادی را بسیار مشکل مینماید. این پژوهش نیز با این مشکل دست به گریبان بوده است. به دلیل همین مشکل بخشهای اقتصادی و اجتماعی از بخش سیاسی کوچکتر است. نامتناسب بودن حجم مطالب منابع پژوهش، مشکلاتی را در نگارش آن به وجود آورده است. منابع محلی که قسمت اعظم اطلاعاتمان را مدیون آنها هستیم، در مورد امرای اولیهی ابتدائی سلجوقی اطلاعات اندکی دارند. دربارهی پادشاهان اخیر سلجوقی کرمان اطلاعات بهطور غیر قابل مقایسهای بیشتر است. همین مسئله باعث میشود که گاهی مطالب با هم هماهنگی نداشته و تناسب آنها به هم بخورد»<ref>همان</ref>. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
او در فصل دوم، تاریخ سیاسی و دودمانی سلجوقیان کرمان را مورد بررسی قرار داده است؛ وی کرمان را از ورود اسلام تا روی کار آمدن سلجوقیان بررسی کرده و سپس دوره حکومت حاکمان بزرگ سلجوقی چون قاورد (440-466ق)، کرمانشاه بن قاورد (466-465ق)، سلطانشاه بن قاورد (477-467ق)، تورانشاه بن قاورد (490-477ق)، ارسلانشاه اول (137-495ق)، محمد بن ارسلانشاه (551-537ق)، طغرلشاه بن محمد (563-551ق) و... را بررسی کرده و پایان حکومت سلاجقه را با آمدن ملک دینار نشان میدهد<ref>ر.ک: همان، ص33-115</ref>. | او در فصل دوم، تاریخ سیاسی و دودمانی سلجوقیان کرمان را مورد بررسی قرار داده است؛ وی کرمان را از ورود اسلام تا روی کار آمدن سلجوقیان بررسی کرده و سپس دوره حکومت حاکمان بزرگ سلجوقی چون قاورد (440-466ق)، کرمانشاه بن قاورد (466-465ق)، سلطانشاه بن قاورد (477-467ق)، تورانشاه بن قاورد (490-477ق)، ارسلانشاه اول (137-495ق)، محمد بن ارسلانشاه (551-537ق)، طغرلشاه بن محمد (563-551ق) و... را بررسی کرده و پایان حکومت سلاجقه را با آمدن ملک دینار نشان میدهد<ref>ر.ک: همان، ص33-115</ref>. | ||
وی در فصل سوم، به بیان نظام سیاسی و اداری سلجوقیان کرمان | وی در فصل سوم، به بیان نظام سیاسی و اداری سلجوقیان کرمان میپردازد و در این میان به سیاست مذهبی سلاطین سلجوقی کرمان، سپاهشان، مناصب کشوری و لشکری، وزارت و اقطاع اداری آنان اشاره میکند<ref>ر.ک: همان، ص117-139</ref>. | ||
فصل چهارم هم به بیان اوضاع اقتصادی و اجتماعی کرمان در دوره سلجوقیان کرمان | فصل چهارم هم به بیان اوضاع اقتصادی و اجتماعی کرمان در دوره سلجوقیان کرمان میپردازد. نویسنده در آن، کشاورزی و صنعت، تجارت و اقدامات عمرانی آنان را نشان داده و در پایان به قحطیهایی که دچارش شدهاند اشاره مینماید<ref>ر.ک: همان، ص141-152</ref>. | ||
در بخشی که نویسنده درباره قحطی در فصل چهارم بیان کرده است، چنین میخوانیم: «منطقه کرمان و بهخصوص شهر بردسیر تختگاه آن، بارها دچار قحطیهای متناوب و سهمگینی شده است. باستانی پاریزی در این مورد مینویسد: «اینکه خانههای کرمان، اینقدر تودرتو دارد و داخل پی و دیوارها مرتبا کندو و انبار ذخیره گندم داشتهاند، برای این بود که دشمن از وجود ذخایر پی دیوارها آگاه نشود؛ زیرا هر خانواده میبایستی ذخیره دو یا سه سال یا لااقل یک سال خود را در خانه داشته باشد؛ زیرا دشمن کرمان در حقیقت همیشه ژنرال قحطی بوده است؛ چه، در دورهای از لشکرکشیها فقط روزی شهر کرمان تسلیم شده و دروازهها باز شده که آخرین دانه گندم خورده شده و پوست درخت و گوشت حیوانات نایاب شده باشد». در سال 576، در کرمان قحطی به وجود آمد که بنیه ولایت را بیش از پیش ضعیف ساخت. یکی از عوامل مهم این قحطی، هجوم بیرحمانه غز به کرمان بود. آنها به هر شهری که میرفنتند محصولاتش را خورده و مردم را میکشتند. سال پیش آنها ربض