المعرب في القرآن الكريم: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'هاي' به 'های'
جز (جایگزینی متن - 'مى شمارد' به 'می‌شمارد')
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های')
خط ۱۹: خط ۱۹:
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =17628
| کتابخانۀ دیجیتال نور =17628
| کتابخوان همراه نور =11110
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۳۸: خط ۳۹:
مؤلف بهترين روش در تقسيم لغات عربى را تقسيم به عربى بائده و باقيه دانسته و تقسيم كردن آن بر مبناى شمالى و جنوبى بودن را بدين جهت كه قرار دادن حد جغرافيايى جدا كننده بين لغاب امرى آسان نمى‌باشد امرى باطل بر می‌شمارد.  
مؤلف بهترين روش در تقسيم لغات عربى را تقسيم به عربى بائده و باقيه دانسته و تقسيم كردن آن بر مبناى شمالى و جنوبى بودن را بدين جهت كه قرار دادن حد جغرافيايى جدا كننده بين لغاب امرى آسان نمى‌باشد امرى باطل بر می‌شمارد.  


وى علت نزول قرآن بر لغت قريش را دارا بودن امتيازاتى از جهت زيبايى لهجه و فصاحت دانسته كه در زبانهاى ديگر وجود ندارد. سپس به اين مطلب اشاره مى‌كنند كه تبادل تأثير و تأثر بين لغات مختلف قانون اجتماعى گسترده‌اى است و وجود آن در لغت عربى به هيچ وجه امر عجيبى نمى‌باشد و نهايت استفاده‌ى عرب از ساير لغات بعضى الفاظ اسماء مى‌باشد كه از صد كلمه تجاوز نكرده و اكثر آن اسماء جامدى مثل خز، ديباج و... مى‌باشد. مهم‌ترين عامل دخول لغات در زبان عربى گستردگى ارتباطات مادى، فرهنگى، سياسى با ساير ملتها بوده است كه به ناچار نتيجه آن تبادل اصطلاحات علمى، بهره گرفتن از اسماء اشيائى كه در ملتى ديگر نبوده و... مى‌باشد و اغلب الفاظى كه از ساير لغاب داخل زبان عربى شده‌اند مربوط به حسيّات است نه معنويات. امّا الفاظى كه از زبان عربى وارد ساير لغات شده بيشتر در معنويات مى‌باشد.
وى علت نزول قرآن بر لغت قريش را دارا بودن امتيازاتى از جهت زيبايى لهجه و فصاحت دانسته كه در زبانهاى ديگر وجود ندارد. سپس به اين مطلب اشاره مى‌كنند كه تبادل تأثير و تأثر بين لغات مختلف قانون اجتماعى گسترده‌اى است و وجود آن در لغت عربى به هيچ وجه امر عجيبى نمى‌باشد و نهایت استفاده‌ى عرب از ساير لغات بعضى الفاظ اسماء مى‌باشد كه از صد كلمه تجاوز نكرده و اكثر آن اسماء جامدى مثل خز، ديباج و... مى‌باشد. مهم‌ترين عامل دخول لغات در زبان عربى گستردگى ارتباطات مادى، فرهنگى، سياسى با ساير ملتها بوده است كه به ناچار نتيجه آن تبادل اصطلاحات علمى، بهره گرفتن از اسماء اشيائى كه در ملتى ديگر نبوده و... مى‌باشد و اغلب الفاظى كه از ساير لغاب داخل زبان عربى شده‌اند مربوط به حسيّات است نه معنويات. امّا الفاظى كه از زبان عربى وارد ساير لغات شده بيشتر در معنويات مى‌باشد.


نویسنده معتقد است ما كلمه‌اى را معرب نمى‌دانيم مگر بعد از تلاش در فهم معنا، اشتقاق، مجاز و صفت بودن آن و اگر راه حلّى پيدا نشد لفظ را معرب مى‌دانيم به گونه‌اى كه قواعد لغت عربى در آن لحاظ شود. تعريب خود سببى است براى گوناگونى دلالت الفاظ مثلاً كلمه زرگون وقتى وارد عربى شد، معناى عامى پيدا كرده است و بر چندين معنى دلالت مى‌كند.  
نویسنده معتقد است ما كلمه‌اى را معرب نمى‌دانيم مگر بعد از تلاش در فهم معنا، اشتقاق، مجاز و صفت بودن آن و اگر راه حلّى پيدا نشد لفظ را معرب مى‌دانيم به گونه‌اى كه قواعد لغت عربى در آن لحاظ شود. تعريب خود سببى است براى گوناگونى دلالت الفاظ مثلاً كلمه زرگون وقتى وارد عربى شد، معناى عامى پيدا كرده است و بر چندين معنى دلالت مى‌كند.  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش