إصطلاحات الصوفية و يليه رشح الزلال: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
    جز (جایگزینی متن - '<references /> ' به '<references/> ')
    خط ۷۲: خط ۷۲:


    ==پانویس==
    ==پانویس==
    <references />
    <references/>
    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==



    نسخهٔ ‏۲۷ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۴۵

    إصطلاحات الصوفیة و یلیه رشح الزلال
    إصطلاحات الصوفية و يليه رشح الزلال
    پدیدآورانعبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلال‎‌الدین (نویسنده) کیالی، عاصم ابراهیم (مصحح)
    عنوان‌های دیگررشح الزلال
    ناشردار الکتب العلمیة، منشورات محمد علي بيضون
    مکان نشربیروت - لبنان
    سال نشر1426 ق
    چاپ1
    موضوعتصوف - اصطلاح‌ها و تعبیرها

    تصوف - واژه نامه‌ها

    عرفان - اصطلاح‌ها و تعبیرها

    عرفان - واژه نامه‌ها
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏274‎‏/‎‏3‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏2‎‏الف‎‏6‎‏ ‎‏1384
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    اصطلاحات الصوفية و يليه رشح الزلال، شامل دو اثر از آثار ملا عبدالرزاق كاشانى (متوفاى 730ق)، همراه با رساله مختصرى از ابن عربى (متوفاى 638ق) به نام «اصطلاح الصوفية» است كه هر سه به زبان عربى به شرح واژه‌ها و اصطلاحات صوفيان همت گمارده‌اند.

    عبدالرزاق كاشانى و ابن عربى هر دو از عارفان نامدار و ممتاز فرهنگ اسلامى هستند و كسى در آگاهى این دو در زمینه اصطلاحات تصوف و صوفيان ترديدى ندارد و بنابراین، اثر حاضر از نظر اعتبار علمى داراى جايگاهى ویژه و مهمّ در تاريخ تصوف و عرفان اسلامى است.

    رشح الزلال، شرحى بر کتاب «اصطلاح الصوفية» ابن عربى است.

    کتاب، توسط عاصم ابراهيم كيالى حسینى شاذلى ذرقاوى تصحيح شده است.

    ساختار

    کتاب حاضر، از سه رساله به ترتيب ذيل تشكيل شده است: 1. اصطلاحات الصوفية؛ 2. اصطلاح الصوفية؛ 3. رشح الزلال في شرح الألفاظ المتداولة بين أرباب الأذواق و الأحوال.

    شيوه نگارش در اثر حاضر، گوناگون است؛ به این ترتيب كه در رساله اول از دو روش الفبايى و موضوعى استفاده شده؛ به این صورت كه نخست اصطلاحات به شكل الفبايى و بعد به شكل موضوعى (بدايات، ابواب، معاملات، اخلاق، اصول، اوديه، احوال، ولايات، حقايق و نهایات) ذكر و توضيح داده شده است.

    رساله ابن عربى هيچ نظمى، الفبايى يا موضوعى، ندارد و شرح آن، يعنى رساله رشح الزلال نيز منظم نيست و پيرو آن است و اصطلاحات بسيارى در آن بدون نظم الفبايى يا موضوعى آمده است.

    در مجموع در رساله‌هاى حاضر صدها واژه و اصطلاح مطرح و روشن شده است.

    هرچند كاشانى و ابن عربى عارفانى مشهور و آگاه به اصطلاحات تصوف هستند، ولى این اثر را به‌صورت فردى پديد آورده‌اند و مطالب و اطلاعاتى كه در این اثر درباره واژه‌ها و اصطلاحات ارائه كرده‌اند، گاه مفصل و گاه مجمل و همچنين گاه كافى و گاه ناكافى است و در نتيجه اثر حاضر را نمى‌توان منبعى هماهنگ و بسامان مانند فرهنگ‌نامه‌هاى امروزى شمرد.

    گزارش محتوا

    درباره محتواى این اثر چند نكته گفتنى است:

    1. هرچند در روى جلد و صفحه اول، نام کتاب به‌صورت «اصطلاحات الصوفية و يليه رشح الزلال» نوشته شده و اسمى از کتاب ابن عربى نيامده، ولى بعد از اتمام کتاب «اصطلاحات الصوفية» و قبل از آغاز کتاب «رشح الزلال»، کتاب «اصطلاح الصوفية» نوشته ابن عربى آمده است. این مطلب به آن جهت است كه کتاب «رشح الزلال» در حقيقت شرحى بر کتاب «اصطلاح الصوفية» ابن عربى است.[۱]و به همین جهت در ابتدا، متن کتاب آمده تا مطالب شرح، روشن‌تر شود.
    2. مصحح کتاب در مقدمه، يادآور شده است كه علم تصوف از مشكل‌ترين علوم است و به‌طور طبيعى تا اصطلاحات آن علم روشن نشود، مضامینش روشن نخواهد شد و همین مطلب نقش و اهمیت کتاب حاضر را بيشتر روشن مى‌سازد.[۲]
    3. عبدالرزاق كاشانى مباحث بخش اول کتاب اصطلاحات الصوفية را با واژه‌هاى «الألف»، «الاتحاد»، «الاتصال»، «الأحد»، «الأحدية» و «أحدية الجمع».[۳]و... شروع كرده و آنگاه با واژه‌هاى ديگرى همانند «التجلي» و «التجلي الأول».[۴]و... ادامه داده و با «الياقوتة الحمراء» و «اليدان» و «يوم الجمعة».[۵]، به پایان رسانده است. همو مباحث بخش دوم کتاب «اصطلاحات الصوفية» را با واژه‌هاى «اليقظة».[۶]و... آغاز كرده و با واژه‌هایى مانند «الصبر».[۷]و... ادامه داده و سرانجام با «التوحيد».[۸]به پایان رسانده است.
      ابن عربى، مباحث کتاب «اصطلاح الصوفية» را و همچنين عبدالرزاق كاشانى نيز مطالب کتاب «رشح الزلال» را با واژه‌هاى «الهاجس»، «الإرادة» و «المريد».[۹]،[۱۰]و... شروع كرده و با «العلة»، «الرياضة» و «المجاهدة» ادامه داده.[۱۱]و [۱۲]و... و با «سرّ السرّ».[۱۳] و [۱۴]به پایان رسانده‌اند.
    4. ابن عربى در پایان کتاب «اصطلاح الصوفية» يادآور شده است كه مجموعه این الفاظ، 198 لفظ است كه آن را نویسنده‌اش در ملطيه در دهم صفر سال 615ق نوشته است.[۱۵]
    5. عبدالرزاق كاشانى، «جمع» را اين‌گونه معنا كرده است كه انسان حقّ را بدون خلق شهود كند.[۱۶]
    6. كاشانى در «اصطلاحات الصوفية» واژه «عبدالمحيي» را به این صورت معنا كرده است: كسى كه حضرت حقّ با اسم محيى برای او تجلى كرده، پس قلبش را با آن احيا كرده و او را قادر ساخته كه مردگان را زنده كند، مانند عيسى(ع).[۱۷]
    7. عبدالرزاق كاشانى، نهایت سفر اول عرفانى را برداشته شدن حجاب كثرت از روى وحدت و نهایت سفر دوم را رفع حجاب وحدت از وجوه كثرت علمى باطنى و نهایت سفر سوم را زوال تقيّد به ضدين و ظاهر و باطن... بشمار آورده است.[۱۸]
    8. ابن عربى در مورد مجاهده چنين نوشته است: مجاهده آن است كه نفس را بر مشقت‌هاى بدنى و مخالفت هواى نفس درهرحال وادار سازى.[۱۹]
    9. همچنين ابن عربى در مورد تحلى، اين‌گونه نوشته است: تحلى، دارا شدن صفات و اخلاق الهى است و در نزد ما به معناى آن است كه انسان، داراى اخلاق عبوديت شود و همین صحيح است؛ چون كامل‌تر و پاکيزه‌تر است.[۲۰]
    10. عبدالرزاق كاشانى در مورد اصطلاح «نور الأنوار» چنين نوشته است: او حقّ تعالى است.[۲۱]و هيچ توضيح ديگرى اضافه نكرده است. در مورد این اصطلاح پرسيدنى است كه آيا واقعاً این تعبير (نور الأنوار) اصطلاحى عرفانى است؟! يعنى اصطلاح ویژه تصوف و عرفان است؟ پاسخ جاى تأمّل دارد؛ زيرا «نور الأنوار» از اصطلاحات شناخته‌شده شيخ اشراق سهروردى (متوفاى حدود 581-590ق) است كه ده‌ها سال قبل از كاشانى (متوفاى 730ق) مى‌زيسته است و اصطلاحات حكمت اشراق معروف است.
    11. مصحح در برخى موارد، منابع برخى از روايات و مطالب منقول را در آثار و کتاب‌هاى دانشمندان پيدا نكرده است.[۲۲]

    وضعيت کتاب

    متأسفانه هيچ فهرستى جز فهرست تفصيلى مطالب، برای کتاب حاضر تنظيم نشده است. مصحح محترم نام و نشان سوره‌ها و آيات مورد نظر را به‌صورت درون‌متنى مشخص كرده است. او در پاورقى‌ها، گاه به استخراج منابع روايات پرداخته.[۲۳]و گاه افزون بر آن، متن كامل روايت مورد بحث را نيز آورده است.[۲۴]و گاه نام شاعرى كه ابياتى از او نقل شده را مشخص كرده و درباره وى يا شعرش توضيحى داده است.[۲۵]و گاه اختلاف نسخه‌هاى خطى را مشخص كرده است.[۲۶]و گاه لغت يا لغاتى را توضيح داده است.[۲۷]و گاه توضيحاتى در مورد شخصيتى تاريخى يا عرفانى و... عرضه كرده است.[۲۸]و گاهى اصطلاحى را با استفاده از منابع ديگر توضيح بيشتر داده است.[۲۹]و...

    پانویس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها