۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR12182J1.jpg | عنوان =اصول فقه | عنوانهای دیگر = | پدی...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
}} | }} | ||
''' اصول فقه'''، تألیف محمد رشاد (معاصر) از جمله آثار فارسی در موضوع اصول فقه است. در این اثر اصول فقه شیعه و برخی از مبانی عقلی اصول فقه اهل سنت بهاختصار مطرح شده است. | ''' اصول فقه'''، تألیف [[رشاد، محمد|محمد رشاد]] (معاصر) از جمله آثار فارسی در موضوع اصول فقه است. در این اثر اصول فقه شیعه و برخی از مبانی عقلی اصول فقه اهل سنت بهاختصار مطرح شده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
در جواز تخصیص عام به مفهوم مخالفی که حجت باشد بحث و اختلاف است. برخی عام را مقدم بر مفهوم دانستهاند. اکثریت علما به جواز این تخصیص قائلند. در اصول فقه رشاد آمده: مفهوم مخالفی که حجت است از حیث اعتبار و قدرت تقریباً مساوی و همانند ادله منطوقی است و لذا عمومات را تخصیص میزند<ref>ر.ک: پورمنوچهری، سید علی، ص158-157؛ متن کتاب، ص166</ref>. | در جواز تخصیص عام به مفهوم مخالفی که حجت باشد بحث و اختلاف است. برخی عام را مقدم بر مفهوم دانستهاند. اکثریت علما به جواز این تخصیص قائلند. در اصول فقه رشاد آمده: مفهوم مخالفی که حجت است از حیث اعتبار و قدرت تقریباً مساوی و همانند ادله منطوقی است و لذا عمومات را تخصیص میزند<ref>ر.ک: پورمنوچهری، سید علی، ص158-157؛ متن کتاب، ص166</ref>. | ||
نویسنده در ابتدای دومین مبحث دوم کتاب لازم دیده که بهاختصار شبهه تحریف قرآن کریم را پاسخ دهد لذا مینویسد: «کتابی که در حال حاضر بین ما متداول است بلاتردید همان قرآن منزل از مصدر وحی الهی است که یداً بید و نسلاً بعد نسل بما رسیده و نسخ بیشمار آن اینک در سرتاسر عالم منتشر میباشد»<ref>ر.ک: همان، ص185</ref>. وی از کاتبین وحی و در رأس آنها علی بن ابیطالب(ع) نام برده است<ref>ر.ک: همان، ص186</ref>. سپس نکاتی را در رابطه با جمعآوری قرآن ذکر کرده و در نکته دهم تأکید میکند: راست است که آن قرآن با مصحف حضرت علی(ع) که از روی نسخه اصلی استنساخ شده بود مقابله نگردید ولی بعداً خود آنحضرت و همچنین ائمه معصومین و اولاد اطهار او یکی پس از دیگری آن را قبول و حتی مردم را به تلاوت آن مأمور فرمودند و بدیهی است اگر قرآن مزبور کوچکترین اختلافی با نسخه اصلی و مصحف حضرت علی(ع) میداشت و کلمات آن مجعول میبود هرگز موردقبول معصومین قرار نمیگرفت. توهم اینکه قبول معصومین و یا سکوت آنان در مقابل قرآن مزبور منباب رعایت مصلحت و یا برای احتراز از وقوع اختلاف و تشتت بین مسلمین بوده توهم باطلی است؛ زیرا درهرحال معصوم نمیتوانسته قرآن مجعولی را که ساخته و پرداخته مغز بشر بوده است به نام قرآن اصلی قبول و تلاوت آن را به مردم توصیه و احکام دین را از آن استخراج کند<ref>ر.ک: همان، ص193-192</ref>. | نویسنده در ابتدای دومین مبحث دوم کتاب لازم دیده که بهاختصار شبهه تحریف قرآن کریم را پاسخ دهد لذا مینویسد: «کتابی که در حال حاضر بین ما متداول است بلاتردید همان قرآن منزل از مصدر وحی الهی است که یداً بید و نسلاً بعد نسل بما رسیده و نسخ بیشمار آن اینک در سرتاسر عالم منتشر میباشد»<ref>ر.ک: همان، ص185</ref>. وی از کاتبین وحی و در رأس آنها علی بن ابیطالب(ع) نام برده است<ref>ر.ک: همان، ص186</ref>. سپس نکاتی را در رابطه با جمعآوری قرآن ذکر کرده و در نکته دهم تأکید میکند: راست است که آن قرآن با مصحف [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] که از روی نسخه اصلی استنساخ شده بود مقابله نگردید ولی بعداً خود آنحضرت و همچنین ائمه معصومین و اولاد اطهار او یکی پس از دیگری آن را قبول و حتی مردم را به تلاوت آن مأمور فرمودند و بدیهی است اگر قرآن مزبور کوچکترین اختلافی با نسخه اصلی و مصحف [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] میداشت و کلمات آن مجعول میبود هرگز موردقبول معصومین قرار نمیگرفت. توهم اینکه قبول معصومین و یا سکوت آنان در مقابل قرآن مزبور منباب رعایت مصلحت و یا برای احتراز از وقوع اختلاف و تشتت بین مسلمین بوده توهم باطلی است؛ زیرا درهرحال معصوم نمیتوانسته قرآن مجعولی را که ساخته و پرداخته مغز بشر بوده است به نام قرآن اصلی قبول و تلاوت آن را به مردم توصیه و احکام دین را از آن استخراج کند<ref>ر.ک: همان، ص193-192</ref>. | ||
خبر متواتر از جمله مباحث سنت است که برخی از مذاهب در حجیت آن تردید کردهاند. نویسنده در مبحث سوم کتاب خبر متواتر را مفید قطع دانسته است؛ چراکه هرگاه جماعتی که سازش آنها با یکدیگر عادتاً غیرممکن است وقوع واقعهای را حکایت نمایند خبر آنان در مستمع تولید یقین میکند. مثلاً ما به وجود سرزمینهای دور و جزایر دورافتاده یقین داریم و این یقین بدون تردید مولود اخبار جماعتی است که متواتراً وجود آنها را برای ما نقل کردهاند. همچنین ما قاطع هستیم که در فلان تاریخ فلان واقعه به وقوع پیوسته و این قطع نیز از اتفاق مورخین و تواتر اخبار آنان پدید آمده است. پس خبر متواتر بذاته قطعآور و به همین جهت در مذهب ما حجت است<ref>ر.ک: همان، ص204</ref>. | خبر متواتر از جمله مباحث سنت است که برخی از مذاهب در حجیت آن تردید کردهاند. نویسنده در مبحث سوم کتاب خبر متواتر را مفید قطع دانسته است؛ چراکه هرگاه جماعتی که سازش آنها با یکدیگر عادتاً غیرممکن است وقوع واقعهای را حکایت نمایند خبر آنان در مستمع تولید یقین میکند. مثلاً ما به وجود سرزمینهای دور و جزایر دورافتاده یقین داریم و این یقین بدون تردید مولود اخبار جماعتی است که متواتراً وجود آنها را برای ما نقل کردهاند. همچنین ما قاطع هستیم که در فلان تاریخ فلان واقعه به وقوع پیوسته و این قطع نیز از اتفاق مورخین و تواتر اخبار آنان پدید آمده است. پس خبر متواتر بذاته قطعآور و به همین جهت در مذهب ما حجت است<ref>ر.ک: همان، ص204</ref>. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
ویرایش