۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<references /> ' به '<references/> ') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
فصل دوم درباره وجود سجع در قرآن بحث میکند. از قرن سوم هجری اختلافی بین آموزندگان فواصل مبنی بر این که آیا فواصل هم چیزی مانند سجع هستند که در نثر بشری به کار رفته یا نه؟ وجود داشته است. نویسنده آنان به سه دسته متوسطون و متوقفون و مترددون تقسیم میکند. وی روایتی از رسول خدا(ص) درباره کراهت قراءت به سجع مانند جاهلیت را ذکر میکند و اقوال جاحظ، سیوطی، مصطفی صادق الرافعی و محمد الحسناوی در توضیح آن را بیان میدارد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/19209/1/49 ر.ک: همان، ص49-53]</ref> کسانی مانند جاحظ اقرار دارند که: امری که در قرآن مشاهده میکنیم همان سجع است ولی اسم خاصی دارد؛ چون هر چیزی که مربوط به قرآن است به جهت تمییز آن از بقیه آثار ادبی، دارای اسم خاصی است. برخی هم هستند که شباهتی بین سجع و فواصل قرآنی قائل نیستند و از میان آنان، برخی برای توضیح این مطلب گفتهاند که جنس ادبی قرآن جنس مستقل و خاصی است که با بقیه موارد ادبی در عرب تفاوت ماهوی دارد. برخی با تفکر غلوآمیز چنین پنداشته که دانشمندان اهل بیان بر این امر اتفاقنظر دارند. کسانی مانند عبدالقاهر هم هستند که درباره این موضوع سکوت کرده و فقط ادله طرفین مبنی بر یکسانی و عدم یکسانی فاصله و سجع را ذکر کردهاند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/19209/1/61 ر.ک: همان، ص61-62]</ref> | فصل دوم درباره وجود سجع در قرآن بحث میکند. از قرن سوم هجری اختلافی بین آموزندگان فواصل مبنی بر این که آیا فواصل هم چیزی مانند سجع هستند که در نثر بشری به کار رفته یا نه؟ وجود داشته است. نویسنده آنان به سه دسته متوسطون و متوقفون و مترددون تقسیم میکند. وی روایتی از رسول خدا(ص) درباره کراهت قراءت به سجع مانند جاهلیت را ذکر میکند و اقوال جاحظ، سیوطی، مصطفی صادق الرافعی و محمد الحسناوی در توضیح آن را بیان میدارد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/19209/1/49 ر.ک: همان، ص49-53]</ref> کسانی مانند جاحظ اقرار دارند که: امری که در قرآن مشاهده میکنیم همان سجع است ولی اسم خاصی دارد؛ چون هر چیزی که مربوط به قرآن است به جهت تمییز آن از بقیه آثار ادبی، دارای اسم خاصی است. برخی هم هستند که شباهتی بین سجع و فواصل قرآنی قائل نیستند و از میان آنان، برخی برای توضیح این مطلب گفتهاند که جنس ادبی قرآن جنس مستقل و خاصی است که با بقیه موارد ادبی در عرب تفاوت ماهوی دارد. برخی با تفکر غلوآمیز چنین پنداشته که دانشمندان اهل بیان بر این امر اتفاقنظر دارند. کسانی مانند عبدالقاهر هم هستند که درباره این موضوع سکوت کرده و فقط ادله طرفین مبنی بر یکسانی و عدم یکسانی فاصله و سجع را ذکر کردهاند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/19209/1/61 ر.ک: همان، ص61-62]</ref> | ||
