۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'ولي' به 'ولی') |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
}} | }} | ||
'''الذخيرة في الحقيقة''' در موضوع كلام و بيان عقائد اسماعيليه مىباشد كه به زبان عربى توسط [[یمانی، علی بن ولید|على بن | '''الذخيرة في الحقيقة''' در موضوع كلام و بيان عقائد اسماعيليه مىباشد كه به زبان عربى توسط [[یمانی، علی بن ولید|على بن ولید]] متوفى سال 612 هجرى قمرى از علماء مشهور اسماعيليه در قرن هفتم هجرى نوشته شده است. | ||
در بيان عقائد اسماعيليه از غير پيروان آنان چندين كتاب تاكنون تأليف شده است از آنجمله مىتوان به كتابى از مرحوم [[شيخ مفيد]] در اين زمينه اشاره كرد كه در ابطال عقائد اسماعيليه نوشته است. | در بيان عقائد اسماعيليه از غير پيروان آنان چندين كتاب تاكنون تأليف شده است از آنجمله مىتوان به كتابى از مرحوم [[شيخ مفيد]] در اين زمينه اشاره كرد كه در ابطال عقائد اسماعيليه نوشته است. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
در فصل دوم دوم كتاب راجع به ابتداء خلقت كه روحانى بوده است سخن گفته شده است. اين عقيده در مقابل كسانى است كه قائل شدهاند ابتداء خلقت با جسم شروع شده سپس روح خلق گرديده است كه منشاء اين عقيده هم ظواهر آيات و رواياتى هستند كه مىگويند بعد از سرشته شدن گل آدم روح بدان دميده شده است. | در فصل دوم دوم كتاب راجع به ابتداء خلقت كه روحانى بوده است سخن گفته شده است. اين عقيده در مقابل كسانى است كه قائل شدهاند ابتداء خلقت با جسم شروع شده سپس روح خلق گرديده است كه منشاء اين عقيده هم ظواهر آيات و رواياتى هستند كه مىگويند بعد از سرشته شدن گل آدم روح بدان دميده شده است. | ||
خلقت عقل اول را به عنوان | خلقت عقل اول را به عنوان اولین مخلوق الهى و سرآغاز خلقت معرفى كرده است كه اين عقيدهتقريبا متفق عليه بين مذاهب مختلف مىباشد بيان منبعث اول و عقل عاشر نيز مطالبى است كه [[یمانی، علی بن ولید|على بن ولید]] در مورد آنها مطالبى را نوشته است. | ||
مؤلف فصل ششم كتاب را به عقول سبعه و مراحل آنها اختصاص داده است.با توجه به اينكه از عقائد مهمّۀ اسماعيليه قائل شدن باطن براى هر ظاهرى است.امور ظاهرى مثل آسمان و كواكب را به كلّى مؤثر در عالم مىدانند و براى هركدام از سيارات وظيفهاى قائلند مثلاًخورشيد و مريخ و ماه و زحل و مشترى و عطارد را متصدى امورى مثل رطوبت، يبوست، برودت و حرارت مىدانند در اين زمينه مطالب مبسوطى را بيان داشتهاند كه همين فصل ششم كتاب مفصلا به اين مسله پرداخته است.شمس و قمر را به رياست امور عالم و توحيد، گرما و سرما و باد و بخار و دود را به ناطق و اساس در امور دينى تشبيه مىكند. | مؤلف فصل ششم كتاب را به عقول سبعه و مراحل آنها اختصاص داده است.با توجه به اينكه از عقائد مهمّۀ اسماعيليه قائل شدن باطن براى هر ظاهرى است.امور ظاهرى مثل آسمان و كواكب را به كلّى مؤثر در عالم مىدانند و براى هركدام از سيارات وظيفهاى قائلند مثلاًخورشيد و مريخ و ماه و زحل و مشترى و عطارد را متصدى امورى مثل رطوبت، يبوست، برودت و حرارت مىدانند در اين زمينه مطالب مبسوطى را بيان داشتهاند كه همين فصل ششم كتاب مفصلا به اين مسله پرداخته است.شمس و قمر را به رياست امور عالم و توحيد، گرما و سرما و باد و بخار و دود را به ناطق و اساس در امور دينى تشبيه مىكند. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
