۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
||
| خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
[[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در مبسوط هدنه و مهادنه را به يك معنا دانسته كه عبارت است از كنار گذاشتن جنگ و رها كردن نبرد تا مدتى مشخص. | [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در مبسوط هدنه و مهادنه را به يك معنا دانسته كه عبارت است از كنار گذاشتن جنگ و رها كردن نبرد تا مدتى مشخص. | ||
[[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] نيز در تذكره كلمات مهادنه، موادعه و معاهده را | [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] نيز در تذكره كلمات مهادنه، موادعه و معاهده را واژههایى مترادف مىداند. | ||
مؤلف، سپس به تفاوت معناى هدنه با جزيه پرداخته و آن دو را داراى تفاوت ماهوى مىدانند و مىفرمايند: جزيه در واقع از دشمنانى كه از سپاه اسلام شكست خورده و اكنون در زير پرچم دولت اسلامى زندگى مىكنند، به جاى ماليات گرفته مىشود، زيرا آنها شهروند دولت اسلامى مىباشند. | مؤلف، سپس به تفاوت معناى هدنه با جزيه پرداخته و آن دو را داراى تفاوت ماهوى مىدانند و مىفرمايند: جزيه در واقع از دشمنانى كه از سپاه اسلام شكست خورده و اكنون در زير پرچم دولت اسلامى زندگى مىكنند، به جاى ماليات گرفته مىشود، زيرا آنها شهروند دولت اسلامى مىباشند. | ||
| خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
ايشان مصلحت هدنه را داراى مراتب مىدانند كه به مناسبت موقعيت و تشخيص امام مسلمين، شدت و ضعف خواهد داشت. [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] نيز در تذكرة و منتهى بر عدم وجوب هدنه تأكيد نموده و آن را تحت شرايطى جايز شمردهاند. | ايشان مصلحت هدنه را داراى مراتب مىدانند كه به مناسبت موقعيت و تشخيص امام مسلمين، شدت و ضعف خواهد داشت. [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] نيز در تذكرة و منتهى بر عدم وجوب هدنه تأكيد نموده و آن را تحت شرايطى جايز شمردهاند. | ||
[[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] در ذيل اين بحث توضيحاتى دارند كه به قول مؤلف، [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]] نيز آن را پسنديده است لكن از [[محقق کرکی، علی بن حسین|محقق كركى]] در [[جامع المقاصد في شرح القواعد|جامع المقاصد]] تناقضى ديده مىشود كه آيات جهاد و شهادت را مقيد به عدم تهلكه مىداند و مىفرمايد: اگر مسئله القاء در تهلكه و امثال آن در ميان باشد حرام خواهد بود، البته [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]] از باب استدراك خواستهاند فرار از جهاد را از دايره اين حكم [[محقق کرکی، علی بن حسین|محقق كركى]] خارج كنند كه مؤلف نمىپذيرد و | [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] در ذيل اين بحث توضيحاتى دارند كه به قول مؤلف، [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]] نيز آن را پسنديده است لكن از [[محقق کرکی، علی بن حسین|محقق كركى]] در [[جامع المقاصد في شرح القواعد|جامع المقاصد]] تناقضى ديده مىشود كه آيات جهاد و شهادت را مقيد به عدم تهلكه مىداند و مىفرمايد: اگر مسئله القاء در تهلكه و امثال آن در ميان باشد حرام خواهد بود، البته [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]] از باب استدراك خواستهاند فرار از جهاد را از دايره اين حكم [[محقق کرکی، علی بن حسین|محقق كركى]] خارج كنند كه مؤلف نمىپذيرد و نهایتاً مىفرمايد: اگر به كلام [[محقق کرکی، علی بن حسین|محقق كركى]] ملتزم شويم پس حرمت فرار از جهاد نيز مقيد به عدم القاء نفس در تهلكه خواهد بود در حالى كه مطلب به عكس بوده و آيات حرمت القاء نفس در تهلكه، مقيد به آيات جهاد في سبيل الله مىباشند. | ||
در آخر نتيجهاى كه ايشان گرفتهاند اين است كه جهاد براى مسلمين قاعده است و صلح، استثنايى براى آن مىباشد كه در صورت وجود مصلحت جايز است. | در آخر نتيجهاى كه ايشان گرفتهاند اين است كه جهاد براى مسلمين قاعده است و صلح، استثنايى براى آن مىباشد كه در صورت وجود مصلحت جايز است. | ||
| خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
شايد لزوم شرط بودن مصلحت در اين صورت نيز متصور باشد، البته [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]] در استدلال به اين آيه مناقشه كرده و فرمودهاند: مشخصاً آيه درباره مهلت دادن به مشركانى است كه با آنان پيمانى بسته شده بود، آن هم به زبان وعيد و تهديد. | شايد لزوم شرط بودن مصلحت در اين صورت نيز متصور باشد، البته [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]] در استدلال به اين آيه مناقشه كرده و فرمودهاند: مشخصاً آيه درباره مهلت دادن به مشركانى است كه با آنان پيمانى بسته شده بود، آن هم به زبان وعيد و تهديد. | ||
در مورد حد اكثر زمان مهادنه نيز نظرياتى وجود دارد؛ [[حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]] در شرايع و [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] در منتهى و تذكرة يك سال را | در مورد حد اكثر زمان مهادنه نيز نظرياتى وجود دارد؛ [[حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]] در شرايع و [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] در منتهى و تذكرة يك سال را نهایت زمان ممكن براى جواز مهادنه شمردهاند، لكن نظر [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در مبسوط خلاف آن مىباشد. | ||
مؤلف، نظريه [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] را موافق مفاد آيه 5 سوره توبه مىداند كه فرموده: هر گاه ماههاى حرام(چهار ماه) به پايان رسيد مشركان را بكشيد. لكن اضافه مىنمايند كه شايد علامه و محقق نيز كلامشان موافق [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] باشد، اما در تعبير سال تسامح نمودهاند. | مؤلف، نظريه [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] را موافق مفاد آيه 5 سوره توبه مىداند كه فرموده: هر گاه ماههاى حرام(چهار ماه) به پايان رسيد مشركان را بكشيد. لكن اضافه مىنمايند كه شايد علامه و محقق نيز كلامشان موافق [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] باشد، اما در تعبير سال تسامح نمودهاند. | ||
ویرایش