۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(لینک درون متنی) |
جز (جایگزینی متن - 'هاى' به 'هاى') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
بخش دوم کتاب، گزیده لطایف [[عبید زاکانی، عبیدالله|عبید زاکانی]] است شامل: | بخش دوم کتاب، گزیده لطایف [[عبید زاکانی، عبیدالله|عبید زاکانی]] است شامل: | ||
الف)- رساله دلگشا: این رساله که مبسوطترین رسائل عبید است شامل شماری از حکایات تاریخى ملیح است از | الف)- رساله دلگشا: این رساله که مبسوطترین رسائل عبید است شامل شماری از حکایات تاریخى ملیح است از دورهاى که عبید در آن مىزیسته و مطالعه آنها علاوه بر آنکه خواننده را بهخوبى به روحیات و اخلاقیات آن دوره آشنا مىکند، طرز نظر یک مشت رند عالمسوز را که عبید سرحلقه ایشان بوده، نسبت به آن اوضاع روشن مىنمایاند. از جمله حکایات شیرین این است که: شخصى دعوى خدایى مىکرد. او را پیش خلیفه بردند. او را گفت: پارسال اینجا یکى دعوى پیغمبرى مىکرد، او را کشتند. گفت: نیک کردهاند؛ که او را من نفرستاده بودم. | ||
شخصى با معبّرى گفت: در خواب دیدم که از پشک (سرگین) شتر بورانى مىسازم. تعبیر آن، چه باشد؟ معبّر گفت: دو شنکه (مقدارى پول) بده تا تعبیر آن بگویم. گفت: اگر دو تنگه داشتمى، خود به بادنجان دادمى و بورانى ساختمى تا از پشک شتر نبایستمى ساخت<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17864/1/22 ر.ک: مقدمه کتاب، ص22-23]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17864/1/292 متن کتاب، ص292]</ref>. | شخصى با معبّرى گفت: در خواب دیدم که از پشک (سرگین) شتر بورانى مىسازم. تعبیر آن، چه باشد؟ معبّر گفت: دو شنکه (مقدارى پول) بده تا تعبیر آن بگویم. گفت: اگر دو تنگه داشتمى، خود به بادنجان دادمى و بورانى ساختمى تا از پشک شتر نبایستمى ساخت<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17864/1/22 ر.ک: مقدمه کتاب، ص22-23]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17864/1/292 متن کتاب، ص292]</ref>. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
ه)- رساله تعریفات: مشتمل بر ده فصل است، درباره تعریف شماری از مصطلحات مربوط به زندگانی دنیایی و اداری و علمی و... به زبان طیبت و هزل<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17864/1/22 ر.ک: همان]</ref>. | ه)- رساله تعریفات: مشتمل بر ده فصل است، درباره تعریف شماری از مصطلحات مربوط به زندگانی دنیایی و اداری و علمی و... به زبان طیبت و هزل<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17864/1/22 ر.ک: همان]</ref>. | ||
ز)- رساله موش و گربه: قصیده بزرگی است به وزن بحر خفیف در شرح تزویر و ریاکارى | ز)- رساله موش و گربه: قصیده بزرگی است به وزن بحر خفیف در شرح تزویر و ریاکارى گربهاى از گربههاى کرمان و زاهد و عابد شدن او پس از سالها دریدن موشان و فریب خوردن موشان و بروز جنگ بین این دو جنس و غلبه لشگر موشان بر سپاه گربگان و به دار آویخته شدن گربه ریاکار. این قصه بسیار شیرین که در سراسر ممالک فارسىزبان شهرتى تمام یافته و عدهاى از ابیات آن حکم مثل سائر را پیدا کرده مسلما اشاره به یک واقعه تاریخى و مانند سایر نوشتههاى عبید بهعنوان انتقاد از اوضاع زمان و پارهاى از آداب و مراسم معموله عهد نگاشته شده، لیکن درست معلوم نشد که نظر عبید در نظم آن داستان به چه واقعهاى بوده است. خم شکستن و تعصب ورزیدن و دست بیعت دادن به بازماندگان خاندان خلافت عباسى در مصر و سایر ریاکاریها و... بعید نیست که ذهن لطیف عبید را متأثر ساخته و زبان او را با نظم داستان گربه و موش به انتقاد و تخطئه آن روش نفاقآمیز واداشته باشد؛ چه، درک توفیق بین دو رسم متضاد: یکى خونریزى بىباکانه و ظلم و ریا و ضبط مالومنال مردم، دیگرى جهاد در راه خدا و اختیار لقب «شاه غازى»، براى صاحبان ذهن صافى و ارباب ذوق سلیم بسیار مشکل است و محال است که ایشان را در مشاهده چنین احوال متأثر نسازد و به اعتراض و انتقاد واندارد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17864/1/22 ر.ک: همان، ص24]</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش