الإمام ناصرالدين البيضاوي و منهجه في التفسير: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR20538J1.jpg | عنوان =‏الإمام ناصرالدين البيضاوي و منه...» ایجاد کرد)
    (بدون تفاوت)

    نسخهٔ ‏۱۹ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۲۲

    ‏الإمام ناصرالدين البيضاوي و منهجه في التفسير
    الإمام ناصرالدين البيضاوي و منهجه في التفسير
    پدیدآورانميهوب، عبدالستار (نويسنده)
    ناشرمکتبة الثقافة الدينية
    مکان نشرمصر - قاهره
    سال نشرمجلد1: 2007م , 1428ق ,
    شابک977-341-323-3
    موضوعبيضاوي، عبد الله بن عمر، - 685ق. - نقد و تفسير مفسران اهل سنت - نقد و تفسير
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‏BP‎‏ ‎‏92‎‏/‎‏8‎‏ ‎‏/‎‏ب‎‏9‎‏م‎‏9

    الإمام ناصرالدين البيضاوي و منهجه في التفسير، اثر سید عبدالستار میهوب، کتابی است در معرفی تفسیر معروف «أنوار التنزيل و أسرار التأويل» و نویسنده آن، ناصرالدین بیضاوی و روش وی در تفسیر مزبور.

    ساختار

    کتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در دو باب و هر باب در چند فصل، تنظیم شده است.

    گزارش محتوا

    در مقدمه، به خلاصه‌ای از محتوای ابواب و فصول کتاب، اشاره شده است[۱].

    باب اول، در سه فصل، کوششی است در بیان مفاهیم کلی مربوط به علم تفسیر، به این اعتبار که این علم، روش ضروری فهم و درک قرآن کریم و مقدمه‌ای است برای عمل به آن؛ ازاین‌رو در فصل نخست، به بیان معانی لغوی و اصطلاحی تفسیر پرداخته شده و از باب ضرورت، ارتباط و رابطه میان تفسیر و تأویل و انواع تأویل و موارد آن بیان و توضیح داده شده است. تأویل به چهار نوع زیر، واقع شده است:

    1. گاهی به معنی تفسیر یا تأویل خواب است که مصداق آن، آیه 93 سوره یوسف می‌باشد.
    2. گاهی به معنی اخبار از حدوث امری قبل از وقوع آن می‌آید.
    3. گاهی به معنای تفهیم حوادث پس از وقوع آن است.
    4. گاهی نیز به معنای تعبیر از سیاست و رعایت و متابعت تا وصول شیء به غایت و منتهای آن است[۲].

    همچنین این فصل، دربردارنده مراحل مختلفی است که علم تفسیر، پشت سر گذاشته است؛ از ابتدای آن در عصر نبوی(ص) تا مراحل اخیر آن، که مرحله تدوین این علم می‌باشد[۳].

    در فصل دوم، به تعریف و توضیح یکی از مهم‌ترین انواع تفسیر، که عبارت است از تفسیر به اثر یا تفسیر به مأثور و اشاره به جایگاه و درجه اهمیت آن در مرجعیت تفاسیر در اسلام، پرداخته شده است. برخی، این تفسیر را، برترین نوع تفسیر دانسته‌اند. مقومات این تفسیر عبارتند از: قرآن کریم، سنت نبوی، اقوال صحابه و آنچه از تابعین نقل شده است[۴].

    از جمله مهم‌ترین کتبی که از این شیوه تفسیری استفاده کرده‌اند، عبارتند از: «جامع البيان في تفسير القرآن»، اثر ابن جریر طبری؛ «المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز»، اثر ابوبکر غالب بن عطیه اندلسی و «الدر المنثور في التفسير بالمأثور»، اثر جلال‌الدین سیوطی[۵].

    فصل سوم، دربردارنده توضیحاتی پیرامون تفسیر به رأی بوده و در آن، ضمن بحث از درجه اهمیت این تفسیر و جایگاه آن و نیز بررسی ادله موافقان و مخالفان این نوع از تفسیر، به تبیین مفاهیم مربوط به این تفسیر، پرداخته شده است. مشهورترین تفاسیری که از این شیوه تفسیری استفاده کرده‌اند، عبارتند از: «الكشاف» زمخشری؛ «مفاتيح الغيب» ابن خطیب شافعی؛ «أنوار التنزيل و أسرار التأويل» ناصرالدین عبدالله بیضاوی[۶].

    باب دوم، در دو فصل، به بحث پیرامون بیضاوی و تفسیر وی به نام «أنوار التنزيل و أسرار التأويل» اختصاص یافته است؛ ازاین‌رو در فصل نخست، به شرح زندگانی وی، پرداخته شده است[۷].

    در فصل دوم، به معرفی روش تفسیری بیضاوی پرداخته شده و به مهم‌ترین ویژگی‌های تفسیر وی، اشاره شده است که از جمله آنها، عبارتند از:

    1. اعتماد بر آنچه از پیامبر(ص) و صحابه و تابعین، به دست ما رسیده است به‌منظور فهم قرآن طبق فهم پیامبر و صحابه؛ چون تابعین فهم خویش از قرآن را از صحابه و ایشان از پیامبر(ص) و پیامبر(ص) نیز از جبریل اخذ نموده که این روش، نزدیک‌ترین راه در رسیدن به مقصود شارع مقدس است.
    2. معرفت و شناخت لغت عربی و متعلقات آن از جمله فنون نحوی، بلاغی، معانی و بدیع.
    3. جمع میان دو روش روایت و درایت.
    4. ذکر همه قرائات؛ بدین معنا که بیضاوی در تفسیر خود، فقط ملتزم به قرائات مشهور و متواتر نبوده، بلکه قرائات شاذ را نیز، ذکر کرده است.
    5. بیان احکام فقهی و شرعی در آیاتی که در آنها به این احکام اشاره شده است.
    6. بیان مذاهب مختلف با ترجیح مذهب اهل سنت و جماعت.
    7. عدم اخذ به اسرائیلیات مگر در موارد اندک که در این موارد نیز با عباراتی همچون «روي» و «قيل» به ضعف آنها اشاره شده است.
    8. بیان فضیلت هریک از سوره‌های قرآن کریم[۸].

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب و منابع و مصادر مورد استفاده نویسنده، در انتهای کتاب آمده و در پاورقی‌ها، به ذکر منابع، پرداخته شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، ص9-‌11
    2. ر.ک: متن کتاب، ص13-44
    3. ر.ک: همان، ص47-‌85
    4. ر.ک: همان، ص92
    5. ر.ک: همان، ص112-‌126
    6. ر.ک: همان، ص129-‌158
    7. ر.ک: همان، ص164-168‌
    8. ر.ک: همان، ص171

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها