جلوه‌هایی از هنر تصویرآفرینی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً ')
    جز (جایگزینی متن - 'ی‎گ' به 'ی‌گ')
    خط ۴۳: خط ۴۳:
    روش تصویرگری مزایایی چند دارد که دمیدن روح حیات و حرکت در معانی، تأثیرگذاری عمیق بر دل‎ها، انتقال معانی بسیار در قالب الفاظ اندک (ایجاز) و برانگیختن قوای حسی در جهت اقناع عقلی از جمله آن‎هاست<ref>ر.ک: همان، ص26-33</ref>.
    روش تصویرگری مزایایی چند دارد که دمیدن روح حیات و حرکت در معانی، تأثیرگذاری عمیق بر دل‎ها، انتقال معانی بسیار در قالب الفاظ اندک (ایجاز) و برانگیختن قوای حسی در جهت اقناع عقلی از جمله آن‎هاست<ref>ر.ک: همان، ص26-33</ref>.


    نویسنده در ذیل دمیدن روح حیات و حرکت در معانی می‎گوید: قرآن، فراوان از این شیوه بهره می‎جوید و بر اندام معانی مجرد و ذهنی، خلعتی از حیات می‎پوشاند و با تعابیر اعجازگر خود صحنه‎های زنده و احساس‎برانگیز می‎آفریند؛ مثلاً: به‎جای آنکه بگوید که حق بر باطل پیروز می‎گردد، از این تعبیر مصور بهره می‎جوید که: «ما حق را به‎شدت بر سر باطل می‎کوبیم تا سرش را خرد و متلاشی کند؛ در اینجاست که باطل محو و نابود می‎شود»؛ '''بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى اَلْبٰاطِلِ فَيدْمَغُهُ فَإِذٰا هُوَ زٰاهِقٌ وَ لَكمُ اَلْوَيلُ مِمّٰا تَصِفُونَ''' ﴿انبیاء: 18﴾.
    نویسنده در ذیل دمیدن روح حیات و حرکت در معانی می‌گوید: قرآن، فراوان از این شیوه بهره می‎جوید و بر اندام معانی مجرد و ذهنی، خلعتی از حیات می‎پوشاند و با تعابیر اعجازگر خود صحنه‎های زنده و احساس‎برانگیز می‎آفریند؛ مثلاً: به‎جای آنکه بگوید که حق بر باطل پیروز می‌گردد، از این تعبیر مصور بهره می‎جوید که: «ما حق را به‎شدت بر سر باطل می‎کوبیم تا سرش را خرد و متلاشی کند؛ در اینجاست که باطل محو و نابود می‎شود»؛ '''بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى اَلْبٰاطِلِ فَيدْمَغُهُ فَإِذٰا هُوَ زٰاهِقٌ وَ لَكمُ اَلْوَيلُ مِمّٰا تَصِفُونَ''' ﴿انبیاء: 18﴾.


    در فصل دوم، به روش‎های جذاب قرآن در تصویرپردازی صحنه‎ها پرداخته و در این زمینه، هشت روش بدیع قرآن را مورد اشاره قرار داده است<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه نوزده</ref>. بیشترین صفحات این بخش به سه روش تصویرپردازی با حروف، تصویرپردازی با کلمات و بهره جستن از فنون بلاغت اختصاص یافته است. نویسنده در تصویرپردازی با حروف، نمونه‎هایی از تصویرگری با حروف «علی»، «فی»، «لام»، «فاء»، «اذا» و «هاء» را به معرض نمایش گذاشته است. در تصویرگری با حرف «علی» به آیه شریفه '''وَ إِنَّك لَعَلىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ''' ﴿قلم: 4﴾، استناد نموده است و گفته: خداوند عالی‎ترین مکارم اخلاقی را برای پیامبر اسلام(ص) در قالب تصویری گویا و محسوس ترسیم نموده است. حرف «علی» به معنای استعلا و برتری و تسلط است و این آیه پیامبر را در بالاترین مراتب اخلاق و کمالات انسانی قرار داده است که کسی را یارای رسیدن به آن مرتبت عظیم و قله رفیع نیست. گویی مکارم اخلاقی چنان منقاد و تسلیم اویند که او بر بلندای آن‎ها استقرار یافته و آن‎ها را چنان در اختیار خود گرفته که هرگونه بخواهد، در آن‎ها تصرف می‎کند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص40-41</ref>.
    در فصل دوم، به روش‎های جذاب قرآن در تصویرپردازی صحنه‎ها پرداخته و در این زمینه، هشت روش بدیع قرآن را مورد اشاره قرار داده است<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه نوزده</ref>. بیشترین صفحات این بخش به سه روش تصویرپردازی با حروف، تصویرپردازی با کلمات و بهره جستن از فنون بلاغت اختصاص یافته است. نویسنده در تصویرپردازی با حروف، نمونه‎هایی از تصویرگری با حروف «علی»، «فی»، «لام»، «فاء»، «اذا» و «هاء» را به معرض نمایش گذاشته است. در تصویرگری با حرف «علی» به آیه شریفه '''وَ إِنَّك لَعَلىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ''' ﴿قلم: 4﴾، استناد نموده است و گفته: خداوند عالی‎ترین مکارم اخلاقی را برای پیامبر اسلام(ص) در قالب تصویری گویا و محسوس ترسیم نموده است. حرف «علی» به معنای استعلا و برتری و تسلط است و این آیه پیامبر را در بالاترین مراتب اخلاق و کمالات انسانی قرار داده است که کسی را یارای رسیدن به آن مرتبت عظیم و قله رفیع نیست. گویی مکارم اخلاقی چنان منقاد و تسلیم اویند که او بر بلندای آن‎ها استقرار یافته و آن‎ها را چنان در اختیار خود گرفته که هرگونه بخواهد، در آن‎ها تصرف می‎کند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص40-41</ref>.


    ایشان در تصویرگری به‎وسیله حرف «فاء» در قرآن می‎گوید: قرآن در برخی تعابیر خود، با به‎کار بردن حرف «فاء» که بر وقوع حوادث پشت سر هم و بدون وقفه دلالت دارد، آن جریان را از یک واقعه معمولی به صحنه‎ای پرتحرک و زنده مبدل می‎سازد و نبض کلمات را به تپش وامی‎دارد؛ به‎عنوان نمونه در این آیه شریفه که می‎فرماید: '''فَكذَّبُوهُ فَعَقَرُوهٰا فَدَمْدَمَ عَلَيهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوّٰاهٰا''' ﴿شمس: 14﴾، چهار مرتبه و به‎طور پیاپی از حرف «فاء» استفاده نموده و از این طریق صحنه‎ای سرشار از حرکت و پویایی آفریده است که حوادث آن سلسه‎وار و بی‎وقفه در برابر چشمان ما می‎آیند و می‎روند<ref>ر.ک: همان، ص44</ref>.
    ایشان در تصویرگری به‎وسیله حرف «فاء» در قرآن می‌گوید: قرآن در برخی تعابیر خود، با به‎کار بردن حرف «فاء» که بر وقوع حوادث پشت سر هم و بدون وقفه دلالت دارد، آن جریان را از یک واقعه معمولی به صحنه‎ای پرتحرک و زنده مبدل می‎سازد و نبض کلمات را به تپش وامی‎دارد؛ به‎عنوان نمونه در این آیه شریفه که می‎فرماید: '''فَكذَّبُوهُ فَعَقَرُوهٰا فَدَمْدَمَ عَلَيهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوّٰاهٰا''' ﴿شمس: 14﴾، چهار مرتبه و به‎طور پیاپی از حرف «فاء» استفاده نموده و از این طریق صحنه‎ای سرشار از حرکت و پویایی آفریده است که حوادث آن سلسه‎وار و بی‎وقفه در برابر چشمان ما می‎آیند و می‎روند<ref>ر.ک: همان، ص44</ref>.


