۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد') |
جز (جایگزینی متن - 'آیتالله' به 'آیتالله') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
او همچنین محدوده بررسی زندگی علما را اینگونه مشخص میکند: «در این باب، تاریخ حیات و شرح حالات و کیفیت زندگانی و گزارشها و موالید و وفیات و مؤلفات و مصنفات و اساتید و تلامیذ هریک از مبرزین و مراجع تقلید از علما و مجتهدین معاصر، از ایران و عراق و هندوستان که بهطور اجمال و تفصیل از احوال ایشان مطلع و مسبوق شده [است] مذکور میدارد و اگر ترجمه و شرح حالات بعضی از معروفین معاصرین فروگذاری بشود، فقط به موجب کریمه '''سبحانك لا علم لنا إلا ما علمتنا''' (بقره: 32) میباشد»<ref>ر.ک: همان، ص20</ref>. | او همچنین محدوده بررسی زندگی علما را اینگونه مشخص میکند: «در این باب، تاریخ حیات و شرح حالات و کیفیت زندگانی و گزارشها و موالید و وفیات و مؤلفات و مصنفات و اساتید و تلامیذ هریک از مبرزین و مراجع تقلید از علما و مجتهدین معاصر، از ایران و عراق و هندوستان که بهطور اجمال و تفصیل از احوال ایشان مطلع و مسبوق شده [است] مذکور میدارد و اگر ترجمه و شرح حالات بعضی از معروفین معاصرین فروگذاری بشود، فقط به موجب کریمه '''سبحانك لا علم لنا إلا ما علمتنا''' (بقره: 32) میباشد»<ref>ر.ک: همان، ص20</ref>. | ||
اولین شخصیتی که در کتاب معرفی شده، | اولین شخصیتی که در کتاب معرفی شده، آیتالله سید حسین کوهکمری (متوفی 1299ق) است که به گفته نویسنده، نسل اندر نسل، منشأ فضل و کمال و مشعلداران فقه و فقهاهت بودهاند و سید حسین، جد والای سید محمد حجت است. نویسنده با استناد به مجله المرشد، نام سید حسین کوهکمری را در کنار [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|میرزا محمدحسن شیرازی]]، از جمله علما و مجتهدین اواخر قرن سیزدهم هجری دانسته که عالم به نور هدایت ایشان روشن گردید<ref>ر.ک: متن کتاب، ص21</ref>. | ||
در بخشی از این نوشتار چنین میخوانیم: «در زمان [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] مشرف به ریاست روحیه سیدنا المترجم، و قرین وی [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|علامه مجدد شیرازی]] بودند و بعد از شیخ هر دو متصدی حکومات شرعیه و متحمل رجوعات دینیه شدند و آنچه شایسته و سزاوار مقام ایشان بود، از مناعت و جلالت، حیازت کردند. پس از اصقاع عالم و بلاد بعیده ایشان را اراده نمودند و هر گرسنه و تشنه، از فضائل علم و جمیل اخلاق و بسط ید ایشان مستفید و مستفیض گشتند؛ تاآنکه سیدنا المترجم به رحمت حق پیوستند و مجدد شیرازی به ریاست دینیه و دنیویه، مستقلاً قیام فرمود<ref>ر.ک: همان، ص22</ref>. | در بخشی از این نوشتار چنین میخوانیم: «در زمان [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] مشرف به ریاست روحیه سیدنا المترجم، و قرین وی [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|علامه مجدد شیرازی]] بودند و بعد از شیخ هر دو متصدی حکومات شرعیه و متحمل رجوعات دینیه شدند و آنچه شایسته و سزاوار مقام ایشان بود، از مناعت و جلالت، حیازت کردند. پس از اصقاع عالم و بلاد بعیده ایشان را اراده نمودند و هر گرسنه و تشنه، از فضائل علم و جمیل اخلاق و بسط ید ایشان مستفید و مستفیض گشتند؛ تاآنکه سیدنا المترجم به رحمت حق پیوستند و مجدد شیرازی به ریاست دینیه و دنیویه، مستقلاً قیام فرمود<ref>ر.ک: همان، ص22</ref>. | ||
نویسنده در رابطه با برخی از علمای معاصر بهاختصار بسنده کرده است و گاه مصحح مطلبی را بر آن افزوده است؛ مثلاً در رابطه با [[سبحانی تبریزی، جعفر| | نویسنده در رابطه با برخی از علمای معاصر بهاختصار بسنده کرده است و گاه مصحح مطلبی را بر آن افزوده است؛ مثلاً در رابطه با [[سبحانی تبریزی، جعفر|آیتالله جعفر سبحانی]] میافزاید: «استاد [[سبحانی تبریزی، جعفر|آیتالله جعفر سبحانی]] امروز یکی از بارزترین اساتید و آیات حوزه علمیه قم میباشند و در کثرت تألیف و جامعیت تدریس، یکی از چهرههای موفق در حوزه علمیه قم میباشند...»<ref>ر.ک: همان، ص543</ref>. | ||
آخرین شرح حال به نویسنده اختصاص دارد که با ذکر اجازههای آیات عظام [[بروجردی، حسین|بروجردی]]، حجت کوهکمری و [[اصفهانی، ابوالحسن|سید ابوالحسن اصفهانی]] همراه است. فراوانی ذکر اجازات علما سبب شده که مصحح به جهت رعایت اختصار برخی از این اجازهها را حذف کرده و خواننده را به منبع آن ارجاع دهد: «سپس باز مؤلف محترم، بخشهایی از اجازات مندرج در کتاب مستدرک بحار را آورده که علاقهمندان میتوانند به خود آن کتاب مراجعه کنند»<ref>ر.ک: همان، ص420، پاورقی</ref>. | آخرین شرح حال به نویسنده اختصاص دارد که با ذکر اجازههای آیات عظام [[بروجردی، حسین|بروجردی]]، حجت کوهکمری و [[اصفهانی، ابوالحسن|سید ابوالحسن اصفهانی]] همراه است. فراوانی ذکر اجازات علما سبب شده که مصحح به جهت رعایت اختصار برخی از این اجازهها را حذف کرده و خواننده را به منبع آن ارجاع دهد: «سپس باز مؤلف محترم، بخشهایی از اجازات مندرج در کتاب مستدرک بحار را آورده که علاقهمندان میتوانند به خود آن کتاب مراجعه کنند»<ref>ر.ک: همان، ص420، پاورقی</ref>. |
ویرایش