میرلوحی سبزواری، سید محمد: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
جز (جایگزینی متن - 'مىكردند' به 'میكردند') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
«كفاية المهتدي» همچنين نشان مىدهد كه حوزه دلبستگىهاى فكرى او آموزههاى شيعى امامت، بهويژه پرسشهاى مرتبط با امام دوازدهم و ردّ همه شكلهاى صوفيگرى بوده است. كتابهاى ديگرى مانند «إعلام المحبين»، إدراء العاقلين» و إخزاء المجانين»، «زاد العقبى في مناقب الإمامة و الوصايا» و حتى «رياض المؤمنين» و «حديقة المتقين» كه او در روزگار جوانى خود نوشت، در همين زمينهها به رشته نگارش درآمده بود. | «كفاية المهتدي» همچنين نشان مىدهد كه حوزه دلبستگىهاى فكرى او آموزههاى شيعى امامت، بهويژه پرسشهاى مرتبط با امام دوازدهم و ردّ همه شكلهاى صوفيگرى بوده است. كتابهاى ديگرى مانند «إعلام المحبين»، إدراء العاقلين» و إخزاء المجانين»، «زاد العقبى في مناقب الإمامة و الوصايا» و حتى «رياض المؤمنين» و «حديقة المتقين» كه او در روزگار جوانى خود نوشت، در همين زمينهها به رشته نگارش درآمده بود. | ||
ميرلوحى به تاريخ اسلام نيز دلبستگى داشت و در سال 1043ق يا كمى بعد از آن كتابى درباره قيام ابومسلم خراسانى بر ضد امويان به رشته نگارش درآورد. بر اساس يادداشتى كه در سال 1063ق، به قلم محمد عبدالحسيب حسينى نوشته شده است، ميرلوحى در اين كتاب در اين باره بحث مىكند كه ابومسلم (متوفى 137ق) كه مشخص نشده است كه اصل او از خراسان، مرو يا اصفهان است، در عمل خلافت را براى عباسيان ستمكار به دست آورد، ولى هرگز دوست امامان شيعه نبود و به سبب كردارهاى زشت خود به دست خليفه وقت عباسى، المنصور (متوفى 158ق) كه از خود او پليدتر بود، كشته شد. برخى مردم نكوهش ابومسلم از سوى ميرلوحى را برنمىتافتند و با تمام تلاش و قدرت خود به مخالفت و دشمنى با او مىپرداختند. بااينحال شمارى از علماى معاصر ميرلوحى با نوشتن كتابها و رسالههاى بسيار درباره موضوع، از بحث او حمايت | ميرلوحى به تاريخ اسلام نيز دلبستگى داشت و در سال 1043ق يا كمى بعد از آن كتابى درباره قيام ابومسلم خراسانى بر ضد امويان به رشته نگارش درآورد. بر اساس يادداشتى كه در سال 1063ق، به قلم محمد عبدالحسيب حسينى نوشته شده است، ميرلوحى در اين كتاب در اين باره بحث مىكند كه ابومسلم (متوفى 137ق) كه مشخص نشده است كه اصل او از خراسان، مرو يا اصفهان است، در عمل خلافت را براى عباسيان ستمكار به دست آورد، ولى هرگز دوست امامان شيعه نبود و به سبب كردارهاى زشت خود به دست خليفه وقت عباسى، المنصور (متوفى 158ق) كه از خود او پليدتر بود، كشته شد. برخى مردم نكوهش ابومسلم از سوى ميرلوحى را برنمىتافتند و با تمام تلاش و قدرت خود به مخالفت و دشمنى با او مىپرداختند. بااينحال شمارى از علماى معاصر ميرلوحى با نوشتن كتابها و رسالههاى بسيار درباره موضوع، از بحث او حمايت میكردند و يكى از آن رسالهها «إظهار الحق و معيار الصدق» بود كه در 1043ق، به قلم سيّد احمد علوى عاملى، پدر عبدالحسيب نوشته شد (محمدحسين آقابزرگ تهرانى، [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة]]، ج 4، تهران، 1941، ص 1 - 150). | ||
در حال حاضر، ما درباره خانواده و فرزندان ميرلوحى هيچ آگاهى مفصلى در اختيار نداريم، ولى مىدانيم كه او فرزندى به نام سيّد محمدهادى بن اللوحى الحسينى داشته كه آثارى به زبان فارسى با عنوان «أصول العقائد» و «أربعين» از خود باقى گذاشته است (الذريعة، ج 1، نجف، 1963، ص 431). او نياى سادات درچه مانند يكى از مجتهدان در گذشته، سيد محمد درچهاى (متوفى 1364ق) و برادر او سيد مهدى درچهاى (متوفى 1364ق) محسوب مىشود (عبدالكريم جزى، رجال اصفهان يا تذكرة القبور، 1949، ص 8 - 67، و 122). | در حال حاضر، ما درباره خانواده و فرزندان ميرلوحى هيچ آگاهى مفصلى در اختيار نداريم، ولى مىدانيم كه او فرزندى به نام سيّد محمدهادى بن اللوحى الحسينى داشته كه آثارى به زبان فارسى با عنوان «أصول العقائد» و «أربعين» از خود باقى گذاشته است (الذريعة، ج 1، نجف، 1963، ص 431). او نياى سادات درچه مانند يكى از مجتهدان در گذشته، سيد محمد درچهاى (متوفى 1364ق) و برادر او سيد مهدى درچهاى (متوفى 1364ق) محسوب مىشود (عبدالكريم جزى، رجال اصفهان يا تذكرة القبور، 1949، ص 8 - 67، و 122). |
نسخهٔ ۱۳ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۴۶
نام | میرلوحی سبزواری، محمد بن محمد |
---|---|
نام های دیگر | لوحی سبزواری، محمد بن محمد
مطهر میرلوحی اصفهانی، محمد بن محمد نقیبی |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | |
اساتید | |
برخی آثار | |
کد مؤلف | AUTHORCODE1409AUTHORCODE |
سيد محمد بن محمدحسینى، ملقّب به ميرلوحى و داراى نام مستعار نقيبى، دانشمند پرآوازه شيعى است كه در اصل سبزوارى بود، ولى در خلال دوره صفويه، طى سده 11ق، در اصفهان اقامت داشت. ميرلوحى صريح و بىپروا به نقد دو رهبر مذهبى بسيار مشهور معاصرش محمدباقر مجلسى و پدرش محمدتقى مجلسى، مشهور به مجلسى اول پرداخته و در حقيقت، نام او بيشتر در پيوند با انتقاداتش از مجلسىها به ميان آمده است. شرححالنويسان به علت همين انتقادات، به او توجهى نكردهاند و فقط محمدعلى مدرّس در «ريحانة الأدب في تراجم المعروفين بالكنية و اللقب» (ج 6، تبريز، بىتا، ص 6 - 235)، مدخلى چند سطرى را به او اختصاص داده است؛ هرچند همين نویسنده نيز او را صرفاً بهعنوان يكى از نويسندگانى كه درباره امام دوازدهم كتابى نوشتهاند معرفى مىكند (همان، نجم الثاقب در احوال امام غايب، تهران، بىتا، ص 5).
منبع اصلى آگاهى درباره ميرلوحى كتاب جدلى خود اوست كه در 3 - 1081ق، به رشته نگارش درآمده است و «كفاية المهتدي في معرفة المهدي» نام دارد. از اين كتاب مىتوان به آگاهىهايى درباره زندگى او دست يافت. براى نمونه در اين كتاب آمده است كه ميرلوحى شاگرد برجسته دانشمندان بانفوذى چون شيخ بهاءالدين عاملى (متوفى در حدود 1031ق) و مير محمدباقر داماد (متوفى حدود 1041ق) در زمينه علوم دينى بود. اين نكته كه ميرلوحى در سال 1031ق يا پيش از آن شاگرد برجستهاى بوده نشان مىدهد كه در آن زمان دستِكم بيست سال داشته است؛ در نتيجه تاريخ زاده شدن او بايد در حدود سال 1011ق، بوده باشد.
«كفاية المهتدي» همچنين نشان مىدهد كه حوزه دلبستگىهاى فكرى او آموزههاى شيعى امامت، بهويژه پرسشهاى مرتبط با امام دوازدهم و ردّ همه شكلهاى صوفيگرى بوده است. كتابهاى ديگرى مانند «إعلام المحبين»، إدراء العاقلين» و إخزاء المجانين»، «زاد العقبى في مناقب الإمامة و الوصايا» و حتى «رياض المؤمنين» و «حديقة المتقين» كه او در روزگار جوانى خود نوشت، در همين زمينهها به رشته نگارش درآمده بود.
ميرلوحى به تاريخ اسلام نيز دلبستگى داشت و در سال 1043ق يا كمى بعد از آن كتابى درباره قيام ابومسلم خراسانى بر ضد امويان به رشته نگارش درآورد. بر اساس يادداشتى كه در سال 1063ق، به قلم محمد عبدالحسيب حسينى نوشته شده است، ميرلوحى در اين كتاب در اين باره بحث مىكند كه ابومسلم (متوفى 137ق) كه مشخص نشده است كه اصل او از خراسان، مرو يا اصفهان است، در عمل خلافت را براى عباسيان ستمكار به دست آورد، ولى هرگز دوست امامان شيعه نبود و به سبب كردارهاى زشت خود به دست خليفه وقت عباسى، المنصور (متوفى 158ق) كه از خود او پليدتر بود، كشته شد. برخى مردم نكوهش ابومسلم از سوى ميرلوحى را برنمىتافتند و با تمام تلاش و قدرت خود به مخالفت و دشمنى با او مىپرداختند. بااينحال شمارى از علماى معاصر ميرلوحى با نوشتن كتابها و رسالههاى بسيار درباره موضوع، از بحث او حمايت میكردند و يكى از آن رسالهها «إظهار الحق و معيار الصدق» بود كه در 1043ق، به قلم سيّد احمد علوى عاملى، پدر عبدالحسيب نوشته شد (محمدحسين آقابزرگ تهرانى، الذريعة إلی تصانيف الشيعة، ج 4، تهران، 1941، ص 1 - 150).
در حال حاضر، ما درباره خانواده و فرزندان ميرلوحى هيچ آگاهى مفصلى در اختيار نداريم، ولى مىدانيم كه او فرزندى به نام سيّد محمدهادى بن اللوحى الحسينى داشته كه آثارى به زبان فارسى با عنوان «أصول العقائد» و «أربعين» از خود باقى گذاشته است (الذريعة، ج 1، نجف، 1963، ص 431). او نياى سادات درچه مانند يكى از مجتهدان در گذشته، سيد محمد درچهاى (متوفى 1364ق) و برادر او سيد مهدى درچهاى (متوفى 1364ق) محسوب مىشود (عبدالكريم جزى، رجال اصفهان يا تذكرة القبور، 1949، ص 8 - 67، و 122).
منابع مقاله
www.kateban.com، يكشنبه، 5 تيرماه 1390.