بردسیر را غارت کردند و اینک جیرفت و رودان و سیرجان در آتش فتنه آنها میسوخت. ناامنی که بر اثر لشکرکشیهای مداوم به وجود آمد، مانع میشد تا مردم با فراغ خاطر به کشاورزی و باغداری بپردازند. افضلالدین، تصویر روشنی از وضع بردسیر در دوره قحطی ارائه میدهد. وی مینویسد «قوت هستی و طعام خوش در گواشیر چند استه خرما بود که آن را آرد میکردند و میخوردند و میمردند. چون استه نیز به آخر رسید، گرسنگان نطعهای کهنه و دلوهای پوسیده و دبههای دریده، میسوختند و میخوردند و هر روز چند کودک در شهر گم میشدند که گرسنگان ایشان را به مذبح هلاک میبردند و چند کس فرزند خویش طعمه ساخت و بخورد». همچنین مینویسد که در اثر قحطی «در همه شهر و حومه، یک گربه نماند و در شوارع، روز و شب سگان و گرسنگان در کشتی بودند؛ اگر سگ غالب میآمد، آدمی میخورد و اگر آدمی غالب میآمد، سگ را». بار دیگر در سال 580، در بردسیر قحطی رخ نمود که باعث شد محمد بن بهرامشاه مجبور شود به بم برود تا مدتی را برای تغذیه سپاهش میهمان سابقعلی سهل باشد. درحالیکه اوضاع مردم در دوره کشمکشهای بیستساله بسیار بغرنج بود، بهرامشاه از مردم بردسیر مالیات نعلبها گرفت که کیفیت این مالیات نامعلوم است»<ref>متن کتاب، ص151-152</ref>. | در بخشی که نویسنده درباره قحطی در فصل چهارم بیان کرده است، چنین میخوانیم: «منطقه کرمان و بهخصوص شهر بردسیر تختگاه آن، بارها دچار قحطیهای متناوب و سهمگینی شده است. باستانی پاریزی در این مورد مینویسد: «اینکه خانههای کرمان، اینقدر تودرتو دارد و داخل پی و دیوارها مرتبا کندو و انبار ذخیره گندم داشتهاند، برای این بود که دشمن از وجود ذخایر پی دیوارها آگاه نشود؛ زیرا هر خانواده میبایستی ذخیره دو یا سه سال یا لااقل یک سال خود را در خانه داشته باشد؛ زیرا دشمن کرمان در حقیقت همیشه ژنرال قحطی بوده است؛ چه، در دورهای از لشکرکشیها فقط روزی شهر کرمان تسلیم شده و دروازهها باز شده که آخرین دانه گندم خورده شده و پوست درخت و گوشت حیوانات نایاب شده باشد». در سال 576، در کرمان قحطی به وجود آمد که بنیه ولایت را بیش از پیش ضعیف ساخت. یکی از عوامل مهم این قحطی، هجوم بیرحمانه غز به کرمان بود. آنها به هر شهری که میرفنتند محصولاتش را خورده و مردم را میکشتند. سال پیش آنها ربض بردسیر را غارت کردند و اینک جیرفت و رودان و سیرجان در آتش فتنه آنها میسوخت. ناامنی که بر اثر لشکرکشیهای مداوم به وجود آمد، مانع میشد تا مردم با فراغ خاطر به کشاورزی و باغداری بپردازند. افضلالدین، تصویر روشنی از وضع بردسیر در دوره قحطی ارائه میدهد. وی مینویسد «قوت هستی و طعام خوش در گواشیر چند استه خرما بود که آن را آرد میکردند و میخوردند و میمردند. چون استه نیز به آخر رسید، گرسنگان نطعهای کهنه و دلوهای پوسیده و دبههای دریده، میسوختند و میخوردند و هر روز چند کودک در شهر گم میشدند که گرسنگان ایشان را به مذبح هلاک میبردند و چند کس فرزند خویش طعمه ساخت و بخورد». همچنین مینویسد که در اثر قحطی «در همه شهر و حومه، یک گربه نماند و در شوارع، روز و شب سگان و گرسنگان در کشتی بودند؛ اگر سگ غالب میآمد، آدمی میخورد و اگر آدمی غالب میآمد، سگ را». بار دیگر در سال 580، در بردسیر قحطی رخ نمود که باعث شد محمد بن بهرامشاه مجبور شود به بم برود تا مدتی را برای تغذیه سپاهش میهمان سابقعلی سهل باشد. درحالیکه اوضاع مردم در دوره کشمکشهای بیستساله بسیار بغرنج بود، بهرامشاه از مردم بردسیر مالیات نعلبها گرفت که کیفیت این مالیات نامعلوم است»<ref>متن کتاب، ص151-152</ref>. |
ویرایش