و بندگان. | و بندگان. | ||
فصل هفتم كتاب دربارۀ خلقت انسان است | فصل هفتم كتاب دربارۀ خلقت انسان است اولین مطلبى كه [[یمانی، علی بن ولید|ابن ولید]] در اينجا متذكر مىگردد بيان ادوار كواكب سبعه است او مىگويد دورۀ هركدام از اين كواكب هفت هزار ساله مىباشد كه شب و روز | ||
هركدام با ديگرى متفاوت است.در اين ترتيب زحل را | هركدام با ديگرى متفاوت است.در اين ترتيب زحل را اولین از كواكب سبعه مىشمارد و بدين معنا كه اولین تأثيرگذار به لحاظ برودت، حرارت، بخار و دود و...بر روى زمين سيارۀ زحل مىباشد. | ||
آنها آخرين سياره را در اين ترتيب زهره مىدانند. | آنها آخرين سياره را در اين ترتيب زهره مىدانند. | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
مىكند.او فرزندان اسماعيل را هياكل نورانيۀ مستقرى مىنامد كه نسلهاى آنها تا رسيدن به عبدالمطلب و فرزندانش مستمر مىباشند.وى اولاد اسحق را حجب مستور مستودعى كه قائم غائب از اولاد و سلسلۀ او مىباشد مىداند.آنها تا جايى اين سلسله را ادامه مىدهند كه مىرسد به فرزندان عبدالمطلب يعنى عبداللّه و ابوطالب و آنها را نيز به صامت و ناطق تقسيم مىكند و عبداللّه را مثل فرزندش محمّد صامت و ابوطالب را مثل فرزند خود على بن ابيطالب ناطق مىپندارند كه همين حالت را در امام حسن و امام حسین عليهماالسلام نيز معتقدند و امام مجتبى(ع) را امام صامت و سيدالشهدا عليهالسلام را ناطق دانستهاند. | مىكند.او فرزندان اسماعيل را هياكل نورانيۀ مستقرى مىنامد كه نسلهاى آنها تا رسيدن به عبدالمطلب و فرزندانش مستمر مىباشند.وى اولاد اسحق را حجب مستور مستودعى كه قائم غائب از اولاد و سلسلۀ او مىباشد مىداند.آنها تا جايى اين سلسله را ادامه مىدهند كه مىرسد به فرزندان عبدالمطلب يعنى عبداللّه و ابوطالب و آنها را نيز به صامت و ناطق تقسيم مىكند و عبداللّه را مثل فرزندش محمّد صامت و ابوطالب را مثل فرزند خود على بن ابيطالب ناطق مىپندارند كه همين حالت را در امام حسن و امام حسین عليهماالسلام نيز معتقدند و امام مجتبى(ع) را امام صامت و سيدالشهدا عليهالسلام را ناطق دانستهاند. | ||
در ديگر مرحله از كتاب [[یمانی، علی بن ولید|ابن | در ديگر مرحله از كتاب [[یمانی، علی بن ولید|ابن ولید]] رابطۀ اميرالمؤمنين را با پيغمبر صلى اللّه عليهما يادآور مىشود و بيان مىدارد كه [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] چه بهرههایى از پيغمبر(ص) برده و به چه مقاماتى به واسطۀ بودن در محضر نبوى نائل گرديده است.سپس اشارهاى به مقام جد و فتح و خيال كه به ترتيب از جد و عمو و پدر حضرت على به ايشان رسيده است اشاره مىكند. | ||
مقام حضرت زهراى مرضيه عليهاالسلام نيز كه در بين اسماعيليه جايگاه بسيار ويژه و منحصر به فردى است | مقام حضرت زهراى مرضيه عليهاالسلام نيز كه در بين اسماعيليه جايگاه بسيار ويژه و منحصر به فردى است | ||
فصل بيستم كتاب [[یمانی، علی بن ولید|ابن | فصل بيستم كتاب [[یمانی، علی بن ولید|ابن ولید]] را به خود اختصاص داده است تعابيرى كه مؤلف به كار برده براى روش اين مقام ويژه عينا به اين ترتيب است.و كانت فاطمه عليهاالسلام هيكلا شريفا و شخصا نورانيا | ||
