تحفة المتكلمين في الرد علی الفلاسفة: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '‌‌' به '‌')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۸: خط ۳۸:
}}  
}}  


'''تحفة المتكلمين في الرد علی الفلاسفة'''، اثر رکن‌الدین بن ملاحمی خوارزمی، با تحقیق و مقدمه حسن انصاری و ویلفرد مادلونگ، کتابی است در نکوهش و رد فلسفه.
'''تحفة المتكلمين في الرد علی الفلاسفة'''، اثر [[ملاحمی خوارزمی، محمود بن محمد|رکن‌الدین بن ملاحمی خوارزمی]]، با تحقیق و مقدمه [[انصاري، حسن|حسن انصاری]] و [[مادلونگ، ویلفرد|ویلفرد مادلونگ]]، کتابی است در نکوهش و رد فلسفه.


==انگیزه نگارش==
==انگیزه نگارش==
نویسنده انگیزه خود از نگارش کتابی در رد بر فلاسفه را چنین شرح داده است: «من دیدم که در زمان ما بسیاری از فقیهان بر فراگیری علوم این فلاسفه متأخر [فارابی و ابن سینا و پیروان آنها] اشتیاق شدید دارند و گروهی از این فقیهان‌، منتسب به مذهب شافعی [مذهب خود مؤلف] هستند و گمان می‌کنند که تحصیل این علوم به آنها امکان آگاهی بر تحقیق در سایر علوم حتی فقه و اصول را می‌دهد؛ حال آنکه این گمانی باطل و اندیشه‌ای ناصواب است و در این گمان ناصواب برخی از فقیهان حنفی نیز با ایشان هم‌داستانند...»<ref>ر.ک: یوسف ثانی، سید محمود، ص143-‌144</ref>.
نویسنده انگیزه خود از نگارش کتابی در رد بر فلاسفه را چنین شرح داده است: «من دیدم که در زمان ما بسیاری از فقیهان بر فراگیری علوم این فلاسفه متأخر [[[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و پیروان آنها] اشتیاق شدید دارند و گروهی از این فقیهان‌، منتسب به مذهب شافعی [مذهب خود مؤلف] هستند و گمان می‌کنند که تحصیل این علوم به آنها امکان آگاهی بر تحقیق در سایر علوم حتی فقه و اصول را می‌دهد؛ حال آنکه این گمانی باطل و اندیشه‌ای ناصواب است و در این گمان ناصواب برخی از فقیهان حنفی نیز با ایشان هم‌داستانند...»<ref>ر.ک: یوسف ثانی، سید محمود، ص143-‌144</ref>.


==ساختار==
==ساختار==
کتاب با مقدمه کوتاهی از ویلفرد مادلونگ در معرفی آن آغاز و مطالب در یک مقدمه و بیست باب، تنظیم شده است.
کتاب با مقدمه کوتاهی از ویلفرد مادلونگ در معرفی آن آغاز و مطالب در یک مقدمه و بیست باب، تنظیم شده است.


اثر حاضر به‌لحاظ روش، تفاوت‌ها و شباهت‌های فراوانی با «تهافت الفلاسفة» غزالی که حدودا 50 سال پس از آن نوشته شده است دارد؛ به‌عنوان مثال، ابن ‌ملاحمی برخلاف غزالی، از آغاز نمی‌گوید که من در کتاب خود از رأی خاصی دفاع نمی‌کنم و فقط تناقض‌گویی‌های ‌فلاسفه را آشکار می‌کنم، بلکه هم در طایفه‌ای از مدعیات حکما و هم در ادله آن مدعیات مناقشه می‌کند و هم در صورت لزوم، رأی خاص مورد نظر خود را اعلام و از آن دفاع می‌کند. او چون متعلق به مکتب کلامی اعتزالی است، سعی بلیغ دارد که در ایرادگیری بر استدلال‌های فلاسفه و یا بر مدعیات آنها که حاصل استدلال‌های فلسفی ایشان است، از کلام معتزلی و مبانی و مقدمات مورد قبول این مکتب کلامی، آن‌هم با قرائت خاص ابوالحسین بصری، فراتر نرود؛ چنان‌که هرجا غزالی با استناد به نفی سببیت و فاعلیت آدمی نسبت به افعال و اعمالش سعی بر تثبیت مکتب جبر و استناد همه افعال به‌نحو مستقیم به باری تعالی دارد و این امر را بر مبنای انکار وجود سببیت حقیقی بین علل و معالیل طبیعی مبتنی می‌کند. ابن ‌ملاحمی می‌کوشد تا با وارد کردن عنصر اراده و اختیار تا سطح موجودات طبیعی همچون انسان‌ها و منحصر نکردن آن به سطح موجودات فراطبیعی (اعم از باری تعالی و مجردات یا ملائک) و متهم کردن فلاسفه به پذیرش نوعی جبر علی، که ماهیتا با جبر مورد قبول اشاعره در ارتباط با افعال آدمی تفاوتی ندارد، بر استدلال‌های فلاسفه در خصوص اثبات اراده و اختیار و یا تعلق پاداش و عقاب به افعال انسان‌ها خدشه وارد کند. در استدلال‌هایی که برای نفی قدیم بودن عالم می‌آورد و بر استدلال‌های حکما در باب اثبات قدم جهان مناقضه می‌کند نیز چنین است‌<ref>ر.ک: همان، ص146-‌147</ref>.
اثر حاضر به‌لحاظ روش، تفاوت‌ها و شباهت‌های فراوانی با «[[تهافت الفلاسفة]]» [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] که حدودا 50 سال پس از آن نوشته شده است دارد؛ به‌عنوان مثال، [[ملاحمی خوارزمی، محمود بن محمد|ابن ‌ملاحمی]] برخلاف [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]، از آغاز نمی‌گوید که من در کتاب خود از رأی خاصی دفاع نمی‌کنم و فقط تناقض‌گویی‌های ‌فلاسفه را آشکار می‌کنم، بلکه هم در طایفه‌ای از مدعیات حکما و هم در ادله آن مدعیات مناقشه می‌کند و هم در صورت لزوم، رأی خاص مورد نظر خود را اعلام و از آن دفاع می‌کند. او چون متعلق به مکتب کلامی اعتزالی است، سعی بلیغ دارد که در ایرادگیری بر استدلال‌های فلاسفه و یا بر مدعیات آنها که حاصل استدلال‌های فلسفی ایشان است، از کلام معتزلی و مبانی و مقدمات مورد قبول این مکتب کلامی، آن‌هم با قرائت خاص ابوالحسین بصری، فراتر نرود؛ چنان‌که هرجا [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] با استناد به نفی سببیت و فاعلیت آدمی نسبت به افعال و اعمالش سعی بر تثبیت مکتب جبر و استناد همه افعال به‌نحو مستقیم به باری تعالی دارد و این امر را بر مبنای انکار وجود سببیت حقیقی بین علل و معالیل طبیعی مبتنی می‌کند. [[ملاحمی خوارزمی، محمود بن محمد|ابن ‌ملاحمی]] می‌کوشد تا با وارد کردن عنصر اراده و اختیار تا سطح موجودات طبیعی همچون انسان‌ها و منحصر نکردن آن به سطح موجودات فراطبیعی (اعم از باری تعالی و مجردات یا ملائک) و متهم کردن فلاسفه به پذیرش نوعی جبر علی، که ماهیتا با جبر مورد قبول اشاعره در ارتباط با افعال آدمی تفاوتی ندارد، بر استدلال‌های فلاسفه در خصوص اثبات اراده و اختیار و یا تعلق پاداش و عقاب به افعال انسان‌ها خدشه وارد کند. در استدلال‌هایی که برای نفی قدیم بودن عالم می‌آورد و بر استدلال‌های حکما در باب اثبات قدم جهان مناقضه می‌کند نیز چنین است‌<ref>ر.ک: همان، ص146-‌147</ref>.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در مقدمه مادلونگ، به معرفی کتاب و اشاره به برخی از شباهت‌ها و تفاوت‌های آن با کتاب «تهافت الفلاسفة» غزالی پرداخته شده<ref>ر.ک: مقدمه اول، صفحه پنج - ‌نه</ref> و در مقدمه مؤلف، به انگیزه نگارش کتاب، اشاره شده است<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص3-‌4</ref>.
در مقدمه [[مادلونگ، ویلفرد|مادلونگ]]، به معرفی کتاب و اشاره به برخی از شباهت‌ها و تفاوت‌های آن با کتاب «[[تهافت الفلاسفة]]» [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] پرداخته شده<ref>ر.ک: مقدمه اول، صفحه پنج - ‌نه</ref> و در مقدمه مؤلف، به انگیزه نگارش کتاب، اشاره شده است<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص3-‌4</ref>.


ابن ‌ملاحمی هیچ نامی از غزالی در کتاب خود نبرده است. او به‌وضوح، توجهی به «تهافت الفلاسفة» غزالی به‌عنوان ردیه‌ای قانع‌کننده بر عقاید کلامی ابن ‌سینا ندارد. همان ‌طور که او یادآور می‌شود، عقاید فلاسفه با مجبره یکی است و غزالی به‌عنوان متکلم اشعری متعلق به گروه مجبره، از جبر و تأیید اینکه خداوند، به‌رغم اینکه خیر محض است، منبع همه شرور در عالم است، حمایت می‌کند. برای ابن ‌ملاحمی معتزلی، عقاید اسلامی واقعی، اراده آزاد انسان را ثابت و خداوند را از هرگونه دخالت در شرور، مبرا می‌داند. ابن ‌ملاحمی همچنین به‌خوبی آگاه است که غزالی، در عقاید باطنی و صوفیانه خود، بیشتر آرای کلامی ابن سینا را - ‌که در «تهافت الفلاسفة» خود رد کرده است - ‌اختیار و از آن‌ها دفاع کرده است. او در واقع، در چندین جا، از کتاب دیگر غزالی با عنوان «مسائل المضنون من غير أهله» نقل و آن‌ها را نقد کرده است. غزالی در این کتاب، برای باورهای اسلامی مربوط به آخرت، همچون معاد، میزان، حساب، شفاعت و صراط، تفاسیری مطابق با آرای فلاسفه بیان می‌کند. ابن ‌ملاحمی، چنین توضیح می‌دهد که او مطمئن نیست آیا مؤلف - ‌که نام او را نمی‌برد - ‌در اینجا به واقع نظرات فلاسفه را بیان می‌کند؛ چراکه آنان، به‌طور معمول، در کتاب‌های خود، به این موضوعات عنایتی ندارند. ازاین‌رو روشن است که ابن ملاحمی، در اتهام به فقهای شافعی، به‌ویژه در اتهام به استفاده از آرای فلسفی در آموزه‌های فقهی، غزالی را در زمره دیگران محسوب می‌کند<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه شش</ref>.
[[ملاحمی خوارزمی، محمود بن محمد|ابن ‌ملاحمی]] هیچ نامی از [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] در کتاب خود نبرده است. او به‌وضوح، توجهی به «[[تهافت الفلاسفة]]» غزالی به‌عنوان ردیه‌ای قانع‌کننده بر عقاید کلامی ابن ‌سینا ندارد. همان ‌طور که او یادآور می‌شود، عقاید فلاسفه با مجبره یکی است و [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] به‌عنوان متکلم اشعری متعلق به گروه مجبره، از جبر و تأیید اینکه خداوند، به‌رغم اینکه خیر محض است، منبع همه شرور در عالم است، حمایت می‌کند. برای [[ملاحمی خوارزمی، محمود بن محمد|ابن ‌ملاحمی]] معتزلی، عقاید اسلامی واقعی، اراده آزاد انسان را ثابت و خداوند را از هرگونه دخالت در شرور، مبرا می‌داند. [[ملاحمی خوارزمی، محمود بن محمد|ابن ‌ملاحمی]] همچنین به‌خوبی آگاه است که [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]، در عقاید باطنی و صوفیانه خود، بیشتر آرای کلامی ابن سینا را - ‌که در «تهافت الفلاسفة» خود رد کرده است - ‌اختیار و از آن‌ها دفاع کرده است. او در واقع، در چندین جا، از کتاب دیگر [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] با عنوان «مسائل المضنون من غير أهله» نقل و آن‌ها را نقد کرده است. غزالی در این کتاب، برای باورهای اسلامی مربوط به آخرت، همچون معاد، میزان، حساب، شفاعت و صراط، تفاسیری مطابق با آرای فلاسفه بیان می‌کند. [[ملاحمی خوارزمی، محمود بن محمد|ابن ‌ملاحمی]]، چنین توضیح می‌دهد که او مطمئن نیست آیا مؤلف - ‌که نام او را نمی‌برد - ‌در اینجا به واقع نظرات فلاسفه را بیان می‌کند؛ چراکه آنان، به‌طور معمول، در کتاب‌های خود، به این موضوعات عنایتی ندارند. ازاین‌رو روشن است که ابن ملاحمی، در اتهام به فقهای شافعی، به‌ویژه در اتهام به استفاده از آرای فلسفی در آموزه‌های فقهی، [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] را در زمره دیگران محسوب می‌کند<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه شش</ref>.


در مقایسه با غزالی که ردیه خود را تنها بر شماری از موارد خاص از آرای فلسفی - ‌که او آن‌ها را بدعت‌آمیز می‌داند - ‌متمرکز کرده است، ابن ‌ملاحمی، نقدی مفصل بر مباحث کلامی ابن ‌سینا و مکتب او به دست داده است. منبع اصلی او برای آرای فلاسفه، رساله‌ای است از مؤلفی ناشناخته درباره تعالیم فلسفی ابن ‌سینا. بیشتر این رساله را غزالی در «مقاصد الفلاسفة» خود آورده است. اکثر قسمت‌های این رساله، نقل‌شده از سوی ابن ملاحمی، کاملا با متن نقل‌شده از سوی غزالی، یکی است. اما در برخی جاها، تفاوت‌های آشکار و قابل ملاحظه‌ای به چشم می‌خورد که نشان می‌دهد ابن ‌ملاحمی، از «مقاصد الفلاسفة» نقل نمی‌کند<ref>ر.ک: همان، صفحه شش - ‌هفت</ref>.
در مقایسه با [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] که ردیه خود را تنها بر شماری از موارد خاص از آرای فلسفی - ‌که او آن‌ها را بدعت‌آمیز می‌داند - ‌متمرکز کرده است، [[ملاحمی خوارزمی، محمود بن محمد|ابن ‌ملاحمی]]، نقدی مفصل بر مباحث کلامی ابن ‌سینا و مکتب او به دست داده است. منبع اصلی او برای آرای فلاسفه، رساله‌ای است از مؤلفی ناشناخته درباره تعالیم فلسفی ابن ‌سینا. بیشتر این رساله را [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] در «مقاصد الفلاسفة» خود آورده است. اکثر قسمت‌های این رساله، نقل‌شده از سوی [[ملاحمی خوارزمی، محمود بن محمد|ابن ملاحمی]]، کاملا با متن نقل‌شده از سوی غزالی، یکی است. اما در برخی جاها، تفاوت‌های آشکار و قابل ملاحظه‌ای به چشم می‌خورد که نشان می‌دهد [[ملاحمی خوارزمی، محمود بن محمد|ابن ‌ملاحمی]]، از «مقاصد الفلاسفة» نقل نمی‌کند<ref>ر.ک: همان، صفحه شش - ‌هفت</ref>.


ابن ملاحمی در مواضع مختلف، از حکیمان بزرگ، به‌ویژه فارابی و ابن سینا نام می‌برد و هم از آثار آنها و آثار حکیمان دیگر درباره حکمت مشاء، مستقیما نقل قول می‌کند<ref>ر.ک: یوسف ثانی، سید محمود، ص146</ref>.
ابن ملاحمی در مواضع مختلف، از حکیمان بزرگ، به‌ویژه فارابی و ابن سینا نام می‌برد و هم از آثار آنها و آثار حکیمان دیگر درباره حکمت مشاء، مستقیما نقل قول می‌کند<ref>ر.ک: یوسف ثانی، سید محمود، ص146</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش