۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
جز (جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً ') |
||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
«عبدالله بن عباس» گفت: اين سوره مكى است. «مجاهد» گفت: مدنى است و بعضى ديگر گفتند: هم مكى است و هم مدنى. و اصح آن است كه مكّى است. روايت است از [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] كه گفت: «نزلت فاتحة الكتاب بمكّة من كنز تحت العرش». | «عبدالله بن عباس» گفت: اين سوره مكى است. «مجاهد» گفت: مدنى است و بعضى ديگر گفتند: هم مكى است و هم مدنى. و اصح آن است كه مكّى است. روايت است از [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] كه گفت: «نزلت فاتحة الكتاب بمكّة من كنز تحت العرش». | ||
پس از ذكر مكى يا مدنى بودن سورهها، اشاراتى به فضائل آنها مىشود كه غالباً به روايات صحابه از پيامبر(ص) و يا ائمه عليهمالسّلام(ع) منسوب است. با دقّت در روايات وارده در اين موضوع، در پارهاى از موارد به احاديثى برمىخوريم كه بوى جعل از آن استشمام مىشود كه جهت تشويق مردم به تلاوت قرآن وارد شده است، به عنوان نمونه مىتوان به حديثى كه از «وهب بن منبه» در ذيل سوره بقره وارد شده است اشاره كرد. وى مىنويسد: | پس از ذكر مكى يا مدنى بودن سورهها، اشاراتى به فضائل آنها مىشود كه غالباً ً به روايات صحابه از پيامبر(ص) و يا ائمه عليهمالسّلام(ع) منسوب است. با دقّت در روايات وارده در اين موضوع، در پارهاى از موارد به احاديثى برمىخوريم كه بوى جعل از آن استشمام مىشود كه جهت تشويق مردم به تلاوت قرآن وارد شده است، به عنوان نمونه مىتوان به حديثى كه از «وهب بن منبه» در ذيل سوره بقره وارد شده است اشاره كرد. وى مىنويسد: | ||
«وهب بن منبه» گفت:هر كس «سورة البقرة» و «آل عمران» بخواند، نور او از عجيبا تا غريبا برود، عجيبا زمين هفتم است و غريبا عرش ربّ العزة. | «وهب بن منبه» گفت:هر كس «سورة البقرة» و «آل عمران» بخواند، نور او از عجيبا تا غريبا برود، عجيبا زمين هفتم است و غريبا عرش ربّ العزة. | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
يكى از بزرگترين ايراداتى كه مىتوان در اين تفسير از مفسر گرفت استفاده وى از اسرائيليات و رواياتى است كه ريشه در انديشه يهود دارد. كمتر محققى است كه نداند تفاسير گذشتگان بهويژه تفاسيرى كه جنبه تاريخى و روايى دارند با خرافات تاريخى آميخته بودهاند. اگر به آياتى كه به داستان آفرينش آسمان و زمين، خلقت آدم، سرگذشت انبيا و امثال اين مطالب پرداختهاند توجه شود مىتوان ردّ پاى يهود و رواياتى كه غالباً از علماى مسلمان شده آنان نقل گرديده است مشاهده كرد. تفاسيرى از قبيل تفسير طبرسى، قرطبى، [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] و... از نفوذ اين پديده مصون نماندهاند. خصوصاً [[ابوالفتوح رازی، حسین بن علی|تفسيرابوالفتوح رازى]] كه تنها مرجع جرجانى بوده است، از اين مسأله انباشته است. لذا در تمام مجلدات تفسير «جلاء الاذهان و جلاء الاحزان» بهطور پراكنده رواياتى كه بيشتر از «كعب الأحبار» يهودى مسلمان شده و «وهب بن منبّه» ذكر گرديده است، به چشم مىخورد. گرچه پرداختن به اسرائيليات و استفاده از داستانهاى تاريخى غيرمعتبر، درد مشترك بسيارى از تفاسير گذشته است، اما اين انتظار مىرفت كه مرحوم جرجانى با اطلاعات گسترده و تلخيص طاقتفرسايى كه متحمل شده است مانع آلوده شدن تفسير خود به اين پديده شوم مىشد و اعتبار زحمات چند ساله خود را به راحتى خدشهدار نمىكرد. | يكى از بزرگترين ايراداتى كه مىتوان در اين تفسير از مفسر گرفت استفاده وى از اسرائيليات و رواياتى است كه ريشه در انديشه يهود دارد. كمتر محققى است كه نداند تفاسير گذشتگان بهويژه تفاسيرى كه جنبه تاريخى و روايى دارند با خرافات تاريخى آميخته بودهاند. اگر به آياتى كه به داستان آفرينش آسمان و زمين، خلقت آدم، سرگذشت انبيا و امثال اين مطالب پرداختهاند توجه شود مىتوان ردّ پاى يهود و رواياتى كه غالباً ً از علماى مسلمان شده آنان نقل گرديده است مشاهده كرد. تفاسيرى از قبيل تفسير طبرسى، قرطبى، [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] و... از نفوذ اين پديده مصون نماندهاند. خصوصاً [[ابوالفتوح رازی، حسین بن علی|تفسيرابوالفتوح رازى]] كه تنها مرجع جرجانى بوده است، از اين مسأله انباشته است. لذا در تمام مجلدات تفسير «جلاء الاذهان و جلاء الاحزان» بهطور پراكنده رواياتى كه بيشتر از «كعب الأحبار» يهودى مسلمان شده و «وهب بن منبّه» ذكر گرديده است، به چشم مىخورد. گرچه پرداختن به اسرائيليات و استفاده از داستانهاى تاريخى غيرمعتبر، درد مشترك بسيارى از تفاسير گذشته است، اما اين انتظار مىرفت كه مرحوم جرجانى با اطلاعات گسترده و تلخيص طاقتفرسايى كه متحمل شده است مانع آلوده شدن تفسير خود به اين پديده شوم مىشد و اعتبار زحمات چند ساله خود را به راحتى خدشهدار نمىكرد. | ||
در اين قسمت از كلام به عنوان نمونه مىتوان، به ذيل آيه 126 سوره بقره اشاره كرد كه مفسر به ذكر داستان مفصلى از هاجر و اسماعيل با سنديت «وهب بن منبّه» مىپردازد. يا اينكه اشاراتى به بيانات «كعب اشرف» و «حيى اخطب» كه در ذيل پارهاى از آيات وارد شده نموده است. | در اين قسمت از كلام به عنوان نمونه مىتوان، به ذيل آيه 126 سوره بقره اشاره كرد كه مفسر به ذكر داستان مفصلى از هاجر و اسماعيل با سنديت «وهب بن منبّه» مىپردازد. يا اينكه اشاراتى به بيانات «كعب اشرف» و «حيى اخطب» كه در ذيل پارهاى از آيات وارد شده نموده است. |
ویرایش