الكاشف (الجديد في الحكمة): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎گ' به 'ی‌گ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵۷: خط ۵۷:
«سعی مؤلّف در ارائه این اثر، گزارشی از خلاصه افکار متقدّمان و متأخّران با حذف مطالب غیر یقینی و بی‎فایده، به انضمام آراء خود او بوده است‎»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/31302/1/21 ر.ک: همان، صفحه بیست‎ویک]</ref>.
«سعی مؤلّف در ارائه این اثر، گزارشی از خلاصه افکار متقدّمان و متأخّران با حذف مطالب غیر یقینی و بی‎فایده، به انضمام آراء خود او بوده است‎»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/31302/1/21 ر.ک: همان، صفحه بیست‎ویک]</ref>.


«در طول این کتاب، اثری از طرح بحث «ولایت» نیست، جز اشاراتی که بسان کتاب‎های مشایی همچون «[[الإشارات]]» درباره پاره‎ای از عارفان و اطلاع از مغیبات آمده و این در زبان مشائیان به «ولایت» تعبیر نمی‌گردد؛ لذا تقارن «النبوة و الولاية» یا برگرفته از آموزه‎های شیعی است و یا آموزه‎های عرفانی، که احتمال اول با توجّه به اطلاعات عصری مؤلّف تقویت می‌گردد»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/31302/1/21 ر.ک: همان]</ref>.
«در طول این کتاب، اثری از طرح بحث «ولایت» نیست، جز اشاراتی که بسان کتاب‎های مشایی همچون «[[الإشارات]]» درباره پاره‌ای از عارفان و اطلاع از مغیبات آمده و این در زبان مشائیان به «ولایت» تعبیر نمی‌گردد؛ لذا تقارن «النبوة و الولاية» یا برگرفته از آموزه‎های شیعی است و یا آموزه‎های عرفانی، که احتمال اول با توجّه به اطلاعات عصری مؤلّف تقویت می‌گردد»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/31302/1/21 ر.ک: همان]</ref>.


«مؤلّف چون بنا بر آنچه در دیباچه آمده، قصد خلاصه‎گویی داشته، از طرح بعضی از مباحث در طول گفتار خود، خودداری کرده است؛ همچون: انتاج مختلطات شکل دوم قیاس اقترانی، بررسی اقسام قیاس‎های اقترانی مرکب از دو شرطیه متصله‎، سایر مباحث مربوط به قیاس و... او مباحث متعلق به بخش برهان در صناعات خمس و همچنین مباحث متعلق به بخش‎های جدل و خطابه و شعر در این صناعات را در این کتاب بررسی نمی‎کند. ابن کمونه، بر این باور است که بسیاری از مباحث منطق، در براهین کارگشا نیستند و صرفا ورزشی ذهنی می‎باشند. وی مباحث کم منفصل را هم مناسب ذکر در این کتاب نمی‎داند. سایر مباحثی که او در کتابش مطرح نمی‎کند، عبارتند از: بررسی صفات مرکب اخلاقی، تحلیل مباحث نباتات و بدن انسان، تحلیل برخی مباحث فلکی مانند اینکه بنا بر اصول فلکی، حرکات بعضی از کواکب نیازمند به اعتباری فلکی غیر از افلاک مشهور است و...»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/31302/1/22 ر.ک: همان، صفحه بیست‎ودو – بیست‎وچهار]</ref>.
«مؤلّف چون بنا بر آنچه در دیباچه آمده، قصد خلاصه‎گویی داشته، از طرح بعضی از مباحث در طول گفتار خود، خودداری کرده است؛ همچون: انتاج مختلطات شکل دوم قیاس اقترانی، بررسی اقسام قیاس‎های اقترانی مرکب از دو شرطیه متصله‎، سایر مباحث مربوط به قیاس و... او مباحث متعلق به بخش برهان در صناعات خمس و همچنین مباحث متعلق به بخش‎های جدل و خطابه و شعر در این صناعات را در این کتاب بررسی نمی‎کند. ابن کمونه، بر این باور است که بسیاری از مباحث منطق، در براهین کارگشا نیستند و صرفا ورزشی ذهنی می‎باشند. وی مباحث کم منفصل را هم مناسب ذکر در این کتاب نمی‎داند. سایر مباحثی که او در کتابش مطرح نمی‎کند، عبارتند از: بررسی صفات مرکب اخلاقی، تحلیل مباحث نباتات و بدن انسان، تحلیل برخی مباحث فلکی مانند اینکه بنا بر اصول فلکی، حرکات بعضی از کواکب نیازمند به اعتباری فلکی غیر از افلاک مشهور است و...»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/31302/1/22 ر.ک: همان، صفحه بیست‎ودو – بیست‎وچهار]</ref>.
خط ۶۴: خط ۶۴:


این کتاب دچار اشکالاتی نیز هست که اگر بخواهیم آنها را شماره کنیم باید چنین بگوییم:
این کتاب دچار اشکالاتی نیز هست که اگر بخواهیم آنها را شماره کنیم باید چنین بگوییم:
# ‎تنظیم این اثر در طرح مباحث منطقی، گاه دچار آشفتگی عقلی است و باید یک بحث از حیث توالی منطقی قبل یا بعد از مباحث دیگر طرح شود، همچون: بحث حدّ ناقص در ذیل بحث حدّ ماهوی و مفهومی؛ طرح اقسام واحد، تامّ و ناقص، میان بحث تضاد و عدم تقابل واحد و کثیر؛ عدم تسلسل منطقی عبارات وی در طرح اقسام تقابل؛ عدم اسلوب منطقی مباحث لذّت و الم؛ جایگاه نادرست بحث عدم جواز اعتبار دو واجب‌الوجود مندرج تحت یک نوع؛ بحث زودهنگام صفت حی در خداوند؛ عبارات نویسنده در پاره‎ای از موارد نیز کاملا نپخته و طرح بحث آن بدون مقدّمه و ذیل است، همچون بحث أین و متی در ضمن مباحث اضافه.
# ‎تنظیم این اثر در طرح مباحث منطقی، گاه دچار آشفتگی عقلی است و باید یک بحث از حیث توالی منطقی قبل یا بعد از مباحث دیگر طرح شود، همچون: بحث حدّ ناقص در ذیل بحث حدّ ماهوی و مفهومی؛ طرح اقسام واحد، تامّ و ناقص، میان بحث تضاد و عدم تقابل واحد و کثیر؛ عدم تسلسل منطقی عبارات وی در طرح اقسام تقابل؛ عدم اسلوب منطقی مباحث لذّت و الم؛ جایگاه نادرست بحث عدم جواز اعتبار دو واجب‌الوجود مندرج تحت یک نوع؛ بحث زودهنگام صفت حی در خداوند؛ عبارات نویسنده در پاره‌ای از موارد نیز کاملا نپخته و طرح بحث آن بدون مقدّمه و ذیل است، همچون بحث أین و متی در ضمن مباحث اضافه.
# ‎در بخش منطق کتاب، مؤلّف مرتکب چند خطای فاحش منطقی شده است:
# ‎در بخش منطق کتاب، مؤلّف مرتکب چند خطای فاحش منطقی شده است:
الف)- در نتیجه ضرب سوم شکل دوم، باآنکه یکی از مقدّمات قیاس، جزئی است، وی نتیجه را به سالبه کلیه به‎جای سالبه جزئیه آورده است؛
الف)- در نتیجه ضرب سوم شکل دوم، باآنکه یکی از مقدّمات قیاس، جزئی است، وی نتیجه را به سالبه کلیه به‎جای سالبه جزئیه آورده است؛
خط ۷۲: خط ۷۲:
ج)- اشتباه در نتیجه اثبات شکل دوم از طریق افتراض.
ج)- اشتباه در نتیجه اثبات شکل دوم از طریق افتراض.
# ‎نارسایی عبارات در القای مفاهیم فلسفی، همچون: عروض اقسام تقابل بر اشیای گوناگون و گاه نیز نارسایی عبارت از نظر ادبی، همچون: «و نحن الذي يظهر لنا»، به‎جای: «و الذي ظهر (یا يظهر) لنا» و یا عبارت: «و هذا كلّه و أمثاله من الحادث تحقّق أنّها أسباب و إنّما يتمّ تحقيق ذلك ممّا ينضمّ من القرائن و الأحوال التي توجب الحدس المفيد لليقين».
# ‎نارسایی عبارات در القای مفاهیم فلسفی، همچون: عروض اقسام تقابل بر اشیای گوناگون و گاه نیز نارسایی عبارت از نظر ادبی، همچون: «و نحن الذي يظهر لنا»، به‎جای: «و الذي ظهر (یا يظهر) لنا» و یا عبارت: «و هذا كلّه و أمثاله من الحادث تحقّق أنّها أسباب و إنّما يتمّ تحقيق ذلك ممّا ينضمّ من القرائن و الأحوال التي توجب الحدس المفيد لليقين».
در پاره‎ای از موارد، ایجاز کاملا مخلّ در طرح مباحث وی به چشم می‎خورد، همچون: کلّی‌گویی در اثبات شکل ثانی و عدم چگونگی اثبات ضروب به‎تفکیک.
در پاره‌ای از موارد، ایجاز کاملا مخلّ در طرح مباحث وی به چشم می‎خورد، همچون: کلّی‌گویی در اثبات شکل ثانی و عدم چگونگی اثبات ضروب به‎تفکیک.
# ‎خطا در کاربرد برخی از واژه‎ها به‎جهت ضعف لغوی و ادبی، همچون استعمال «أغوار» و «غيران»، به‎جای «مغاور» و «مغارات»، به معنی غارها.
# ‎خطا در کاربرد برخی از واژه‎ها به‎جهت ضعف لغوی و ادبی، همچون استعمال «أغوار» و «غيران»، به‎جای «مغاور» و «مغارات»، به معنی غارها.
# ‎خطا در تقسیم و حصرهای منطقی، همچون: تقسیم هفت‎گانه صفات خداوند که به اعتبار منطقی، شش‎گانه یا هشت‎گانه است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/31302/1/25 ر.ک: همان، صفحه بیست‎وپنج – بیست‎وشش]</ref>.
# ‎خطا در تقسیم و حصرهای منطقی، همچون: تقسیم هفت‎گانه صفات خداوند که به اعتبار منطقی، شش‎گانه یا هشت‎گانه است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/31302/1/25 ر.ک: همان، صفحه بیست‎وپنج – بیست‎وشش]</ref>.
خط ۷۸: خط ۷۸:
محقق، 47 مورد از آرا و نتایجی را که [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمونه]] در این کتاب ‎گرفته، ذکر کرده است؛ مثل اینکه: «قضیه مهمله در حکم قضیه شخصیه است»، «برخلاف [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق]]، تحقق وجود در خارج را مستلزم تسلسل نمی‎داند و دقیقا برخلاف مبانی اشراقی عدم تحقّق آن را در خارج مستلزم تسلسل دانسته است»، «مطابقت مورد بحث در صدق و کذب قضایا، فقط در قضایای خارجیه‎ مورد اعتبار است و در قضایای ذهنی مطابقت با احکام ذهنی مورد اعتبار می‎باشد» و..<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/31302/1/27 ر.ک: همان، صفحه بیست‎وهفت – سی‎وپنج]</ref>.
محقق، 47 مورد از آرا و نتایجی را که [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمونه]] در این کتاب ‎گرفته، ذکر کرده است؛ مثل اینکه: «قضیه مهمله در حکم قضیه شخصیه است»، «برخلاف [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق]]، تحقق وجود در خارج را مستلزم تسلسل نمی‎داند و دقیقا برخلاف مبانی اشراقی عدم تحقّق آن را در خارج مستلزم تسلسل دانسته است»، «مطابقت مورد بحث در صدق و کذب قضایا، فقط در قضایای خارجیه‎ مورد اعتبار است و در قضایای ذهنی مطابقت با احکام ذهنی مورد اعتبار می‎باشد» و..<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/31302/1/27 ر.ک: همان، صفحه بیست‎وهفت – سی‎وپنج]</ref>.