    نویسنده در تصویرگری کلمات قرآن به چند واژه، از جمله «دواب» استناد نموده است. ایشان در ذیل این واژه می‎گوید: در آیه '''إِنَّ شَرَّ اَلدَّوَابِّ عِنْدَ اَللّٰهِ اَلصُّمُّ اَلْبُكمُ اَلَّذِينَ لاٰ يعْقِلُونَ''' ﴿انفال: 22﴾، کلمه «دواب» تصویرگر انسان‎هایی حیوان‎صفت است؛ زیرا «دواب» جمع «دابة» به‎ تمامی جنبندگان زمین اطلاق می‎شود و غالباً ً این کلمه در خصوص حیوانات به‎کار می‎رود و به‎کار بردن آن برای انسان، نشانگر تحقیر است؛ لذا گزینش عمدی این کلمه برای انسان‎های غافل و بی‎تفاوت در برابر آیات الهی، نقش مؤثری در مجسم کردن صفت حیوانی و ترسیم حالت جهل و بی‎خبری آن کوردلان دارد<ref>ر.ک: همان، ص49</ref>.
    نویسنده در تصویرگری کلمات قرآن به چند واژه، از جمله «دواب» استناد نموده است. ایشان در ذیل این واژه می‌گوید: در آیه '''إِنَّ شَرَّ اَلدَّوَابِّ عِنْدَ اَللّٰهِ اَلصُّمُّ اَلْبُكمُ اَلَّذِينَ لاٰ يعْقِلُونَ''' ﴿انفال: 22﴾، کلمه «دواب» تصویرگر انسان‎هایی حیوان‎صفت است؛ زیرا «دواب» جمع «دابة» به‎ تمامی جنبندگان زمین اطلاق می‎شود و غالباً ً این کلمه در خصوص حیوانات به‎کار می‎رود و به‎کار بردن آن برای انسان، نشانگر تحقیر است؛ لذا گزینش عمدی این کلمه برای انسان‎های غافل و بی‎تفاوت در برابر آیات الهی، نقش مؤثری در مجسم کردن صفت حیوانی و ترسیم حالت جهل و بی‎خبری آن کوردلان دارد<ref>ر.ک: همان، ص49</ref>.


    در آخرین فصل نیز نمونه‎هایی چند از تصاویر هنری قرآن در موضوعاتی مختلف، همچون مباحث اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، تاریخ، روان‎شناسی و پدیده‎های شگفت‎آور جهان خلقت که هریک در قالب صحنه‎هایی بدیع و شگفت‎انگیز به نمایش گذارده شده‎اند، ارائه شده است<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه نوزده</ref>.
    در آخرین فصل نیز نمونه‎هایی چند از تصاویر هنری قرآن در موضوعاتی مختلف، همچون مباحث اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، تاریخ، روان‎شناسی و پدیده‎های شگفت‎آور جهان خلقت که هریک در قالب صحنه‎هایی بدیع و شگفت‎انگیز به نمایش گذارده شده‎اند، ارائه شده است<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه نوزده</ref>.
    خط ۵۷: خط ۵۷:
    ترسیم حالات طاغوتیان بعد از نزول عذاب نیز یکی از بخش‎های کتاب است که نویسنده در پایان و قبل از خاتمه به آن اشاره نموده است.
    ترسیم حالات طاغوتیان بعد از نزول عذاب نیز یکی از بخش‎های کتاب است که نویسنده در پایان و قبل از خاتمه به آن اشاره نموده است.


    ایشان با ذکر دو آیه شریفه 31 سوره قمر و 41 سوره مؤمنون می‎گوید: قرآن اجساد ثمودیان بعد از نزول عذاب را به گیاه خشک کوبیده‎ای که زیر دست و پای گوسفندان می‎ریزند و یا خاشاک و گیاهان خشکیده‎ای که به‎صورت درهم‎ریخته بر روی سیلاب قرار می‎گیرند تشبیه کرده<ref>ر.ک: متن کتاب، ص342</ref>. لشکریان پیل‎سوار ابرهه را به کاه جویده‎شده به تصویر کشیده است<ref>ر.ک: همان، ص345</ref>.
    ایشان با ذکر دو آیه شریفه 31 سوره قمر و 41 سوره مؤمنون می‌گوید: قرآن اجساد ثمودیان بعد از نزول عذاب را به گیاه خشک کوبیده‎ای که زیر دست و پای گوسفندان می‎ریزند و یا خاشاک و گیاهان خشکیده‎ای که به‎صورت درهم‎ریخته بر روی سیلاب قرار می‌گیرند تشبیه کرده<ref>ر.ک: متن کتاب، ص342</ref>. لشکریان پیل‎سوار ابرهه را به کاه جویده‎شده به تصویر کشیده است<ref>ر.ک: همان، ص345</ref>.


    نویسنده در خاتمه می‎گوید: ما در قرآن با الفاظی عادی و تعابیری معمولی مواجه نیستیم، بلکه قرآن با کلمات خود صحنه‎ها و تصاویر زنده‎ای خلق نموده است که سرشار از حرکت و پویایی است و می‎توان تپش نبض زندگی را از لابه‎لای کلماتش احساس نمود... کسانی می‎توانند از مناظر دلربا یا صحنه‎های مهیب قرآن بهره جویند و از آن تأثیر پذیرند که دل‎ و جان خویش را در چشمه‎سار زلال ایمان شستشو داده باشند و دلداده این کلمات آسمانی باشند... اما آنان که به تعبیر لطیف قرآن، بر دل‎هایشان قفل زده شده، از درک لطایف و زیبایی‎های آن و شنیدن پیام روح‎بخشش محرومند<ref>ر.ک: همان، ص347-348</ref>.
    نویسنده در خاتمه می‌گوید: ما در قرآن با الفاظی عادی و تعابیری معمولی مواجه نیستیم، بلکه قرآن با کلمات خود صحنه‎ها و تصاویر زنده‎ای خلق نموده است که سرشار از حرکت و پویایی است و می‎توان تپش نبض زندگی را از لابه‎لای کلماتش احساس نمود... کسانی می‎توانند از مناظر دلربا یا صحنه‎های مهیب قرآن بهره جویند و از آن تأثیر پذیرند که دل‎ و جان خویش را در چشمه‎سار زلال ایمان شستشو داده باشند و دلداده این کلمات آسمانی باشند... اما آنان که به تعبیر لطیف قرآن، بر دل‎هایشان قفل زده شده، از درک لطایف و زیبایی‎های آن و شنیدن پیام روح‎بخشش محرومند<ref>ر.ک: همان، ص347-348</ref>.


    ==وضعیت کتاب==
    ==وضعیت کتاب==

    نسخهٔ ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۹:۳۳

    جلوه‎هایی از هنر تصویرآفرینی در قرآن‏
    جلوه‌هایی از هنر تصویرآفرینی در قرآن
    پدیدآورانمحمدقاسمي، حميد (نويسنده)
    ناشرشرکت انتشارات علمي و فرهنگي
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشرمجلد1: 1387ش,
    شابک978-964-445-908-5
    موضوعقرآن -- مسائل ادبي قرآن -- مسائل لغوي
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‏BP‎‏ ‎‏82‎‏ ‎‏/‎‏ق‎‏2‎‏ج‎‏8‎‏

    جلوه‎هایی از هنر تصویرآفرینی در قرآن، تألیف حمید محمدقاسمی (معاصر)، نمایش جلوه‎هایی از هنر خارق‎العاده قرآن در صحنه‎پردازی و تجسم بخشیدن مفاهیم و خلق تصاویری زنده و بدیع است که نویسنده با ذکر نمونه‎هایی از تابلوها و چشم‎اندازهای زیبای قرآن، اثر نو و تازه‎ای ارائه داده است.

    ساختار

    کتاب از مقدمه، متن در سه فصل و خاتمه تشکیل شده است.

    گزارش محتوا

    نویسنده در مقدمه مطالبی درباره تصاویر هنری خارق‎العاده‎ای که خداوند در قرآنش خلق نموده، بیان کرده، سپس خلاصه‎ای از محتویات کتاب را به تصویر کشیده است[۱].

    در فصل نخست، ضمن اشاره به تعریف تصویر و جایگاه و اهمیت آن در آشکار نمودن معانی، به اقسام تصویرگری در قرآن پرداخته و آنگاه مزیت‎های روش تصویرگری را در قرآن بازشمرده است[۲].

    مقصود از تصویر در اینجا، بهره‎گیری از کلمات و جملات با نظمی دقیق و به شیوه‎ای لطیف و هنری است؛ به‎گونه‎ای که یک معنا و مفهوم خاص را در قالب حقیقتی زنده و مجسم ارائه دهد و ضمن برانگیختن خیال و احساسات مخاطب، فکر و پیام خاصی را نیز به وی منتقل نماید[۳].

    تصویر در قرآن بر پایه اصولی چون تجسیم، تشخیص و تخییل استوار است[۴].

    روش تصویرگری مزایایی چند دارد که دمیدن روح حیات و حرکت در معانی، تأثیرگذاری عمیق بر دل‎ها، انتقال معانی بسیار در قالب الفاظ اندک (ایجاز) و برانگیختن قوای حسی در جهت اقناع عقلی از جمله آن‎هاست[۵].

    نویسنده در ذیل دمیدن روح حیات و حرکت در معانی می‌گوید: قرآن، فراوان از این شیوه بهره می‎جوید و بر اندام معانی مجرد و ذهنی، خلعتی از حیات می‎پوشاند و با تعابیر اعجازگر خود صحنه‎های زنده و احساس‎برانگیز می‎آفریند؛ مثلاً: به‎جای آنکه بگوید که حق بر باطل پیروز می‌گردد، از این تعبیر مصور بهره می‎جوید که: «ما حق را به‎شدت بر سر باطل می‎کوبیم تا سرش را خرد و متلاشی کند؛ در اینجاست که باطل محو و نابود می‎شود»؛ بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى اَلْبٰاطِلِ فَيدْمَغُهُ فَإِذٰا هُوَ زٰاهِقٌ وَ لَكمُ اَلْوَيلُ مِمّٰا تَصِفُونَ ﴿انبیاء: 18﴾.

    در فصل دوم، به روش‎های جذاب قرآن در تصویرپردازی صحنه‎ها پرداخته و در این زمینه، هشت روش بدیع قرآن را مورد اشاره قرار داده است[۶]. بیشترین صفحات این بخش به سه روش تصویرپردازی با حروف، تصویرپردازی با کلمات و بهره جستن از فنون بلاغت اختصاص یافته است. نویسنده در تصویرپردازی با حروف، نمونه‎هایی از تصویرگری با حروف «علی»، «فی»، «لام»، «فاء»، «اذا» و «هاء» را به معرض نمایش گذاشته است. در تصویرگری با حرف «علی» به آیه شریفه وَ إِنَّك لَعَلىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ ﴿قلم: 4﴾، استناد نموده است و گفته: خداوند عالی‎ترین مکارم اخلاقی را برای پیامبر اسلام(ص) در قالب تصویری گویا و محسوس ترسیم نموده است. حرف «علی» به معنای استعلا و برتری و تسلط است و این آیه پیامبر را در بالاترین مراتب اخلاق و کمالات انسانی قرار داده است که کسی را یارای رسیدن به آن مرتبت عظیم و قله رفیع نیست. گویی مکارم اخلاقی چنان منقاد و تسلیم اویند که او بر بلندای آن‎ها استقرار یافته و آن‎ها را چنان در اختیار خود گرفته که هرگونه بخواهد، در آن‎ها تصرف می‎کند[۷].

    ایشان در تصویرگری به‎وسیله حرف «فاء» در قرآن می‌گوید: قرآن در برخی تعابیر خود، با به‎کار بردن حرف «فاء» که بر وقوع حوادث پشت سر هم و بدون وقفه دلالت دارد، آن جریان را از یک واقعه معمولی به صحنه‎ای پرتحرک و زنده مبدل می‎سازد و نبض کلمات را به تپش وامی‎دارد؛ به‎عنوان نمونه در این آیه شریفه که می‎فرماید: فَكذَّبُوهُ فَعَقَرُوهٰا فَدَمْدَمَ عَلَيهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوّٰاهٰا ﴿شمس: 14﴾، چهار مرتبه و به‎طور پیاپی از حرف «فاء» استفاده نموده و از این طریق صحنه‎ای سرشار از حرکت و پویایی آفریده است که حوادث آن سلسه‎وار و بی‎وقفه در برابر چشمان ما می‎آیند و می‎روند[۸].

    نویسنده در تصویرگری کلمات قرآن به چند واژه، از جمله «دواب» استناد نموده است. ایشان در ذیل این واژه می‌گوید: در آیه إِنَّ شَرَّ اَلدَّوَابِّ عِنْدَ اَللّٰهِ اَلصُّمُّ اَلْبُكمُ اَلَّذِينَ لاٰ يعْقِلُونَ ﴿انفال: 22﴾، کلمه «دواب» تصویرگر انسان‎هایی حیوان‎صفت است؛ زیرا «دواب» جمع «دابة» به‎ تمامی جنبندگان زمین اطلاق می‎شود و غالباً ً این کلمه در خصوص حیوانات به‎کار می‎رود و به‎کار بردن آن برای انسان، نشانگر تحقیر است؛ لذا گزینش عمدی این کلمه برای انسان‎های غافل و بی‎تفاوت در برابر آیات الهی، نقش مؤثری در مجسم کردن صفت حیوانی و ترسیم حالت جهل و بی‎خبری آن کوردلان دارد[۹].

    در آخرین فصل نیز نمونه‎هایی چند از تصاویر هنری قرآن در موضوعاتی مختلف، همچون مباحث اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، تاریخ، روان‎شناسی و پدیده‎های شگفت‎آور جهان خلقت که هریک در قالب صحنه‎هایی بدیع و شگفت‎انگیز به نمایش گذارده شده‎اند، ارائه شده است[۱۰].

    نویسنده در بحث فضائل اخلاقی در قالب تصاویر قرآنی، به مباحثی چون انفاق، بخل و اسراف، احترام به والدین، لباس معنوی و زاد و توشه معنوی پرداخته است. ایشان در بحث انفاق به آیه 261 و 265 سوره بقره اشاره می‎کند؛ آنجا که خداوند می‎فرماید: «کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‎کنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه یک‎صد دانه باشد و خداوند آن را برای هرکس بخواهد (و شایستگی داشته باشد) دو یا چند برابر می‎کند و خدا (از نظر قدرت و رحمت) وسیع و (به همه‎ چیز) داناست» و «(کار) کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا و تثبیت (ملکات انسانی) در روح خود انفاق می‎کنند، همچون باغی است که در نقطه بلندی باشد و باران‎های درشت به آن برسد (و از هوای آزاد و نور آفتاب به حد کافی بهره بگیرد) و میوه خود را دوچندان دهد و اگر باران درشتی بر آن نبارد، باران‎های ریز و شبنم بر آن می‎بارند (لذا همیشه شاداب و باطراوت است) و خداوند به آنچه انجام می‎دهید آگاه است».

    ترسیم حالات طاغوتیان بعد از نزول عذاب نیز یکی از بخش‎های کتاب است که نویسنده در پایان و قبل از خاتمه به آن اشاره نموده است.

    ایشان با ذکر دو آیه شریفه 31 سوره قمر و 41 سوره مؤمنون می‌گوید: قرآن اجساد ثمودیان بعد از نزول عذاب را به گیاه خشک کوبیده‎ای که زیر دست و پای گوسفندان می‎ریزند و یا خاشاک و گیاهان خشکیده‎ای که به‎صورت درهم‎ریخته بر روی سیلاب قرار می‌گیرند تشبیه کرده[۱۱]. لشکریان پیل‎سوار ابرهه را به کاه جویده‎شده به تصویر کشیده است[۱۲].

    نویسنده در خاتمه می‌گوید: ما در قرآن با الفاظی عادی و تعابیری معمولی مواجه نیستیم، بلکه قرآن با کلمات خود صحنه‎ها و تصاویر زنده‎ای خلق نموده است که سرشار از حرکت و پویایی است و می‎توان تپش نبض زندگی را از لابه‎لای کلماتش احساس نمود... کسانی می‎توانند از مناظر دلربا یا صحنه‎های مهیب قرآن بهره جویند و از آن تأثیر پذیرند که دل‎ و جان خویش را در چشمه‎سار زلال ایمان شستشو داده باشند و دلداده این کلمات آسمانی باشند... اما آنان که به تعبیر لطیف قرآن، بر دل‎هایشان قفل زده شده، از درک لطایف و زیبایی‎های آن و شنیدن پیام روح‎بخشش محرومند[۱۳].

    وضعیت کتاب

    فهرست محتویات در ابتدا و نمایه آیات، اعلام و کتاب‎نامه در انتهای کتاب آمده است.

    پاورقی‎ها به ذکر منابع مطالب کتاب و ترجمه آیات متن اختصاص یافته است.

    روش نویسنده در استناددهی چنین است: نام نویسنده، نام کتاب، انتشارات، محل نشر، سال نشر، شماره جلد و صفحه. درصورتی‎که این منبع در صفحات دیگر به آن استناد شده باشد فقط به نام نویسنده، نام کتاب و شماره جلد و صفحه اشاره می‎کند.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، صفحه هفده تا بیست
    2. ر.ک: همان، صفحه نوزده
    3. ر.ک: متن کتاب، ص4
    4. ر.ک: همان، ص11-23
    5. ر.ک: همان، ص26-33
    6. ر.ک: مقدمه، صفحه نوزده
    7. ر.ک: متن کتاب، ص40-41
    8. ر.ک: همان، ص44
    9. ر.ک: همان، ص49
    10. ر.ک: مقدمه، صفحه نوزده
    11. ر.ک: متن کتاب، ص342
    12. ر.ک: همان، ص345
    13. ر.ک: همان، ص347-348

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها