أصول و قواعد التفسير الموضوعي للقرآن: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '<references /> ' به '<references/> ') |
جز (جایگزینی متن - 'کربلاي معلي' به 'کربلای معلی') |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
| ناشر = | | ناشر = | ||
العتبة الحسينية المقدسة، قسم الشؤون الفکرية و الثقافية | العتبة الحسينية المقدسة، قسم الشؤون الفکرية و الثقافية | ||
| مکان نشر =عراق - | | مکان نشر =عراق - کربلای معلی | ||
| سال نشر = |مجلد1: 2015م , 1436ق , | | سال نشر = |مجلد1: 2015م , 1436ق , | ||
نسخهٔ ۴ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۹:۳۱
أصول و قواعد التفسير الموضوعي للقرآن | |
---|---|
پدیدآوران | تمیمی، مازن شاکر (نویسنده) العتبة الحسينية المقدسة. قسم الشؤون الفکرية و الثقافية. شعبة الدراسات و البحوث الإسلامیة (تهيه کننده) |
ناشر | العتبة الحسينية المقدسة، قسم الشؤون الفکرية و الثقافية |
مکان نشر | عراق - کربلای معلی |
چاپ | 1 |
زبان | عربي |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
أصول و قواعد التفسير الموضوعي للقرآن اثر مازن شاکر تمیمی، پژوهشی است پیرامون اصول و قواعد تفسیر موضوعی در قرآن کریم و ارائه نمونههایی برای آن.
انگیزه نگارش
نویسنده سبب انتخاب این بحث و نگارش کتاب پیرامون آن را، شناخت اهمیت این نوع از تفسیر قرآن کریم، عنوان نموده است.[۱].
اهدافی که نویسنده از نگارش این کتاب دنبال کرده است، عبارتند از:
- اثبات اعتبار تفسیر موضوعی به دلیل اشتمال آن بر اصول و قواعد.
- اثبات جایز بودن تفسیر موضوعی و عدم حرمت آن.
- توسعه بحث از مبادی نظریه این تفسیر[۲].
اهمیت کتاب
تفسیر موضوعی، بحثی جدید در میان سایر روشهای تفسیری است و لذا از اهمیت ویژهای برخوردار است.[۳].
ساختار
کتاب با دو مقدمه از ناشر و نویسنده آغاز و مطالب در پنج فصل و هر فصل در چهار مبحث، تنظیم شده است.
فرضیه نویسنده در این کتاب، مبتنی بر این امر است که برای تفسیر موضوعی اصول و قواعدی وجود دارد که با تکیه بر آن، فرایند تفسیر تنظیم شده و مقاصد قرآنی نیز کشف میشود[۴].
گزارش محتوا
نویسنده در مقدمه، ابتدا موضوع بحث را تشریح نموده و سپس، به موضوعات زیر، پرداخته است: علت برگزیدن این موضوع؛ اهمیت بحث؛ بیان اهداف بحث؛ فرضیه؛ مطالعات و پژوهشهای انجام گرفته در رابطه با این موضوع؛ محدوده و روش بحث[۵].
فصل اول، در چهار مبحث زیر، به کلیات اختصاص یافته است:
در مبحث اول، به تعریف و تشریح مفردات بحث، از جمله واژه تفسیر، تأویل، اصل، قاعده، روشهای تفسیر و اسباب تعدد آن، اسلوب، موضوع و تفسیر موضوعی، پرداخته شده است.[۶].
در مبحث دوم، بهمنظور تشریح تاریخ تفسیر موضوعی، به بررسی اقسام و اشکال تفسیر موضوعی پرداخته شده است.[۷].
در مبحث سوم، اهمیت تفسیر موضوعی مورد مطالعه قرار گرفته[۸] و در مبحث چهارم به منظور تشریح تفاوت میان تفسیر موضوعی و تفسیر ترتیبی، ابتدا وجوه اختلاف میان این دو تفسیر بیان گردیده و سپس، تقدم تفسیر ترتیبی بر تفسیر موضوعی، مورد بررسی قرار گرفته است.[۹].
در فصل دوم، در چهار مبحث زیر طرق بحث در قرآن کریم، مورد بررسی قرار گرفته است:
در مبحث نخست، روشهای بحث قرآنی، توضیح داده شده است که عبارتند از:
الف) روش تجزیئی (تفسیر ترتیبی) که به دو شیوه زیر صورت میگیرد:
- بر اساس ترتیب آیات رایج و شایع قرآن کریم که از سوره حمد آغاز و به سوره ناس، خاتمه مییابد.
- بر اساس ترتیب نزول آیات قرآن کریم در طول 23 سال رسالت پیامبر(ص).
ب) روش موضوعی (تفسیر موضوعی) که ترتیب آیات بر اساس مصحف یا نزول، مدنظر نبوده، بلکه آیات مربوط به یک موضوع خاص، در کنار یکدیگر قرار گرفته و تفسیر میشود[۱۰].
مبحث دوم، به بررسی روشهای بحث در تفسیر موضوعی، اختصاص یافته است. در این رابطه، چهار روش زیر، عنوان گردیده است:
- تفسیر موضوعی داخل قرآن؛
- تفسیر موضوعی خارج قرآن؛
- تفسیر موضوعی مقارن؛
- تفسیر مقارن بین قرآن کریم و سایر علوم[۱۱].
در مبحث سوم، مراحل تحقیق در تفسیر موضوعی از حیث صور جمع آیات قرآن و چهارچوب و محدوده موضوع در تفسیر موضوعی[۱۲] و در مبحث چهارم، مشکلات موجود در روش موضوعی در تفسیر قرآن، توضیح داده شده است.[۱۳].
نویسنده در فصل سوم، ابتدا در تمهیدی، ماهیت عمل در تفسیر موضوعی و ارتباط این تفسیر با هرمنوتیک را توضیح داده و سپس، در چهار مبحث زیر، اصول تفسیر موضوعی را مورد مطالعه و تحقیق، قرار داده است:
در مبحث نخست، مفهوم اصول تفسیر موضوعی و جایگاه مفهوم، در امکان و اعمال این روش از تفسیر، مورد بررسی قرار گرفته[۱۴] و در مبحث دوم، اقسام اصول تفسیر عام و تفسیر موضوعی، معرفی شده است.[۱۵].
مبحث سوم، به تشریح اصول عمومی تفسیر موضوعی، اختصاص یافته است. این اصول، عبارتند از:
- قرآن کتابی وحی شده از سوی خداوند تعالی است؛
- قرآن کتابی سالم از تحریف است؛
- حجیت ظواهر قرآن؛
- شمولیت، جهانیبودن و خلود قرآن؛
- حکمت قرآن؛
- امکان فهم و تفسیر قرآن؛
- عدم قابلیت افتراق قرآن از سنت؛
- واقعیت و حجیت تفسیر[۱۶].
در مبحث چهارم نیز، به ذکر اصول اختصاصی تفسیر موضوعی، پرداخته شده است که از جمله آن، عبارتند از:
- نیاز به تفسیر موضوعی.
- امکان استخراج نظریه قرآنی.
- وجود وحدت موضوعی در قرآن کریم.
- ثبوت نظام و بناء قرآن و..[۱۷].
در فصل چهارم، در ضمن چهار مبحث زیر، به مطالعه و تشریح قواعد تفسیر موضوعی، پرداخته شده است:
در مبحث نخست، ابتدا به تعریف قواعد تفسیر موضوعی پرداخته شده و سپس، ضمن بیان فرق میان قاعده و ضابطه، به بیان تفاوت میان قواعد تفسیر موضوعی و خود تفسیر موضوعی، پرداخته شده و پسازآن، اهمیت بحث پیرامون این قواعد، تشریح شده است.[۱۸].
در مبحث دوم، اقسام قواعد تفسیر موضوعی تبیین گردیده[۱۹] و در مبحث سوم، قواعد عمومی تفسیر موضوعی، معرفی شده است که عبارتند از:
- قاعده تفسیر آیات قرآن بر اساس روش تفسیری صحیح و لزوم رعایت اصول محاورات عرفی و عقلی در تفسیر؛
- قاعده جری و تطبیق؛
- قاعده حرمت تفسیر به رأی[۲۰].
در چهارمین مبحث، قواعد اختصاصی تفسیر موضوعی، تبیین و تشریح، گردیده است که عبارتند از:
- التزام تام به عناصر قرآن در مرحله تحدید موضوع؛
- مراعات خصائص قرآن کریم؛
- عدم اکتفا بر گردآوری آیاتی که مشتمل بر الفاظ موضوع هستند؛
- ضرورت فهم تحلیلی آیات؛
- رعایت ملزومات تفسیر قرآن به قرآن؛
- لزوم رعایت روش صحیح در تفسیر موضوعی؛
- دقت تام قبل از تعقید و تأصیل[۲۱].
آخرین فصل، به نمونههایی از تفسیر موضوعی، اختصاص یافته است. موضوعات مورد بحث در این فصل، به ترتیب عبارتند از: اهداف ارسال رسل در قرآن کریم؛ عناصر جامعه در قرآن کریم؛ تعیین مصداق «من عنده علم الکتاب» در تفسیر طوسی و فخر رازی؛ منظور از «جریان الشمس» در آیه شریفه «وَ الشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ» (یس: 8)[۲۲].
در خاتمه کتاب، به نتیجهگیری و بیان خلاصهای از مطالب مطرح شده، پرداخته شده است.[۲۳].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب، به همراه فهرست منابع مورد استفاده نویسنده، در انتهای کتاب آمده است.
در پاورقیها، علاوه بر ذکر منابع، به توضیح برخی از مطالب متن، پرداخته شده است.[۲۴].
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه، ص9
- ↑ همان، ص10
- ↑ ر.ک: همان، ص10
- ↑ همان، ص10- 11
- ↑ مقدمه مؤلف، ص8- 13
- ↑ متن کتاب، ص18- 45
- ↑ همان، ص55- 65
- ↑ همان، ص67
- ↑ همان، ص70- 77
- ↑ همان، ص85- 86
- ↑ همان، ص97-122
- ↑ همان، ص131- 154
- ↑ همان، ص159
- ↑ همان، ص187- 191
- ↑ همان، ص194-198
- ↑ همان، ص165- 214
- ↑ همان، ص217- 247
- ↑ همان، ص251- 264
- ↑ همان، ص267
- ↑ همان، ص272- 284
- ↑ همان، ص290- 331
- ↑ همان،337- 422
- ↑ همان، ص425
- ↑ ر.ک: پاورقی، ص99
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.