۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
در ادامه به عدم صحت دو روایت «لا تجتمع امتی علی الخطأ» و «الخلافة بعدی ثلاثون سنة» اشاره میکند و از صحت روایت «الأئمة بعدی اثناعشر» سخن میگوید. او درباره روایت «من مات و لم یعرف امام زمانه ماتت میتة الجاهلیة» مینویسد: استدلال تفتازانی بر این روایت برای اثبات لزوم تعیین امام به دست مردم خطاست زیرا این حدیث درصدد بیان چنین مطلبی نیست.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/31021/1/40 ر.ک: همان، ص40-45]</ref> | در ادامه به عدم صحت دو روایت «لا تجتمع امتی علی الخطأ» و «الخلافة بعدی ثلاثون سنة» اشاره میکند و از صحت روایت «الأئمة بعدی اثناعشر» سخن میگوید. او درباره روایت «من مات و لم یعرف امام زمانه ماتت میتة الجاهلیة» مینویسد: استدلال تفتازانی بر این روایت برای اثبات لزوم تعیین امام به دست مردم خطاست زیرا این حدیث درصدد بیان چنین مطلبی نیست.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/31021/1/40 ر.ک: همان، ص40-45]</ref> | ||
[[حسینی میلانی، علی|آیتالله میلانی]] در تنبیهی بیان میکند وجوهی که اهل سنت در وجوب تعیین امام بیان کردهاند جز در استدلال به «عمل صحابه» با شیعیان مشترک است. پس تنها دلیل اختصاصی آنان همان عمل صحابه است که آنهم دچار اشکالاتی است.<ref>ر.ک: همان، ص45</ref>شیعه نیز برای نصب امام از طرف خداوند ادلهای به شرح ذیل بیان میکنند: چون امامت نیابت از نبوت است و تعیین نبی به دست خداست پس تعیین امام نیز باید به دست همو باشد؛ جانشین پیامبر در انبیای سابق انتصابی بوده نه انتخابی، پس نصب امام نیز چنین است؛ طریق اتفاقی بر نصب امام تنصیص پیامبر(ص) بر آن است؛ با توجه به آیه شریفه «إِنّي جٰاعِلُكَ لِلنّٰاسِ إِمٰامًا قٰالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي قٰالَ لٰا يَنٰالُ عَهْدِي الظّٰالِمين» (بقره: 124) امامت عهد الهی است؛ روایتی از کتاب سیره ابن هشام که در آن پیامبر(ص) درباره امام میفرماید: «الأمر إلى اللّٰه يضعه حيث يشاء» نص در مطلب است؛ قاعده لطف. نویسنده قاعده لطف را تبیین کرده و اشکالات وارده بر آن را پاسخ میدهد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/31021/1/47 ر.ک: همان، ص47-76]</ref> | [[حسینی میلانی، علی|آیتالله میلانی]] در تنبیهی بیان میکند وجوهی که اهل سنت در وجوب تعیین امام بیان کردهاند جز در استدلال به «عمل صحابه» با شیعیان مشترک است. پس تنها دلیل اختصاصی آنان همان عمل صحابه است که آنهم دچار اشکالاتی است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/31021/1/45 ر.ک: همان، ص45]</ref>شیعه نیز برای نصب امام از طرف خداوند ادلهای به شرح ذیل بیان میکنند: چون امامت نیابت از نبوت است و تعیین نبی به دست خداست پس تعیین امام نیز باید به دست همو باشد؛ جانشین پیامبر در انبیای سابق انتصابی بوده نه انتخابی، پس نصب امام نیز چنین است؛ طریق اتفاقی بر نصب امام تنصیص پیامبر(ص) بر آن است؛ با توجه به آیه شریفه «إِنّي جٰاعِلُكَ لِلنّٰاسِ إِمٰامًا قٰالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي قٰالَ لٰا يَنٰالُ عَهْدِي الظّٰالِمين» (بقره: 124) امامت عهد الهی است؛ روایتی از کتاب سیره ابن هشام که در آن پیامبر(ص) درباره امام میفرماید: «الأمر إلى اللّٰه يضعه حيث يشاء» نص در مطلب است؛ قاعده لطف. نویسنده قاعده لطف را تبیین کرده و اشکالات وارده بر آن را پاسخ میدهد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/31021/1/47 ر.ک: همان، ص47-76]</ref> | ||
بخش سوم کتاب به گردآوری آرای فریقین درباره اینکه امامت از اصول دین است یا فروع، اختصاص یافته است. در این بخش ادله هرکدام بیان میشود. در میان اهل سنت سه نظر وجود دارد برخی امامت را از اصول دین میدانند و گروهی به فرعی بودن آن اشاره کردهاند. برخی هم توقف را انتخاب نمودهاند. در میان امامیه فقط یک نظر وجود دارد و آن این است که امامت از اصول دین است. [[حسینی میلانی، علی|آیتالله میلانی]] در کتاب، ادله شیعه از کتاب و سنت را بر ا ین نظر ارائه میکند. او از قرآن به آیه تبلیغ و اکمال دین و آیه 144 سوره آلعمران، و از روایات به «من مات و لم یعرف...»، «حدیث ثقلین»، «حدیث سفینة» و سفارش به ولایت [[امام على(ع)|علی بن ابیطالب(ع)]] در یک حدیث استشهاد میکند. او در تبیین حدیث سفینه در کلام [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] که آن را با روایت «اصحابی کالنجوم...» تأویل میکند اشکال میکند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/31021/1/89 ر.ک: همان، ص89-128]</ref> | بخش سوم کتاب به گردآوری آرای فریقین درباره اینکه امامت از اصول دین است یا فروع، اختصاص یافته است. در این بخش ادله هرکدام بیان میشود. در میان اهل سنت سه نظر وجود دارد برخی امامت را از اصول دین میدانند و گروهی به فرعی بودن آن اشاره کردهاند. برخی هم توقف را انتخاب نمودهاند. در میان امامیه فقط یک نظر وجود دارد و آن این است که امامت از اصول دین است. [[حسینی میلانی، علی|آیتالله میلانی]] در کتاب، ادله شیعه از کتاب و سنت را بر ا ین نظر ارائه میکند. او از قرآن به آیه تبلیغ و اکمال دین و آیه 144 سوره آلعمران، و از روایات به «من مات و لم یعرف...»، «حدیث ثقلین»، «حدیث سفینة» و سفارش به ولایت [[امام على(ع)|علی بن ابیطالب(ع)]] در یک حدیث استشهاد میکند. او در تبیین حدیث سفینه در کلام [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] که آن را با روایت «اصحابی کالنجوم...» تأویل میکند اشکال میکند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/31021/1/89 ر.ک: همان، ص89-128]</ref> |
ویرایش