سفينة النجاة (قمی): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>'
جز (جایگزینی متن - 'هايي' به 'هایی')
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
خط ۴۹: خط ۴۹:
{{شعر}}{{ب|''آن است خدا که طرح عالم انداخت''|2=''در یک کف خاک جثه آدم ساخت''}}{{ب|''خود را بشناس تا شناسی حق را''|2=''حق را بشناخت هرکه خود را بشناخت''}}{{پایان شعر}}
{{شعر}}{{ب|''آن است خدا که طرح عالم انداخت''|2=''در یک کف خاک جثه آدم ساخت''}}{{ب|''خود را بشناس تا شناسی حق را''|2=''حق را بشناخت هرکه خود را بشناخت''}}{{پایان شعر}}


ایشان در توضیح بیت دوم این رباعی می‎گوید: این بیت ناظر به حدیثی از اصحاب عصمت است؛ آنجا که فرمود: «من عرف نفسه فقد عرف ربه»؛ «هرکه شناخت خود را، شناخت پروردگار خود را». سپس چنین شرح می‎دهد: هرکه به مداومت، یاد مرگ نماید، مستی غفلت از سرش بیرون رود و چشم دلش وا شود و خود را بشناسد و بداند که قبل از این، چه بوده و در رحم به چه عنوان تربیت یافت و پروردگار چگونه اسباب ضروری از چشم و گوش و زبان و دست و پا و غیر آن به وی عنایت فرمود و از آن ظلماتش به چه عنوان صحیح و سالم بیرون آورد و در عرض این مدت، چه احسان‎ها نظر به وی کرد و... پس در این حال خود را بنده‎ای داند آزاد نکرده و مسافری شناسد قصد اقامت نکرده... و چون خویشتن را چنین شناسد، خدای خویش را بشناسد و حاضر و ناظرش بیند و مطلع بر باطن و ظاهرش داند... <ref>ر.ک: متن کتاب، ص5-7</ref>.
ایشان در توضیح بیت دوم این رباعی می‎گوید: این بیت ناظر به حدیثی از اصحاب عصمت است؛ آنجا که فرمود: «من عرف نفسه فقد عرف ربه»؛ «هرکه شناخت خود را، شناخت پروردگار خود را». سپس چنین شرح می‎دهد: هرکه به مداومت، یاد مرگ نماید، مستی غفلت از سرش بیرون رود و چشم دلش وا شود و خود را بشناسد و بداند که قبل از این، چه بوده و در رحم به چه عنوان تربیت یافت و پروردگار چگونه اسباب ضروری از چشم و گوش و زبان و دست و پا و غیر آن به وی عنایت فرمود و از آن ظلماتش به چه عنوان صحیح و سالم بیرون آورد و در عرض این مدت، چه احسان‎ها نظر به وی کرد و... پس در این حال خود را بنده‎ای داند آزاد نکرده و مسافری شناسد قصد اقامت نکرده... و چون خویشتن را چنین شناسد، خدای خویش را بشناسد و حاضر و ناظرش بیند و مطلع بر باطن و ظاهرش داند...<ref>ر.ک: متن کتاب، ص5-7</ref>.


[[قمي، محمدطاهر بن محمدحسين|محمدطاهر قمی]] می‎گوید: در ذات خداوند نباید تفکر نمود؛ زیرا موجب الحاد می‎شود<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>. سپس به تقسیم صفات خداوند به ثبوتیه و سلبیه می‎پردازد و درباره صفات سلبیه می‎گوید: آیه کریمه '''ليس كمثله شيء'''، متضمن جمیع صفات سلبیه است؛ پس کسی که به‎ مقتضای آیه کریمه اعتقاد نماید که چیزی مثل و مانند حق‎ تعالی نیست، اعتقاد به جمیع صفات سلبیه نموده است و او را حاجت به دلیل دیگر نیست<ref>ر.ک: همان، ص26</ref>.
[[قمي، محمدطاهر بن محمدحسين|محمدطاهر قمی]] می‎گوید: در ذات خداوند نباید تفکر نمود؛ زیرا موجب الحاد می‎شود<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>. سپس به تقسیم صفات خداوند به ثبوتیه و سلبیه می‎پردازد و درباره صفات سلبیه می‎گوید: آیه کریمه '''ليس كمثله شيء'''، متضمن جمیع صفات سلبیه است؛ پس کسی که به‎ مقتضای آیه کریمه اعتقاد نماید که چیزی مثل و مانند حق‎ تعالی نیست، اعتقاد به جمیع صفات سلبیه نموده است و او را حاجت به دلیل دیگر نیست<ref>ر.ک: همان، ص26</ref>.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش