پرتوی از قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'مى‌كردند' به 'می‌كردند'
جز (جایگزینی متن - 'كسي' به 'کسی')
جز (جایگزینی متن - 'مى‌كردند' به 'می‌كردند')
خط ۱۶: خط ۱۶:
| سال نشر = 1362 ش  
| سال نشر = 1362 ش  


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE1916AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01916AUTOMATIONCODE
| چاپ =4
| چاپ =4
| تعداد جلد =6
| تعداد جلد =6
خط ۳۹: خط ۳۹:
[[طالقانی، محمود|آيت‌اللّه طالقانى]] در مقدمه كتاب نوشته‌اند: «من خودم را مفسر نمى‌دانم و پرتوى از قرآن كه به ذهن من تابيده است را به كاغذ منتقل مى‌كنم»؛ اين سخن كه نقد حال مؤلف مى‌باشد، به منزله قانونچه كتاب است كه بر سراسر تفسير سايه افكنده است. شرايط تأليف كتاب به گونه‌اى بود كه مؤلف به روش خاصى از تفسير گرايش يابد، روشى كه شايد در صورت تغيير شرايط، انتخاب نخست ايشان نبود. در مجموع مطالبى پيرامون اين تفسير از جهت درونى و ساختارى و همچنين از نگاه بيرونى و تاثيرش در جامعه فكرى و فرهنگى گفته شده است:
[[طالقانی، محمود|آيت‌اللّه طالقانى]] در مقدمه كتاب نوشته‌اند: «من خودم را مفسر نمى‌دانم و پرتوى از قرآن كه به ذهن من تابيده است را به كاغذ منتقل مى‌كنم»؛ اين سخن كه نقد حال مؤلف مى‌باشد، به منزله قانونچه كتاب است كه بر سراسر تفسير سايه افكنده است. شرايط تأليف كتاب به گونه‌اى بود كه مؤلف به روش خاصى از تفسير گرايش يابد، روشى كه شايد در صورت تغيير شرايط، انتخاب نخست ايشان نبود. در مجموع مطالبى پيرامون اين تفسير از جهت درونى و ساختارى و همچنين از نگاه بيرونى و تاثيرش در جامعه فكرى و فرهنگى گفته شده است:


#متن محورى: ايشان از الفاظ قرآن براى تفسير استفاده مى‌كردند و معتقد بودند كه اين الفاظ بار مفهومى خاصى دارد كه هيچ كلمه‌اى نمى‌تواند اين مفهوم را برساند. به حدى كه حتى ايشان براى آهنگ و الفاظ قرآن هم توجهى خاص داشتند و معتقد بودند اگر حركت و تشديد و آهنگ يك كلمه جابه‌جا شود، مفهوم را نمى‌رساند. خود قرآن و ساختار و جمله‌بندى خود قرآن نيز از مؤلفه‌هاى تفسيرى مى‌باشد. ايشان حتى معتقد بودند كه در سوره بقره و آل عمران آيه آخر سوره بقره با آيه اول آل عمران با هم ارتباط دارد.
#متن محورى: ايشان از الفاظ قرآن براى تفسير استفاده می‌كردند و معتقد بودند كه اين الفاظ بار مفهومى خاصى دارد كه هيچ كلمه‌اى نمى‌تواند اين مفهوم را برساند. به حدى كه حتى ايشان براى آهنگ و الفاظ قرآن هم توجهى خاص داشتند و معتقد بودند اگر حركت و تشديد و آهنگ يك كلمه جابه‌جا شود، مفهوم را نمى‌رساند. خود قرآن و ساختار و جمله‌بندى خود قرآن نيز از مؤلفه‌هاى تفسيرى مى‌باشد. ايشان حتى معتقد بودند كه در سوره بقره و آل عمران آيه آخر سوره بقره با آيه اول آل عمران با هم ارتباط دارد.
#آيا تفسير ايشان علمى است؟ اين سئوال از جنجالى‌ترين مباحث تفسير پرتوى از قرآن است. برخى صريحاً اين تفسير را تفسيرى علمى مى‌دانند و تمام اشكالات اين روش را بر تفسير پرتوى از قرآن روا مى‌دانند. اما بايد به چند نكته توجه داشت: نخست آنكه بحث علم و دين، جدى‌ترين مسئله دانشمندان و متفكران مذهبى در دوران پيش از انقلاب اسلامى بود و به جرات در كنار مارکسیسم و اعتقادات الحادى، بيشترين توان علمى متفكران و رجال سياسى را به خود معطوف كرده بود و طبيعى بود كه مرحوم [[طالقانی، محمود|آيت‌اللّه طالقانى]] با نگاه خاصى كه به قشر دانشجو داشتند، نمى‌بايست از اين امر غفلت نمايند.
#آيا تفسير ايشان علمى است؟ اين سئوال از جنجالى‌ترين مباحث تفسير پرتوى از قرآن است. برخى صريحاً اين تفسير را تفسيرى علمى مى‌دانند و تمام اشكالات اين روش را بر تفسير پرتوى از قرآن روا مى‌دانند. اما بايد به چند نكته توجه داشت: نخست آنكه بحث علم و دين، جدى‌ترين مسئله دانشمندان و متفكران مذهبى در دوران پيش از انقلاب اسلامى بود و به جرات در كنار مارکسیسم و اعتقادات الحادى، بيشترين توان علمى متفكران و رجال سياسى را به خود معطوف كرده بود و طبيعى بود كه مرحوم [[طالقانی، محمود|آيت‌اللّه طالقانى]] با نگاه خاصى كه به قشر دانشجو داشتند، نمى‌بايست از اين امر غفلت نمايند.
#:دوم اينكه تاريخچه تدوين تفسير بخصوص در دوران بازداشت ايشان و حضور برخى از رجال فكرى آن دوران كه به دين و بالطبع قرآن كريم، نگاهى علمى داشتند، در زندان و حضور اين افراد در مباحث تفسيرى ايشان، ايشان را به نوعى با تفكر تفسير علمى مواجه كرده بود. اين امر سبب شده است كه در لابلاى تفسير رد پاى اين نوع نگرش مشاهده شود. اما ديدگاه ايشان در رابطه با دين بسيار روشن است. ايشان علم را مانند چراغى مى‌دانستند كه راه محقق را روشن مى‌كند. علم به خودى خود حقيقت مطلق نيست اما عالم دنبال حقيقت است، به آنچه كه مى‌رسد چراغى است كه راه را براى ديگران روشن مى‌كند. اگر اين چراغ را به حقايق مطلق كه آيات قرآن است بتابانيم مفهوم آن حقيقت قرآنى را بهتر درك مى‌كنيم.ايشان كتاب پيدايش و مرگ خورشيد را از ژرژ گامف با دقت مطالعه كردند و بعد از اين‌كه كتاب را خواندند گفتند سراجا وهاجا در قرآن براى خورشيد به كار رفته است. مفسران گفتند چراغى كه نور مى‌پراكند و [[طالقانی، محمود|آيت‌اللّه طالقانى]] با خواندن اين كتاب گفتند ساختار خورشيد را جز سراج نمى‌تواند بيان كند وهج يعنى پراكندن نور و حرارت از جايى به جاى ديگر و سراج هم زمانى مى‌گويند كه نور از خود چراغ باشد اما اگر از جاى ديگر باشد مشكاه مى‌گويند اگر به شكل غيرمستقيم نور گرفته شود مصباح مى‌گويند. ايشان معتقد بودند در قرآن كلمه مترادف نيامده است و هر كلمه‌اى در معناى خود آمده است. وهاج ساختار خورشيد را نشان مى‌دهد كه نور را به شدت پرتاب مى‌كند.
#:دوم اينكه تاريخچه تدوين تفسير بخصوص در دوران بازداشت ايشان و حضور برخى از رجال فكرى آن دوران كه به دين و بالطبع قرآن كريم، نگاهى علمى داشتند، در زندان و حضور اين افراد در مباحث تفسيرى ايشان، ايشان را به نوعى با تفكر تفسير علمى مواجه كرده بود. اين امر سبب شده است كه در لابلاى تفسير رد پاى اين نوع نگرش مشاهده شود. اما ديدگاه ايشان در رابطه با دين بسيار روشن است. ايشان علم را مانند چراغى مى‌دانستند كه راه محقق را روشن مى‌كند. علم به خودى خود حقيقت مطلق نيست اما عالم دنبال حقيقت است، به آنچه كه مى‌رسد چراغى است كه راه را براى ديگران روشن مى‌كند. اگر اين چراغ را به حقايق مطلق كه آيات قرآن است بتابانيم مفهوم آن حقيقت قرآنى را بهتر درك مى‌كنيم.ايشان كتاب پيدايش و مرگ خورشيد را از ژرژ گامف با دقت مطالعه كردند و بعد از اين‌كه كتاب را خواندند گفتند سراجا وهاجا در قرآن براى خورشيد به كار رفته است. مفسران گفتند چراغى كه نور مى‌پراكند و [[طالقانی، محمود|آيت‌اللّه طالقانى]] با خواندن اين كتاب گفتند ساختار خورشيد را جز سراج نمى‌تواند بيان كند وهج يعنى پراكندن نور و حرارت از جايى به جاى ديگر و سراج هم زمانى مى‌گويند كه نور از خود چراغ باشد اما اگر از جاى ديگر باشد مشكاه مى‌گويند اگر به شكل غيرمستقيم نور گرفته شود مصباح مى‌گويند. ايشان معتقد بودند در قرآن كلمه مترادف نيامده است و هر كلمه‌اى در معناى خود آمده است. وهاج ساختار خورشيد را نشان مى‌دهد كه نور را به شدت پرتاب مى‌كند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش