۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
جز (جایگزینی متن - 'ولي' به 'ولی') |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =17730 | | کتابخانۀ دیجیتال نور =17730 | ||
| کتابخوان همراه نور =11652 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۴۲: | خط ۴۳: | ||
#نویسنده، در مقدمه «شرف الطالب في أسنى المطالب» در مورد كتاب وفيات چنين نوشته است: «... و يكى از مواردى كه اهل حديث فراوان بر آن تأكيد كردهاند عبارت است از تاريخ وفيات صحابه و محدثين بهخاطر ترس از فريبكاران و به همين جهت برخى از آنان چنين گفتهاند: هر گاه كسى را در زمينه گرفتن و نقل روايتى متهم كرديد و شك كرديد، پس سن او و سال وفات كسى را كه ذكر كرده، محاسبه كنيد تا معلوم شود كه او را درك كرده يا نه. | #نویسنده، در مقدمه «شرف الطالب في أسنى المطالب» در مورد كتاب وفيات چنين نوشته است: «... و يكى از مواردى كه اهل حديث فراوان بر آن تأكيد كردهاند عبارت است از تاريخ وفيات صحابه و محدثين بهخاطر ترس از فريبكاران و به همين جهت برخى از آنان چنين گفتهاند: هر گاه كسى را در زمينه گرفتن و نقل روايتى متهم كرديد و شك كرديد، پس سن او و سال وفات كسى را كه ذكر كرده، محاسبه كنيد تا معلوم شود كه او را درك كرده يا نه. | ||
#:اعمش شنيد كه مردى از او روايت مىكند، درحالىكه او وى را نمىشناسد؛ پس به مجلس او رفت و شنيد كه مىگويد: اعمش به من چنين گفت؛ پس اعمش توقف كرد و گفت: «و الله ما حدثته قط»؛ «به خدا قسم من هرگز چنين نگفتهام»؛ پس آن شخص گريخت و مردم پراكنده شدند. پس شايسته است در اين كتاب ذكر كنم آنچه در خاطر دارم از وفيات صحابه و علما و محدثين و مؤلفين...».<ref>ر.ک: همان، ص21</ref> | #:اعمش شنيد كه مردى از او روايت مىكند، درحالىكه او وى را نمىشناسد؛ پس به مجلس او رفت و شنيد كه مىگويد: اعمش به من چنين گفت؛ پس اعمش توقف كرد و گفت: «و الله ما حدثته قط»؛ «به خدا قسم من هرگز چنين نگفتهام»؛ پس آن شخص گريخت و مردم پراكنده شدند. پس شايسته است در اين كتاب ذكر كنم آنچه در خاطر دارم از وفيات صحابه و علما و محدثين و مؤلفين...».<ref>ر.ک: همان، ص21</ref> | ||
#وفات آقاى | #وفات آقاى اولین و آخرين فرستاده رب العالمين حضرت محمد(ص)، در آغاز روز دوشنبه هشتم ربيعالأول - و گفته شده دوازدهم همان ماه - در سال 11 هجرى روى داد، درحالىكه عمرش 63 سال بود. در همان سال، فاطمه (رض) دخترش - كه بر او و بر پدرش برترين سلام و صلوات باد - بعد از پيامبر(ص)، با فاصله شش ماه و گفته شده هشت ماه، درگذشت.<ref>ر.ک: متن كتاب، ص23-25</ref> | ||
#در سال 115ق، عطاء بن ابورباح درگذشت كه از راسخان در علم بود و هميشه در حال فايدهرسانى و فتوا دادن به مدت هشتاد سال. او، «أسود»، «أعور»، «أفطس»، «أشل» و «أعرج» بود؛ يعنى: «سياه»، «يكچشم»، «پهنبينى»، «دستفلج» و «پالنگ مادرزاد»؛ چه، اينكه علم، به قيافه و مال نيست، بلكه آن نورى است كه خدا قرار مىدهد در سينه هر بندهاى كه بخواهد.<ref>ر.ک: همان، ص112</ref> | #در سال 115ق، عطاء بن ابورباح درگذشت كه از راسخان در علم بود و هميشه در حال فايدهرسانى و فتوا دادن به مدت هشتاد سال. او، «أسود»، «أعور»، «أفطس»، «أشل» و «أعرج» بود؛ يعنى: «سياه»، «يكچشم»، «پهنبينى»، «دستفلج» و «پالنگ مادرزاد»؛ چه، اينكه علم، به قيافه و مال نيست، بلكه آن نورى است كه خدا قرار مىدهد در سينه هر بندهاى كه بخواهد.<ref>ر.ک: همان، ص112</ref> | ||
#در سال 403ق، شيخ فقيه ابوالحسن قابسى در قيروان درگذشت و همچنين شيخ امام محدث ابوعبدالله محمد بن يوسف فرضى كه به پرده كعبه آويخت و از خدا طلبيد كه بهصورت شهادت بميرد و سپس درد ضربت شمشير را به ياد آورد و برگشت و پشيمان شد و خواست كه دعایش را برگرداند، | #در سال 403ق، شيخ فقيه ابوالحسن قابسى در قيروان درگذشت و همچنين شيخ امام محدث ابوعبدالله محمد بن يوسف فرضى كه به پرده كعبه آويخت و از خدا طلبيد كه بهصورت شهادت بميرد و سپس درد ضربت شمشير را به ياد آورد و برگشت و پشيمان شد و خواست كه دعایش را برگرداند، ولیكن گفت از خدا حيا كردم. او سرانجام در قرطبه در همان سال با شهادت از دنيا رفت.<ref>ر.ک: همان، ص227-228</ref> | ||
#در سال 745ق، در شهر «فاس»، شيخ فقيه حافظ ابوزيد عبدالرحمن بن عفان جزولى درگذشت؛ همان كه شروح «الرسالة» به او نسبت داده مىشود و آن نوشته از تقريرات طالبان حاضر در مجلس درس اوست و در سال 747ق، در بجايه، شيخ فقيه ابوعزيز محمد بن على بجائى وفات كرد و در همين سال، شيخ صالح ابوهادى مصباح بن سعيد صنهاجى در قسنطينه رحلت كرد و در گوشهاى از آنجا دفن شد.<ref>ر.ک: همان، ص351</ref> | #در سال 745ق، در شهر «فاس»، شيخ فقيه حافظ ابوزيد عبدالرحمن بن عفان جزولى درگذشت؛ همان كه شروح «الرسالة» به او نسبت داده مىشود و آن نوشته از تقريرات طالبان حاضر در مجلس درس اوست و در سال 747ق، در بجايه، شيخ فقيه ابوعزيز محمد بن على بجائى وفات كرد و در همين سال، شيخ صالح ابوهادى مصباح بن سعيد صنهاجى در قسنطينه رحلت كرد و در گوشهاى از آنجا دفن شد.<ref>ر.ک: همان، ص351</ref> | ||
#در آخر ذوالحجه سال 807ق، فقيه حافظ استاد جليل مفتى ابوعبدالله محمد بن عبدالرحمن مراكشى ضرير از اهالى بلد ما «بيونه» درگذشت و ولادتش در سال 739ق، بود.<ref>ر.ک: همان، ص381-382</ref> | #در آخر ذوالحجه سال 807ق، فقيه حافظ استاد جليل مفتى ابوعبدالله محمد بن عبدالرحمن مراكشى ضرير از اهالى بلد ما «بيونه» درگذشت و ولادتش در سال 739ق، بود.<ref>ر.ک: همان، ص381-382</ref> |
ویرایش