عریضی خراسانی، سید حسن: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'پاك' به 'پاک') |
جز (جایگزینی متن - 'مى زيسته' به 'میزیسته') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
اين نكته قابل تذكر است كه به علت اقامت در نقطۀ بسيار دوردستى كه فقط از طريق راههاى كاروانرو با شهرهاى بزرگ خراسان مربوط بوده است، به طرز معمول با حوزههاى علمى و فضلاى آن كمتر ارتباط داشته، و به علت فروتنى (اربع اراجیز جلد 1، (صفحه 12) و گوشهگيرى به همان محيط محقّر و محدود ولى مصفّا و منزّه قناعت كرده، بدون لحظهاى غفلت همۀ عمر خود را فارغ از هرگونه ريا و تظاهر صرف امور علمى نموده است. | اين نكته قابل تذكر است كه به علت اقامت در نقطۀ بسيار دوردستى كه فقط از طريق راههاى كاروانرو با شهرهاى بزرگ خراسان مربوط بوده است، به طرز معمول با حوزههاى علمى و فضلاى آن كمتر ارتباط داشته، و به علت فروتنى (اربع اراجیز جلد 1، (صفحه 12) و گوشهگيرى به همان محيط محقّر و محدود ولى مصفّا و منزّه قناعت كرده، بدون لحظهاى غفلت همۀ عمر خود را فارغ از هرگونه ريا و تظاهر صرف امور علمى نموده است. | ||
اشتغال دائم به مطالعه و تحقيق و تأليف، دورى از اجتماعات شهرى، و دورى از سياست و اوضاع و احوال روز و بخصوص حالت انزواى هميشگى، معظّمله را از جريانهاى آن دوره بر كنار مىداشته و بالنتيجه در | اشتغال دائم به مطالعه و تحقيق و تأليف، دورى از اجتماعات شهرى، و دورى از سياست و اوضاع و احوال روز و بخصوص حالت انزواى هميشگى، معظّمله را از جريانهاى آن دوره بر كنار مىداشته و بالنتيجه در گمنامیزیسته است، و تا آنجا كه ما اطلاع داريم نام و نشانى از وى و تحصيلات و آثار او در تذكرهها و كتب رجال مشاهده نشده است.<ref>خانلر خان اعتصام الملك نايب اول وزارت خارجۀ ايران در عهد ناصرالدين شاه در صفحۀ 254 سفرنامۀ خود مىگويد: در 1294 هجرى مطابق با 1256 شمسى در بشرويه توقف و حاجى آقا سيد حسن مجتهد بشرويهاى به اتفاق«سيد كوچك» دامادش به ديدن من آمدند و همچنين قاضى(جد مرحوم فروزانفر)، دو روز بعد به بازديد سيد حسن مىرود، و دربارۀ بشرويه با وى صحبت مىكند و مىگويد: با انار از من پذيرايى كرد.</ref>ولى با همۀ اين احوال، مقام معنوى و شخصيّت برجستۀ وى براى مردم محل كاملا محرز و مشخص بوده است، چنان كه در طول يك قرن كه از وفات ايشان مىگذرد، همواره تربت پاکش مورد احترام و زيارتگاه خاص و عام بوده است.و جالب آن كه شيارهاى عميقى كه به علت برداشتن خاک روى قبر وى به عنوان تبرّك و تيمّن در طول ساليان متمادى به وجود آمده است نشانۀ كمال احترام و ارادتى است كه مردم محل نسبت به آن فقيد سعيد داشته و دارند. | ||
از اوضاع و احوال و تاريخ تولّد و جزئيات زندگى ايشان اطلاع دقيق و مشروحى در دست نيست، و فقط در بعضى از رسالات موجود، به اساتيد دوران تحصيل و آثار و تأليفات معظّمله اشارات مختصرى شده است.مطالب اين تاريخچه نيز از مندرجات همان رسالات و اطلاعات محلّى اقتباس شده است: | از اوضاع و احوال و تاريخ تولّد و جزئيات زندگى ايشان اطلاع دقيق و مشروحى در دست نيست، و فقط در بعضى از رسالات موجود، به اساتيد دوران تحصيل و آثار و تأليفات معظّمله اشارات مختصرى شده است.مطالب اين تاريخچه نيز از مندرجات همان رسالات و اطلاعات محلّى اقتباس شده است: |
نسخهٔ ۲۲ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۴۱
نام | عریضی خراسانی، حسن |
---|---|
نام های دیگر | خراسانی، حسن بن محمدعلی
بشروی، حسن عریضی، محمدحسن بن محمدعلی مجتهد خراسانی بشرویی، حسن بن علی علوی، حسن بن علی |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 1306 ق |
اساتید | |
برخی آثار | اربع اراجیز: الالفیه النوریه - الدر البهیه - ارجوزه کلامیه - ارجوزه منطقیه |
کد مؤلف | AUTHORCODE4752AUTHORCODE |
سيد حسن مجتهد خراسانى طاب ثراه در نيمۀ اول قرن سيزدهم هجرى قمرى در يكى از روستاهاى جنوب خراسان به نام «بشرويه»پا به عرصۀ وجود گذاشت.
