۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'میک' به 'میک') |
جز (جایگزینی متن - 'ها' به 'ها') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
مؤلف، مطالب را بر اساس طبقات ششگانه نسب عرب شامل: شعب، قبیله، عماره، بطن، فخذ و فصیله تقسیمبندی کرده است. وی ابتدا شعوب عرب شامل شعب معد بن عدنان، شعب مضر بن نزار، شعب الیاس بن مضر و مدرکة بن الیاس را برشمرده و سپس به قبایل پرداخته و از قبیله کنانة بن مدرکه آغاز نموده، آنگاه بهترتیب عمارهها و بطون و فخذها و فصیلهها را ذکر نموده است. از عمارهها ابتدا عماره فهر بن مالک را که همان «قریش» دانسته، ذکر نموده و بطون مربوط به آن را برشمرده و در ادامه از فخذها ابتدا فخذ هشام بن عبدمناف و از فصیلهها ابتدا فصیله عبدالله بن عبدالمطلب را ذکر کرده است؛ به این ترتیب وی سعی نموده بهنحوی به نسب پیامبر(ص) نقش محوریت داده و با قصد تکریم ایشان، آگاهانه سعی نموده تا در صدد ذکر نسب ایشان در ابتدا و در کمترین فاصله از صدر کتاب برآید؛ به این ترتیب روشی را بنا نهاده که تا دیگران نیز از آن پیروی کرده و همیشه نسب پیامبر(ص) را مقدم بدارند<ref>ر.ک: صفری فروشانی و عالمی، «نقش شیعیان در نسبنگاری عمومی، 1390</ref>. | مؤلف، مطالب را بر اساس طبقات ششگانه نسب عرب شامل: شعب، قبیله، عماره، بطن، فخذ و فصیله تقسیمبندی کرده است. وی ابتدا شعوب عرب شامل شعب معد بن عدنان، شعب مضر بن نزار، شعب الیاس بن مضر و مدرکة بن الیاس را برشمرده و سپس به قبایل پرداخته و از قبیله کنانة بن مدرکه آغاز نموده، آنگاه بهترتیب عمارهها و بطون و فخذها و فصیلهها را ذکر نموده است. از عمارهها ابتدا عماره فهر بن مالک را که همان «قریش» دانسته، ذکر نموده و بطون مربوط به آن را برشمرده و در ادامه از فخذها ابتدا فخذ هشام بن عبدمناف و از فصیلهها ابتدا فصیله عبدالله بن عبدالمطلب را ذکر کرده است؛ به این ترتیب وی سعی نموده بهنحوی به نسب پیامبر(ص) نقش محوریت داده و با قصد تکریم ایشان، آگاهانه سعی نموده تا در صدد ذکر نسب ایشان در ابتدا و در کمترین فاصله از صدر کتاب برآید؛ به این ترتیب روشی را بنا نهاده که تا دیگران نیز از آن پیروی کرده و همیشه نسب پیامبر(ص) را مقدم بدارند<ref>ر.ک: صفری فروشانی و عالمی، «نقش شیعیان در نسبنگاری عمومی، 1390</ref>. | ||
وی پس از ذکر فصیلههایِ فخذ هشام بن عبدمناف، سراغ فخذِ بعدی از بطون و عماره قریش رفته و آنگاه پس از اتمام عماره قریش، به سراغ عمارههای دیگر قبایل رفته و به این ترتیب یکایک شعوب عرب را برشمرده است. همان طور که از این توضیحات برمیآید، مؤلف از روش مبسوط برای ذکر انساب عرب استفاده نموده و پدر را بر پسر مقدم داشته است. به نظر میرسد نسبنگاران بعدی از روش این کتاب پیروی | وی پس از ذکر فصیلههایِ فخذ هشام بن عبدمناف، سراغ فخذِ بعدی از بطون و عماره قریش رفته و آنگاه پس از اتمام عماره قریش، به سراغ عمارههای دیگر قبایل رفته و به این ترتیب یکایک شعوب عرب را برشمرده است. همان طور که از این توضیحات برمیآید، مؤلف از روش مبسوط برای ذکر انساب عرب استفاده نموده و پدر را بر پسر مقدم داشته است. به نظر میرسد نسبنگاران بعدی از روش این کتاب پیروی کردهاند<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
{{شجرهنامه پیامبر اسلام}} | {{شجرهنامه پیامبر اسلام}} |
ویرایش