فصل سوم درباره تقسیمبندی فواصل ذکر شده و نویسنده، در آن فواصل قرآنی را بر اساس بُن، طول فاصله و ارتباط برخی فواصل به هم بیان کرده. عبدالکریم خطیب معتقد است، برخی از فواصل هستند که بهصورت بعض آیه میآیند و آیات فقط با آن قوام مییابند و این فواصل در غیر آیات، مفهومی نمییابند مانند آیات 1 تا 3 سوره طارق که طارق و طارق و ثاقب در آن فواصل آیات و بهمنزله جزء از کل هستند که فصل آنها از هم ممکن نیست. فواصل اکثر قصار السور (سورههای کوچک) قرآن، اینگونه است. برخی از فواصل هم جملات مستقل هستند که معنای تام مستقلی را با دلالتش میرسانند مانند «وَ | فصل سوم درباره تقسیمبندی فواصل ذکر شده و نویسنده، در آن فواصل قرآنی را بر اساس بُن، طول فاصله و ارتباط برخی فواصل به هم بیان کرده. عبدالکریم خطیب معتقد است، برخی از فواصل هستند که بهصورت بعض آیه میآیند و آیات فقط با آن قوام مییابند و این فواصل در غیر آیات، مفهومی نمییابند مانند آیات 1 تا 3 سوره طارق که طارق و طارق و ثاقب در آن فواصل آیات و بهمنزله جزء از کل هستند که فصل آنها از هم ممکن نیست. فواصل اکثر قصار السور (سورههای کوچک) قرآن، اینگونه است. برخی از فواصل هم جملات مستقل هستند که معنای تام مستقلی را با دلالتش میرسانند مانند «وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحِيم» در آیه 218 سوره بقره.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/19209/1/128 ر.ک: همان، ص128-129]</ref> | ||
نویسنده در فصل چهارم به بیان وظایف فواصل و استانداردهای کیفیت آن میپردازد. او فرق بین فواصل و قوافی را بیان میکند و وظایف و فواید فواصل و استانداردهای کیفی آن را نشان میدهد و.... علی بن عبیسی رمانی در «النکت فی اعجاز القرآن» بابی را به بیان فواصل اختصاص داده و فاصله را به «حروف متشاکل در مقاطعی که موجب حسن رساندن معنی میشوند» تعریف کرده است. [[دانی، عثمان بن سعید| عثمان بن سعید دانی]] هم فاصله را به «کلمه آخر جمله» تعریف کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص191</ref> باقلانی، نخستین کسی است که متعرض مسئله ارتباط بین فواصل و اعجاز در قرآن شده است. او معتقد است ما در سجع به دنبال اعجاز نمیگردیم زیرا آن امری محدود و طریقی وارد شده است و هرگاه انسان درباره آن تمرین کند به آن عادت میکند و در نتیجه برایش مشکل نخواهد بود که تمام کلامش را مسجع بیان کند ولی درباره فواصل اینگونه نیست و صحیح است که متعلق اعجاز باشد. همانگونه که در بخشها و مطلعها و سازشپذیری (انطباق) و استعاره و ایجاز و بسط و حقایق کلام این امر را مشاهده میکنیم.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/19209/1/218 ر.ک: همان، ص218]</ref> | نویسنده در فصل چهارم به بیان وظایف فواصل و استانداردهای کیفیت آن میپردازد. او فرق بین فواصل و قوافی را بیان میکند و وظایف و فواید فواصل و استانداردهای کیفی آن را نشان میدهد و.... علی بن عبیسی رمانی در «النکت فی اعجاز القرآن» بابی را به بیان فواصل اختصاص داده و فاصله را به «حروف متشاکل در مقاطعی که موجب حسن رساندن معنی میشوند» تعریف کرده است. [[دانی، عثمان بن سعید| عثمان بن سعید دانی]] هم فاصله را به «کلمه آخر جمله» تعریف کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص191</ref> باقلانی، نخستین کسی است که متعرض مسئله ارتباط بین فواصل و اعجاز در قرآن شده است. او معتقد است ما در سجع به دنبال اعجاز نمیگردیم زیرا آن امری محدود و طریقی وارد شده است و هرگاه انسان درباره آن تمرین کند به آن عادت میکند و در نتیجه برایش مشکل نخواهد بود که تمام کلامش را مسجع بیان کند ولی درباره فواصل اینگونه نیست و صحیح است که متعلق اعجاز باشد. همانگونه که در بخشها و مطلعها و سازشپذیری (انطباق) و استعاره و ایجاز و بسط و حقایق کلام این امر را مشاهده میکنیم.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/19209/1/218 ر.ک: همان، ص218]</ref> |
ویرایش