الشيعة في عقائدهم و احكامهم: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
    جز (جایگزینی متن - 'مى شود' به 'می‌شود')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    خط ۵۳: خط ۵۳:
    در فصل دوم، اصول مذهب شيعه، مورد بررسى قرار گرفته است. نویسنده در اين فصل، به اين نكته اشاره دارد كه شیعیان، معتقدند اسلام بر سه اصل توحيد، نبوت و معاد استوار بوده و اين اسلام به واسطه اقرار به شهادتين، محقق مى‌گردد؛ اما قوام مذهب شيعه، به اضافه نمودن دو اصل اساسى ديگر به اصول سه‌گانه است كه عبارتند از: عدل و امامت.<ref>همان، ص23</ref>
    در فصل دوم، اصول مذهب شيعه، مورد بررسى قرار گرفته است. نویسنده در اين فصل، به اين نكته اشاره دارد كه شیعیان، معتقدند اسلام بر سه اصل توحيد، نبوت و معاد استوار بوده و اين اسلام به واسطه اقرار به شهادتين، محقق مى‌گردد؛ اما قوام مذهب شيعه، به اضافه نمودن دو اصل اساسى ديگر به اصول سه‌گانه است كه عبارتند از: عدل و امامت.<ref>همان، ص23</ref>


    توحيد و معناى آن، در فصل سوم، بررسى شده است. نویسنده در اين فصل، ضمن تعريف توحيد و بحث پيرامون معناى آن، به تشريح صفات ثبوتيه و سلبيه خداوند پرداخته و سپس فرق ميان صفات ذات، افعال و مجاز را كه مجازاً بر ذات اطلاق مى شود را بيان كرده است.<ref>همان، ص26-30</ref>
    توحيد و معناى آن، در فصل سوم، بررسى شده است. نویسنده در اين فصل، ضمن تعريف توحيد و بحث پيرامون معناى آن، به تشريح صفات ثبوتيه و سلبيه خداوند پرداخته و سپس فرق ميان صفات ذات، افعال و مجاز را كه مجازاً بر ذات اطلاق می‌شود را بيان كرده است.<ref>همان، ص26-30</ref>


    فصل چهارم، در مورد عدل الهى است. در تشريح اين اصل، نویسنده چنين استدلال مى‌كند كه شیعیان نيز مانند تمام عقلاى عالم به عدالت خداوند و منزه بودن او از ظلم و فعل قبيح مانند كذب، تكليف به غير مقدور اعتقاد داشته و او را از هر گونه اخلال به واجب مبرا مى‌دانند و معتقدند كه خداوند به غير از حكمت و مصلحتى كه به عباد برمى‌گردد، كارى انجام نمى‌دهد، زيرا او بى‌نياز از فعل قبيح مى‌باشد.<ref>همان، ص32</ref>
    فصل چهارم، در مورد عدل الهى است. در تشريح اين اصل، نویسنده چنين استدلال مى‌كند كه شیعیان نيز مانند تمام عقلاى عالم به عدالت خداوند و منزه بودن او از ظلم و فعل قبيح مانند كذب، تكليف به غير مقدور اعتقاد داشته و او را از هر گونه اخلال به واجب مبرا مى‌دانند و معتقدند كه خداوند به غير از حكمت و مصلحتى كه به عباد برمى‌گردد، كارى انجام نمى‌دهد، زيرا او بى‌نياز از فعل قبيح مى‌باشد.<ref>همان، ص32</ref>

    نسخهٔ ‏۲۲ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۰۸

    الـشيعة في عقائدهم و احکامهم
    الشيعة في عقائدهم و احكامهم
    پدیدآورانموسوی کاظمی قزوینی، محمد (نویسنده)
    ناشردار الزهراء
    مکان نشربیروت - لبنان
    سال نشر1413 ق یا 1993 م
    چاپ4
    موضوعشیعه امامیه - اصول دین

    شیعه امامیه - عقاید

    فروع دین

    فقه جعفری - قرن 14
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏211‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏8‎‏ش‎‏9
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الشيعة في عقائدهم و أحكامهم اثر سيد‌‎امير محمد كاظمى قزوينى، بررسى و توضيح عقايد و احكام مذهب شيعه اثنی‌عشر ى و پاسخ به شبهات مطرح شده پيرامون آن مى‌باشد كه به زبان عربى در سال 1396ق نوشته شده است.

    نویسنده انگيزه خود از تأليف كتاب را، زدودن شبهاتى كه به عقايد و احكام مذهب اماميه به ناروا نسبت داده شده، عنوان نموده است.[۱]

    ساختار

    كتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در بيست‌وچهار فصل تنظيم شده است.

    نویسنده در ابتدا بحثى لغوى و معنايى در مورد شيعه داشته و سپس به اصول مذهب شيعه، توحيد و معناى، عدل و نبوت از ديدگاه شيعه پرداخته و در نهايت، ضمن بحث از تعداد ائمه(ع) و مسأله خلافت پس از پيامبر(ص)، برخى از احكام و امور عبادى را بررسى نموده و شبهات مطرح شده در مورد هر يك را پاسخ داده است.

    گزارش محتوا

    در مقدمه كتاب ضمن بيان انگيزه تأليف، به نكاتى پيرامون كتاب اشاره شده است.[۲]

    فصل اول، بحثى لغوى بوده و نویسنده در آن، به بررسى شيعه از لحاظ لغت و معنا، پرداخته و به اين نكته اشاره نموده است كه حديث ثقلين، به خوبى به مطلوب شيعه، دلالت دارد. برخى دلايلى كه نویسنده براى اثبات اين مدعا ارائه نموده، عبارت است از:

    1- پيامبر(ص) اهل‌بيت خود را يكى از ثقلين قرار داده و حكم نموده است كه آن دو هيچ‌گاه از يكديگر جدا نخواهند شد و اين خود دليل بر عصمت اهل‌بيت(ع) دارد زيرا قرآن معصوم بوده و هيچ خطايى در آن راه ندارد به هيچ وجه جايز نيست تا غيرمعصوم، عِدل قرار گيرد.[۳]

    2- اين حديث اين دلالت را دارد كه علم قرآن، نزد اهل‌بيت(ع) بوده و ايشان از ديگران افضل هستند.[۴]

    3- پيامبر(ص) اهل‌بيت(ع) را عِدل قرآن قرار داده و تبعيت از آنان را مانند قرآن، واجب كرده است.[۵]

    4- آن حضرت به اين نكته اشاره نموده‌اند كه عترت(ع) و قرآن، تا زمانى كه دنيا پابرجاست، از يكديگر جدا نخواهند بود و اين دليل بر استمرار امامت در تمام اعصار دارد.[۶]

    در فصل دوم، اصول مذهب شيعه، مورد بررسى قرار گرفته است. نویسنده در اين فصل، به اين نكته اشاره دارد كه شیعیان، معتقدند اسلام بر سه اصل توحيد، نبوت و معاد استوار بوده و اين اسلام به واسطه اقرار به شهادتين، محقق مى‌گردد؛ اما قوام مذهب شيعه، به اضافه نمودن دو اصل اساسى ديگر به اصول سه‌گانه است كه عبارتند از: عدل و امامت.[۷]

    توحيد و معناى آن، در فصل سوم، بررسى شده است. نویسنده در اين فصل، ضمن تعريف توحيد و بحث پيرامون معناى آن، به تشريح صفات ثبوتيه و سلبيه خداوند پرداخته و سپس فرق ميان صفات ذات، افعال و مجاز را كه مجازاً بر ذات اطلاق می‌شود را بيان كرده است.[۸]

    فصل چهارم، در مورد عدل الهى است. در تشريح اين اصل، نویسنده چنين استدلال مى‌كند كه شیعیان نيز مانند تمام عقلاى عالم به عدالت خداوند و منزه بودن او از ظلم و فعل قبيح مانند كذب، تكليف به غير مقدور اعتقاد داشته و او را از هر گونه اخلال به واجب مبرا مى‌دانند و معتقدند كه خداوند به غير از حكمت و مصلحتى كه به عباد برمى‌گردد، كارى انجام نمى‌دهد، زيرا او بى‌نياز از فعل قبيح مى‌باشد.[۹]

    در فصل پنجم، نبوت از ديدگاه شيعه بررسى شده.[۱۰]و در فصل ششم، از امامت بحث به ميان آمده است.[۱۱]

    امامت نزد شيعه، عبارت است از زعامت در امور دين و دنيا و اين مقام، چيزى نيست جز نيابت از پيامبر(ص) در حفظ شريعت از افزايش و نقصان و اقامه حدود و دفع فساد. نویسنده در اين فصل، آيات «أطيعوا الله و أطيعوا الرسول و اولى الأمر منكم» و «و أمرهم شورى بينهم» را مورد بررسى قرار داده است.[۱۲]

    در فصل هفتم، به تعداد ائمه(ع) و رواياتى كه به دوازده نفر بودن آنان اشاره دارد، پرداخته شده و اين نكته نيز گوشزد شده است كه اعتقاد به وجود حضرت مهدى(عج)، خاص شيعه نبوده و ساير مذاهب نيز به آن معتقدند.[۱۳]

    فصل هشتم و نهم، به مسأله خلافت پس از پيامبر(ص) اختصاص يافته و از جمله مباحث مطرح شده در آن، عبارت است از: اختصاص خلافت پس از پيامبر(ص) به على(ع)؛ نزول آياتى كه در مورد آن حضرت مى‌باشد از جمله: آيه مباهله، تطهير، مودت و انذار؛ دلالت سنت بر اختصاص ولايت به حضرت على(ع) از جمله حديث ولايت روز غدير، منزله، وصيت و محبت؛ وجود ده فضيلت در على(ع) كه در كس ديگرى يافت نمى‌شود؛ افضليت اهل‌بيت(ع) از انبياء به نص قرآن؛ اعتقاد شيعه پيرامون اصحاب پيامبر(ص) و همسران ايشان.[۱۴]

    در ساير فصول كتاب، از ديگر اعتقادات و احكام مذهب تشيع بحث به ميان آمده و شبهات مطرح شده پيرامون هر يك به خوبى پاسخ داده شده است. نویسنده پس از طرح موضوع معاد به موضوع استنباط احكام شرعى پرداخته و تمامى مباحث فقهى از نجاسات و مطهرات گرفته تا بحث حدود و ديات را مطرح كرده است. در آخر نيز با تبيين موضوع زيارت و شفاعت، با تشريح ديدگاه شيعه در موضوع عصمت كتاب را به پایان رسانده است.[۱۵]

    وضعيت كتاب

    فهرست مطالب و مصادر مورد استفاده نویسنده، در انتهاى كتاب آمده است.

    در پاورقى‌هاى اندك كتاب برخى كلمات توضيح داده شده است.

    پانويس

    1. مقدمه، ص13
    2. مقدمه، ص7
    3. متن كتاب، ص20
    4. همان
    5. همان
    6. همان
    7. همان، ص23
    8. همان، ص26-30
    9. همان، ص32
    10. همان، ص39
    11. همان، ص42
    12. همان، ص42-48
    13. همان، ص49-59
    14. همان، ص60-83
    15. همان، ص84- 370

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.