۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
جز (جایگزینی متن - 'پاك' به 'پاک') |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
| سال نشر = | | سال نشر = | ||
| کد اتوماسیون = | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE02000AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =3 | | چاپ =3 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
#:ج) '''«و ما ذلك على الله بعزيز»'''(ابراهيم / 20، فاطر / 17)؛ نيز كلمه «عزيز» را در اين آيه، به معناى «صعب» (سخت و دشوار) گرفته است (عليزاده، ميرزا، آشنايى با تفسير شبر (1)، ص171). | #:ج) '''«و ما ذلك على الله بعزيز»'''(ابراهيم / 20، فاطر / 17)؛ نيز كلمه «عزيز» را در اين آيه، به معناى «صعب» (سخت و دشوار) گرفته است (عليزاده، ميرزا، آشنايى با تفسير شبر (1)، ص171). | ||
#صرف: | #صرف: | ||
#:الف) '''«و المطلقات يتربصن بأنفسهنّ ثلاثة قروء»'''(بقره / 228)؛ كلمه «قروء» بر اساس مفاد آيه كه بيانگر طهر و | #:الف) '''«و المطلقات يتربصن بأنفسهنّ ثلاثة قروء»'''(بقره / 228)؛ كلمه «قروء» بر اساس مفاد آيه كه بيانگر طهر و پاکى (از عادات ماهانه) است، مىبايست «أقراء» باشد؛ زيرا آيه مبيّن جمع قله مىباشد كه در زبان عربى، بر سه تا ده اطلاق شده است. وزنهاى اين جمع، چهار وزن است كه هيچكدام بر وزن «فعول» نيست. مرحوم شبر در توجيه صرفى اين كلمه گفته است: «آوردن كلمه «قروء» كه بيانگر كثرت است و حالآنكه جمع در آيه، جمع قلت مىباشد و صيغهاش مىبايست «أقراء» (بر وزن أفعال) مىبود، بدين سبب است كه هريك از دو جمع قلت و كثرت بهجاى همديگر به كار مىروند و در اين آيه آوردن «قروء» بر «أقراء» ترجيح داده شده است» (همان، ص172). | ||
#:ب) نكته صرفى ديگرى كه در اين آيه هست، اين است كه يك حكم الهى كه بايد صورت انشايى داشته باشد، بهگونه خبرى بيان شده است؛ زيرا كلمه «يتربصن» خبر براى «المطلقات» است و مىبايد به صيغه امر بيان شود. مرحوم شبر در اين باره، نوشته است: «معناى جمله خبرى، امر و فرمان است و دليل آوردن خبر بهجاى انشاء براى تأكيد (بر حكم الهى) است» (همان). | #:ب) نكته صرفى ديگرى كه در اين آيه هست، اين است كه يك حكم الهى كه بايد صورت انشايى داشته باشد، بهگونه خبرى بيان شده است؛ زيرا كلمه «يتربصن» خبر براى «المطلقات» است و مىبايد به صيغه امر بيان شود. مرحوم شبر در اين باره، نوشته است: «معناى جمله خبرى، امر و فرمان است و دليل آوردن خبر بهجاى انشاء براى تأكيد (بر حكم الهى) است» (همان). | ||
#:ج) مىدانيم كه اگر كارى در زمان گذشته رخ دهد، بايد براى بيان آن كار از فعل گذشته استفاده كرد. اما در قرآن آيهاى داريم كه خداوند مىفرمايد ما در گذشته فرمانى داديم و همان زمان هم امتثال شد، ولى انجام دادن آن را با فعل مضارع بيان فرموده است، مانند آيه: '''«كن فيكون»'''(يس / 82). مرحوم شبر نوشته است كه: «اينكه بهجاى فعل ماضى، از فعل مضارع استفاده شده است، به سبب آن است كه «فيكون» حكايت حال ماضى است» (همان). | #:ج) مىدانيم كه اگر كارى در زمان گذشته رخ دهد، بايد براى بيان آن كار از فعل گذشته استفاده كرد. اما در قرآن آيهاى داريم كه خداوند مىفرمايد ما در گذشته فرمانى داديم و همان زمان هم امتثال شد، ولى انجام دادن آن را با فعل مضارع بيان فرموده است، مانند آيه: '''«كن فيكون»'''(يس / 82). مرحوم شبر نوشته است كه: «اينكه بهجاى فعل ماضى، از فعل مضارع استفاده شده است، به سبب آن است كه «فيكون» حكايت حال ماضى است» (همان). |
ویرایش