ابن العربي المالكي الإشبيلي و تفسيره أحكام القرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده: | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده: | [[رده:تفسیر]] | ||
[[رده: | [[رده:تاریخ تفسیر، تراجم و طبقات مفسران، متون تفاسیر (مجموعهها، برگزیدهها)]] | ||
[[رده: | [[رده: تیر(98)]] | ||
[[رده:25 خرداد الی 24 تیر(98)]] | [[رده:25 خرداد الی 24 تیر(98)]] |
نسخهٔ ۲۶ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۳۸
ابن العربي المالكي الإشبيلي و تفسيره أحكام القرآن | |
---|---|
پدیدآوران | مشني، مصطفي ابراهيم (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | و تفسيره احکام القرآن |
ناشر | دار عمار |
مکان نشر | اردن - عمان |
سال نشر | مجلد1: 1991م , 1411ق , |
موضوع | اشبيلي، محمد بن عبد الله، ??? - ???ق. - نقد و تفسير تفاسير ادبي - قرن 6ق. |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 92/8 /الف5م2 |
ابن العربي المالكي الإشبيلي و تفسيره أحكام القرآن، اثر مصطفی ابراهیم مشنی، کتابی است در شرح حال ابوبکر محمد بن عبدالله بن محمد بن عبدالله بن احمد بن عربی، معروف به ابن عربی (468 -543ق) و معرفی شخصیت علمی و اجتماعی او و نیز معرفی کتاب تفسیر او به نام «أحكام القرآن».
ساختار
کتاب با مقدمه مؤلف آغاز و مطالب در دو قسم کلی، عرضه شده است؛ قسم اول در سه فصل و قسم دوم در ده باب و چندین فصل.
گزارش محتوا
در مقدمه، ابتدا به اهمیت کتاب و نویسنده آن اشاره گردیده و سپس، موضوع ابواب کتاب، مختصرا توضیح داده شده است[۱].
در قسم اول، در سه فصل زیر، به شرح حال ابن عربی و زندگینامه وی، پرداخته شده است: در فصل نخست، به نام، کنیه، تاریخ و نحوه ولادت و چگونگی رشد و بلوغ ابن عربی اشاره شده و به تشریح و توضیح اوضاع سیاسی و علمی عصر او و جایگاه و موقعیت اهل فقه در آن دوران، پرداخته شده است[۲].
در فصل دوم، بهمنظور توضیح زندگانی علمی وی، به معرفی عوامل مؤثر در تکوین شخصیت علمی او نظیر شیوخ و اساتید، سفرهای علمی بهمنظور کسب عمل و دانش و تولیت منصب قضاوت توسط وی، پرداخته شده است. برخی از شیوخ وی در بعضی از محافل علمی در مشرق اسلامی، عبارت بودهاند از:
- در مصر: میتوان از افرادی همچون ابوالحسن خلعی، ابوالحسن بن مشرف و مهدی وراق؛
- در بغداد: ابوالحسن مبارک عبدالجبار صیرفی، ابوالحسن علی بن ایوب بزاز و ابوبکر بن طرخان؛
- در مکه: عبدالله بن حسین بن علی طبری [۳].
در فصل سوم، بهمنظور معرفی تراث علمی ابن عربی، به معرفی تألیفات و تصنیفات و شاگردانی که نزد وی، به تلمذ و کسب علم پرداختهاند، پرداخته شده است. همچنین در این فصل، از عقاید و اخلاقیات وی نیز سخن به میان آمده و در نهایت، به تاریخ و نحوه وفات او، اشاره شده است[۴].
تألیفات و تصنیفات وی در این فصل، به هفت بخش زیر تقسیم شده که بهعنوان نمونه، به برخی از آنها، اشاره میشود:
- تفسیر و علوم قرآنی: «أنوار الفجر في التفسير»، «أحكام القرآن» و «واضح السبيل إلی معرفة قانون التأويل بفوائد التنزيل»[۵].
- علوم حدیث: «القبس، شرح موطأ الإمام مالك بن أنس»، «المسالك في شرح موطأ مالك» و «النيرين في شرح الصحيحين»[۶].
- فقه و اصول: «المحصول في علم الأصول» و «الإنصاف في مسائل الخلاف»[۷].
- اصول عقاید: «قانون التأويل»، «المتوسط في الاعتقاد» و «المقسط»[۸].
- زهد و سلوک: «سراج المريدين»[۹].
- نحو و لغت و ادب: «ملجئة المتفقهين إلی معرفة غوامض النحويين»[۱۰].
- سفرنامه: «الرحلة للترغيب في الملة»[۱۱].
در قسم دوم، در ده باب به شرح زیر، به معرفی تفسیر ابن عربی پرداخته شده است:
مصادر و منابع مفسر، از ارکان اساسی تفسیر محسوب گردیده که تفسیر بر اساس آن، بنا نهاده شده و از اصولی است که بر اساس آن، روش و منهج مفسر، تبیین میشود؛ لذا در باب نخست، مصادر تفسیر ابن عربی، معرفی شده است. این مصادر در هفت فصل زیر، تقسیمبندی شده است:
- منابع تفسیری: مانند: تفسیر امام طبری که مهمترین کتاب تفسیری است که ابن عربی از آن تأثیر پذیرفته است. در این قسمت، به مواضع تأثیر ابن عربی از این تفسیر، اشاره شده است[۱۲].
- علم قرائت: بهعنوان مثال، وی در تفسیر آیه 161 سوره آل عمران: وَ مَا كانَ لِنَبِي أَنْ يغُلَّ وَ مَنْ يغْلُلْ يأْتِ بِمَا غَلَّ يوْمَ الْقِيامَةِ (و هیچ پیامبرى را نَسِزَد که خیانت ورزد و هرکس خیانت ورزد، روز قیامت با آنچه در آن خیانت کرده بیاید)، به قرائت «يغل» توسط ابن کثیر، ابوعمر و عاصم، اشاره نموده و بر اساس آن، این آیه را تفسیر کرده است[۱۳].
- لغت و نحو: از جمله کتب نحوی و لغوی که ابن عربی به آنها اشاره نموده است، میتوان از «الكتاب» سیبویه و «إصلاح المنطق» یعقوب بن سکیت نام برد[۱۴].
- حدیث: از جمله معروفترین کتب در این زمینه عبارتند از: «الموطأ» مالک بن انس (متوفی 179ق)، «المسند» احمد بن حنبل (متوفی 241ق) و «السنن» ترمذی (متوفی 297ق)[۱۵].
- فقه و اصول: مانند: «المختصر» عبدالله بن حکم (متوفی 214ق)، «الواضحة» عبدالملک بن حبیب اندلسی (متوفی 238ق) و «المدونة» عبدالسلام بن سعید، معروف به سحنون (متوفی 240ق) [۱۶].
- عقاید: مانند «الأمد الأقصی في أسماء الله الحسنی» اثر خود ابن عربی[۱۷].
- تاریخ و سیره: در اینباره، ابن عربی از دو مصدر اساسی استفاده کرده است که عبارتند از «سيرة الرسول» ابوبکر محمد بن اسحاق مطلبی (متوفی 150ق) و «مغازي الرسول» ابوعبدالله بن عمر واقدی (متوفی 207ق) [۱۸].
در باب دوم، در دو فصل، اسلوب علمی و تربیتی ابن عربی، تشریح شده[۱۹] و در باب سوم، در چهار فصل، دیدگاه وی پیرامون تفسیر به مأثور شامل تفسیر قرآن با قرآن، تفسیر قرآن با حدیث، تفسیر بهوسیله اقوال صحابه و تابعین و تفسیر به رأی، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است[۲۰].
در باب سوم تا نهم، بهترتیب، به بحث و بررسی رویکردها و جنبههای لغوی و نحوی، علوم قرآنی، فقهی و اصولی، اعتقادی و فرقهای، تصوف و رد اسرائیلیات پرداخته شده است[۲۱].
در آخرین فصل، به تبیین جایگاه علمی و اهمیت این تفسیر پرداخته شده است. بدین منظور، ابتدا به گواهی و شهادت برخی از مورخین و صاحبان تراجم، مانند قاضی عیاض یحصبی (متوفی 544ق) در کتاب «الغنیة»، ضبی احمد بن یحیی ضبی (متوفی 559ق) در «تاريخ رجال الأندلس»، ابن بشکوال (587ق) در «كتاب الصلة»، ابن سعید (متوفی 673ق) در کتاب «المعرب في حلی المغرب»، ذهبی (748ق) در «تذكرة الحفاظ» و... به عظمت و اهمیت این کتاب اشاره شده[۲۲] و سپس، به بیان تأثیر این کتاب بر مفسرین پس از ابن عربی، پرداخته شده است که از جمله این مفسرین، میتوان از قرطبی، آلوسی، شوکانی، قاسمی، شنقیطی، طاهر بن عاشور، زرکشی و سیوطی، نام برد[۲۳].
در خاتمه، به بیان خلاصه مطالب مطرحشده و نتیجه مباحث، اشاره شده است[۲۴].
وضعیت کتاب
فهرست مصادر و منابع مورد استفاده نویسنده، بههمراه فهرست مطالب، در انتهای کتاب آمده است.
در پاورقیها، به ذکر منابع پرداخته شده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه، ص5
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص15
- ↑ ر.ک: همان، ص21
- ↑ ر.ک: همان، ص27
- ↑ ر.ک: همان، ص27-28
- ↑ ر.ک: همان، ص29
- ↑ ر.ک: همان، ص32
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص33
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص44
- ↑ ر.ک: همان، ص57
- ↑ ر.ک: همان، ص60
- ↑ ر.ک: همان، ص67
- ↑ ر.ک: همان، ص73
- ↑ ر.ک: همان، ص77
- ↑ ر.ک: همان، ص79
- ↑ ر.ک: همان، ص85
- ↑ ر.ک: همان، ص101
- ↑ ر.ک: همان، ص101-361
- ↑ همان، ص387-389
- ↑ ر.ک: همان، ص393-405
- ↑ ر.ک: همان، ص409
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.