لطيفا زبدة الاسلام و جوهر المنتقلين من استخرج من ظاهر دعوة ابيها صلوات اللّه عليه.نویسنده ازدواج حضرت زهرا با اميرالمؤمنين عليهماالسلام را مايۀ كمال ايشان دانسته و تولد حسین را نشانۀ اين كمال شمرده است. | لطيفا زبدة الاسلام و جوهر المنتقلين من استخرج من ظاهر دعوة ابيها صلوات اللّه عليه.نویسنده ازدواج حضرت زهرا با اميرالمؤمنين عليهماالسلام را مايۀ كمال ايشان دانسته و تولد حسین را نشانۀ اين كمال شمرده است. | ||
[[یمانی، علی بن ولید|ابن | [[یمانی، علی بن ولید|ابن ولید]] محمد بن اسماعيل را كه مقامش را اوضح از بيان مىداند خاتم دورۀ شرايع انبياء دانسته است. | ||
بحث از نطقاء و اوصياء و ائمه فصل بيست و دوم كتاب الذخيرة في الحقيقة مىباشد مؤلف هفت ناطق را متولى هريك از اقاليم سبعه مىداند و به عظمت ائمه و اوصياء اشاره كوتاهى دارد. | بحث از نطقاء و اوصياء و ائمه فصل بيست و دوم كتاب الذخيرة في الحقيقة مىباشد مؤلف هفت ناطق را متولى هريك از اقاليم سبعه مىداند و به عظمت ائمه و اوصياء اشاره كوتاهى دارد. | ||
اسماعيليه طبق بيان [[یمانی، علی بن ولید|ابن | اسماعيليه طبق بيان [[یمانی، علی بن ولید|ابن ولید]] در مورد كثائف ائمه و بروج دوازدهگانه به ارتباطاتى عجيبقائلند كه در فصل بيست و سوم و بيست و چهارم بدانها پرداخته است. | ||
بعد از عاقبت منحرفين كه اهل ايمان به اصول دين هستند ولى در اعمال دچار خطايايى شدهاند گفته وارد بيان عاقبت مؤمنين مىشود.آنهایى كه ظاهر دعوت رسول اللّه صلىاللهعليهوآله | بعد از عاقبت منحرفين كه اهل ايمان به اصول دين هستند ولى در اعمال دچار خطايايى شدهاند گفته وارد بيان عاقبت مؤمنين مىشود.آنهایى كه ظاهر دعوت رسول اللّه صلىاللهعليهوآله | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
همج و رعاع نيز گروه ديگرى هستند كه در فصل بيست و هشت آنها را محكوم به مقابله با قائم منتظر دانسته و عاقبتشان گرفتارى به شمشير غضب آن حضرت را به ايشان ترسيم كرده است. | همج و رعاع نيز گروه ديگرى هستند كه در فصل بيست و هشت آنها را محكوم به مقابله با قائم منتظر دانسته و عاقبتشان گرفتارى به شمشير غضب آن حضرت را به ايشان ترسيم كرده است. | ||
[[یمانی، علی بن ولید|ابن | [[یمانی، علی بن ولید|ابن ولید]] محل صعود عقول را نيز در دو فصل بعدى شرح داده و متنعم بودن مؤمنى كه با ايمان و عمل رشد كرده و به مقاماتى رسيده است را نيز در فصل ديگرى بازگو كرده است. | ||
آخرين فصلهاى كتاب الذخيرة في الحقيقة به اين ترتيباند:عاقبت جن، مهبط نفوس معصيتكاران و عدم قصاص در نكاح. | آخرين فصلهاى كتاب الذخيرة في الحقيقة به اين ترتيباند:عاقبت جن، مهبط نفوس معصيتكاران و عدم قصاص در نكاح. | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
نسخۀ حاضر كه در قطع رحلى است انتشارات دار الثقافۀ در بيروت و در سال 1971 براى | نسخۀ حاضر كه در قطع رحلى است انتشارات دار الثقافۀ در بيروت و در سال 1971 براى اولین بار چاپ كرده است كه محمدحسن الاعظمى تحقيق دربارۀ اين كتاب را عهدهدار بوده كه نهایتا آنرا به چاپ سپرده است او در آخر كتاب فقط يك فهرست مطالب براى كتاب آورده و آنرا تمام كرده است. | ||
ویرایش