خاندان
خانوادۀ وى از سادات محترم و متدين بشرويه بودند كه محتملا در اوايل قرن يازدهم هجرى از ساير نقاط ايران به آن منطقه مهاجرت كرده و متوطن شده بودند، و با آن كه غالبا جزء معاريف محل بوده و در كسوت روحانیت رتق و فتق امور مردم را نيز به عهده داشتند، معذلك هرگز از جادۀ تقوى و فضيلت منحرف نشده، همواره با نهايت عدل و نصفت، و صداقت و صميميّت در خدمت مردم بودهاند.
وی به علت تربيت خانوادگى و به سبب اشتياق و علاقۀ وافرى كه به دين مبين اسلام داشت، تمام زندگى ساده و بى آلايش خود را در راه تبليغ معارف دينى و نشر علوم اسلامى و تهيه و تدوين كتب و رسالات علمى مصروف داشت، و آثار ارزندهاى كه از فقيد سعيد بجا مانده است نشانۀ توفيق و عنايت خاصى است كه شامل حال وى بوده است، و خود نوشتهاند:(....و قد وفّقنى ربّي الكريم للتّشبّه بالعلماء العظام في تصنيف كتب كرام....)
اين نكته قابل تذكر است كه به علت اقامت در نقطۀ بسيار دوردستى كه فقط از طريق راههاى كاروانرو با شهرهاى بزرگ خراسان مربوط بوده است، به طرز معمول با حوزههاى علمى و فضلاى آن كمتر ارتباط داشته، و به علت فروتنى (اربع اراجیز جلد 1، (صفحه 12) و گوشهگيرى به همان محيط محقّر و محدود ولى مصفّا و منزّه قناعت كرده، بدون لحظهاى غفلت همۀ عمر خود را فارغ از هرگونه ريا و تظاهر صرف امور علمى نموده است.
اشتغال دائم به مطالعه و تحقيق و تأليف، دورى از اجتماعات شهرى، و دورى از سياست و اوضاع و احوال روز و بخصوص حالت انزواى هميشگى، معظّمله را از جريانهاى آن دوره بر كنار مىداشته و بالنتيجه در گمنامیزیسته است، و تا آنجا كه ما اطلاع داريم نام و نشانى از وى و تحصيلات و آثار او در تذكرهها و كتب رجال مشاهده نشده است.[۱]ولى با همۀ اين احوال، مقام معنوى و شخصيّت برجستۀ وى براى مردم محل كاملا محرز و مشخص بوده است، چنان كه در طول يك قرن كه از وفات ايشان مىگذرد، همواره تربت پاکش مورد احترام و زيارتگاه خاص و عام بوده است.و جالب آن كه شيارهاى عميقى كه به علت برداشتن خاک روى قبر وى به عنوان تبرّك و تيمّن در طول ساليان متمادى به وجود آمده است نشانۀ كمال احترام و ارادتى است كه مردم محل نسبت به آن فقيد سعيد داشته و دارند.
از اوضاع و احوال و تاريخ تولّد و جزئيات زندگى ايشان اطلاع دقيق و مشروحى در دست نيست، و فقط در بعضى از رسالات موجود، به اساتيد دوران تحصيل و آثار و تأليفات معظّمله اشارات مختصرى شده است.مطالب اين تاريخچه نيز از مندرجات همان رسالات و اطلاعات محلّى اقتباس شده است: نام ايشان بنابر نوشتههاى خودشان حسن بن محمّد على(يا محمدحسن بن محمد على، يا حسن بن على) بن عبداللّه بن نعيم بن عبدالمطلب بن أبيالفضائل العلوي الحسيني العريضى الخراساني البشروئي بوده است-دوران تحصيلات مقدماتى را در محضر والد بزرگوار خود گذرانده، و سپس عازم مشهد مقدس و عتبات عاليات شده و در محضر اساتيد بزرگى مانند شيخ مرتضى انصارى و ملا آقا دربندى كسب فيض نمودهاند؛ مخصوصا ملا آقا دربندى نسبت به ايشان توجه و عنايت خاصى مبذول فرموده و براى معظم له قائل به احترام خاصى بوده است، چنان كه علاوه بر اظهار نظر در مجامع و محافل، در اين مورد با والد ايشان نيز مكاتبه فرموده است.
به هر حال پس از اتمام تحصيلات و نيل به درجۀ اجتهاد، به موطن مألوف مراجعت كرده و همۀ عمر خود را به وعظ و تبليغ و تأليف و تصنيف پرداخته و سرانجام در چهارم ربيعالاول 1306 هجرى قمرى به رحمت ايزدى پيوستند.
به طور كلى براساس يكى از رسالات خودشان كه نزد اين جانب موجود است سه نفر از اساتيدشان عبارتند از:
1-المحسن الشيخ محسن
3-ملاآقا دربندى
ضمنا تأليفات فقيد سعيد بنابر آنچه در همان رساله و به دنبال معرفى اساتيد خود مرقوم داشتهاند به شرح ذيل است:
- شرح على اللّمعة الدّمشقية سمّيته «النفحات الحائرية و النفثات الحسينية» قد برز منها أربع:مجلّدات من أول كتاب الطهارة إلى أواسط كتاب الصلاة.
- شرح على زبدة الأصول للشّيخ البهائى.
- شرح على ألفية الشهيد
- شرح على الدّرة الغروية
- شرح على النخبة
- رسالة فى السهو و الشّك، مسماة بالفصول السهوية
- شرح على الرّسالة الاثنیعشر ية الصومية للبهائي
- ألفية منظومة فى الأصول مسماة بالألفية النّورية فى أصول فقه الإمامية
- منظومة فى الفقه مسماة بالدّرر البهية(تا اواخر اذان)
- منظومة فى المنطق
- منظومة فى العقايد
- كتاب فى أحوال الإمام الهمام السعيد سيدالشهداء و إمام السعداء أبيعبداللّه الحسين عليه:السّلام، به نام مهيّج الأسف على قتيل الطّف.
- كتاب ديگرى در شرح وقايع كربلا به فارسى
- (چون اين كتاب به دليل سبک نگارش و موضوع آن در مراسم سوگوارى حضرت سيدالشهداء و در:ساير ايام بيشتر مورد استفاده قرار گرفته است تعدادى از اوراق ابتدا و انتهاى آن از بين:رفته و به اين علت نام آن معلوم نشد.) (اربع اراجیز جلد 1، (صفحه 15)
- رسالة فى الغيبة
- رسالة فى القرعة
- رسالة فى الرّجال
- رسالة فى الاستصحاب
- مختصر فى المناسك
- رسالة فى السير و السلوك
- رسالة فى الصلاة و الصوم
- أوراق فى الجواهر و الاعراض
- رسالۀ فارسى در اصول عقايد
- كتاب مقامات علويه به فارسی «در باب كيفيت غصب ارباب طغيان حقوق اولياء ملك منان و.....»
- كتاب قرة العيون به فارسی «در باب غزوات كتاب ناطق مهيمن خالق جلّت عظمته، و ساير احوال و:وقايع ايام خلافت ظاهرى آن كاشف حقايق...»
- (اين كتاب بدون آن كه بدان تصريحى شده باشد مىتواند جلد دوم مقامات علويه به حساب آيد.)
- كتاب «دليل العباد و اللّه الهادى الى الرشاد» به فارسى
- (اين كتاب چنان كه از مقدمۀ آن استنباط مىشود رسالهاى عمليه است كه بنا بوده است حاوى:پارهاى از مسائل ضروريه نماز و روزه و زكات و غير باشد، ولى منحصرا شامل دو كتاب صلاة و:صوم است.)
- رسالهاى به عربى در باب كيفيت ظهور باب و ردّ بر آن، و شرح حال مختصرى از علماى بزرگ تشيّع تا زمان تأليف كتاب(1287 هجرى قمرى)، و مختصرى در باب اجتهاد و تقليد-در همين رساله است كه به اساتيد و تأليفات خود اشاره كردهاند. (اربع اراجیز جلد 1، (صفحه 16)
پانويس
- ↑ خانلر خان اعتصام الملك نايب اول وزارت خارجۀ ايران در عهد ناصرالدين شاه در صفحۀ 254 سفرنامۀ خود مىگويد: در 1294 هجرى مطابق با 1256 شمسى در بشرويه توقف و حاجى آقا سيد حسن مجتهد بشرويهاى به اتفاق«سيد كوچك» دامادش به ديدن من آمدند و همچنين قاضى(جد مرحوم فروزانفر)، دو روز بعد به بازديد سيد حسن مىرود، و دربارۀ بشرويه با وى صحبت مىكند و مىگويد: با انار از من پذيرايى كرد.
منابع مقاله
مقدمه کتاب اربع اراجیز جلد 1 ص 11 الی 16
پیوند
مطالعه کتاب أساس الاقتباس در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور