۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً ') |
جز (جایگزینی متن - 'ها' به 'ها') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
#هر چند برخى از فرق شيعه مانند زيدى و اسماعيلى بهطور محدود در بغداد بودند ولى منظور نویسنده در اين اثر از شيعه، همان شیعیان دوازده امامى است. همچنين مقصود نویسنده از اهل سنت، كسانى هستند كه خود را پيروان سنت نبوى مىدانند و در كنار شيعه، دو گروه اصلى انشعاب مذهبى را در اسلام تشكيل مىدهند. آنان به لحاظ فقهى، خود به چهار شاخه حنفى، مالكى، شافعى و حنبلى، و به لحاظ كلامى، داراى دو انشعاب اصلى اشعرى و معتزلى هستند. اهل سنت در اينجا، اعم از توده مردم، خلافت عباسى و سلجوقيان است<ref>مقدمه مؤلف، ص 14- 15</ref> | #هر چند برخى از فرق شيعه مانند زيدى و اسماعيلى بهطور محدود در بغداد بودند ولى منظور نویسنده در اين اثر از شيعه، همان شیعیان دوازده امامى است. همچنين مقصود نویسنده از اهل سنت، كسانى هستند كه خود را پيروان سنت نبوى مىدانند و در كنار شيعه، دو گروه اصلى انشعاب مذهبى را در اسلام تشكيل مىدهند. آنان به لحاظ فقهى، خود به چهار شاخه حنفى، مالكى، شافعى و حنبلى، و به لحاظ كلامى، داراى دو انشعاب اصلى اشعرى و معتزلى هستند. اهل سنت در اينجا، اعم از توده مردم، خلافت عباسى و سلجوقيان است<ref>مقدمه مؤلف، ص 14- 15</ref> | ||
#نویسنده توجه داده است كه برخى از مورخان اهل سنت درباره شیعیان بغداد، تعصب مذهبى را در تاريخنگارى خود دخيل | #نویسنده توجه داده است كه برخى از مورخان اهل سنت درباره شیعیان بغداد، تعصب مذهبى را در تاريخنگارى خود دخيل كردهاند<ref>همان، ص 16</ref> | ||
#وضعيت شیعیان بغداد در دوره تركان سلجوقى -كه از سال 447ق آغاز شد و تا سال 575ق ادامه يافت- چنين بود كه آنان با سه گروه در اين دوران مواجه شدند: خلفاى عباسى، اهل سنت و سلجوقيان. قيام «بساسيرى» و شكست او توسط طغرل و احياى خلافت و اهل سنت به دست سلجوقيان، ضربهاى جدى بر شیعیان وارد كرد البته با يك ديد كلى مىتوان گفت كه در اين دوره، علىرغم سقوط آل بويه و احياى قدرت خلافت و اهل سنت، شیعیان در مجموع دچار ضعف و شكست نشدند اگر چه در ابتداى كار متحمل خسارت گرديدند و برخى محلهها مانند «مشهد العتيقة» ويران شدند و مسجد جامع «بُراثا» تعطيل شد ولى اينگونه وقايع به تدريج كم شد و بلكه از بين رفت و درگيرى ميان شيعه و سنى نيز محدود بود و اگر با دوره آل بويه مقايسه شود بايد گفت كه به مراتب، تعداد و شدّتشان كمتر بود و علت اين مسأله هم چيزى نبود جز سياست مدارا و تقيهاى كه شیعیان در پيش گرفتند. در مجموع، بايد سياست منطقى و درست شیعیان را رمز بقاى آنها و در دراز مدت، موجب نفوذ و قدرتيابى آنها دانست كه در دوران ناصر به اوج خود رسيد و تا پايان خلافت عباسى همچنان ادامه يافت.<ref>متن كتاب، ص 112- 114</ref> | #وضعيت شیعیان بغداد در دوره تركان سلجوقى -كه از سال 447ق آغاز شد و تا سال 575ق ادامه يافت- چنين بود كه آنان با سه گروه در اين دوران مواجه شدند: خلفاى عباسى، اهل سنت و سلجوقيان. قيام «بساسيرى» و شكست او توسط طغرل و احياى خلافت و اهل سنت به دست سلجوقيان، ضربهاى جدى بر شیعیان وارد كرد البته با يك ديد كلى مىتوان گفت كه در اين دوره، علىرغم سقوط آل بويه و احياى قدرت خلافت و اهل سنت، شیعیان در مجموع دچار ضعف و شكست نشدند اگر چه در ابتداى كار متحمل خسارت گرديدند و برخى محلهها مانند «مشهد العتيقة» ويران شدند و مسجد جامع «بُراثا» تعطيل شد ولى اينگونه وقايع به تدريج كم شد و بلكه از بين رفت و درگيرى ميان شيعه و سنى نيز محدود بود و اگر با دوره آل بويه مقايسه شود بايد گفت كه به مراتب، تعداد و شدّتشان كمتر بود و علت اين مسأله هم چيزى نبود جز سياست مدارا و تقيهاى كه شیعیان در پيش گرفتند. در مجموع، بايد سياست منطقى و درست شیعیان را رمز بقاى آنها و در دراز مدت، موجب نفوذ و قدرتيابى آنها دانست كه در دوران ناصر به اوج خود رسيد و تا پايان خلافت عباسى همچنان ادامه يافت.<ref>متن كتاب، ص 112- 114</ref> | ||
#نویسنده تأكيد كرده است كه دقت در اين موضوع ضرورى است كه در خصوص نقش ابن علقمى در سقوط بغداد، منابع اهل سنت تمامى اتهامات را متوجه وى مىدانند و او را بانى و مسبب اصلى در سقوط بغداد و انقراض خلافت عباسى مىشمرند<ref>همان، ص 198</ref> | #نویسنده تأكيد كرده است كه دقت در اين موضوع ضرورى است كه در خصوص نقش ابن علقمى در سقوط بغداد، منابع اهل سنت تمامى اتهامات را متوجه وى مىدانند و او را بانى و مسبب اصلى در سقوط بغداد و انقراض خلافت عباسى مىشمرند<ref>همان، ص 198</ref> |
ویرایش