[[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمّونه]] همچو سایر آثار مشائیان که به‎ندرت از صریح آیات قرآن کریم‎ بهره می‎جویند، گاه به‎اشارت از آیات قرآن کریم استفاده کرده است‎؛ همچون:
[[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمّونه]] همچو سایر آثار مشائیان که به‎ندرت از صریح آیات قرآن کریم‎ بهره می‎جویند، گاه به‌اشارت از آیات قرآن کریم استفاده کرده است‎؛ همچون:
# '''و من لم يكن اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ''' (‎النور: 40)؛
# '''و من لم يكن اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ''' (‎النور: 40)؛
# '''الإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ''' (‎العصر: 2)؛
# '''الإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ''' (‎العصر: 2)؛
# '''و رحمةالله وَسِعَتْ كلَّ شَي‎ءٍ''' (‎الاعراف: 156)؛
# '''و رحمةالله وَسِعَتْ كلَّ شَي‎ءٍ''' (‎الاعراف: 156)؛
# '''أَنْ يغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يوْمَ الدِّينِ''' (‎الشعراء: 82).
# '''أَنْ يغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يوْمَ الدِّينِ''' (‎الشعراء: 82).
البته او در پاره‎ای از آثار خود، همچون «کلمات وجیزه»، از احادیث نبوی نیز بهره جسته؛ همچون:
البته او در پاره‌ای از آثار خود، همچون «کلمات وجیزه»، از احادیث نبوی نیز بهره جسته؛ همچون:


«رأس الحكمة مخافة اللّه». وی در پایان کتاب نیز به‎قطع از مضامین ادعیه شیعی نیز متأثر شده و گفته است: «فاسألك اللّهم... أن تنفعني بما علّمتني و أن تجعله يوم القيامة حجّة لي، لا عليّ»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/31302/1/35 ر.ک: همان، صفحه سی‎وپنج – سی‎وشش]</ref>.
«رأس الحكمة مخافة اللّه». وی در پایان کتاب نیز به‎قطع از مضامین ادعیه شیعی نیز متأثر شده و گفته است: «فاسألك اللّهم... أن تنفعني بما علّمتني و أن تجعله يوم القيامة حجّة لي، لا عليّ»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/31302/1/35 ر.ک: همان، صفحه سی‎وپنج – سی‎وشش]</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش