ایرانیان و یونانیان به روایت پلوتارخ: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'پاك' به 'پاک'
جز (جایگزینی متن - 'مى‌كردند' به 'می‌كردند')
جز (جایگزینی متن - 'پاك' به 'پاک')
خط ۴۳: خط ۴۳:
#آريستيديس
#آريستيديس
#:بخش دوم اين كتاب، به زندگى و سرگذشت آريستيديس، پسر لوسيماخوس مى‌پردازد. وى از تيره انتيوخيس از شهر آلوپيكى بود و زندگى‌اش را با تنگ‌دستى گذراند، اما كسانى مانند فاليرى بر توان‌گرى او دليل‌هايى آورده‌اند. آريستيديس خواستار آيين آريستوكراسى بود و از اين رو، ثميستوكليس با وى در زمينه سياست حكمرانى مخالفت مى‌كرد.
#:بخش دوم اين كتاب، به زندگى و سرگذشت آريستيديس، پسر لوسيماخوس مى‌پردازد. وى از تيره انتيوخيس از شهر آلوپيكى بود و زندگى‌اش را با تنگ‌دستى گذراند، اما كسانى مانند فاليرى بر توان‌گرى او دليل‌هايى آورده‌اند. آريستيديس خواستار آيين آريستوكراسى بود و از اين رو، ثميستوكليس با وى در زمينه سياست حكمرانى مخالفت مى‌كرد.
#:سنجش اين دو با يك‌ديگر و برشمارى خصال نيكوى آريستيديس مانند دادگرى و پرهيز از خشم و كينه‌توزى و دفاع از دشمنانش و روايت داستان‌هايى در اين باره، پاره‌هاى ديگرى از نخستين بخش كتاب به شمار مى‌رود. براى نمونه، هنگامى كه داريوش به انگيزه دست‌يابى به يونان، داتيس را به ماراتون فرستاد، آريستيديس كه آوازه‌اى كم‌تر از ملتياديس داشت، نوبت سردارى‌اش را به وى واگذارد تا به ديگران بنمايد كه كوچكى كردن نزد بزرگان و كاردانان نه تنها از ارج كسى نمى‌كاهد كه خردمندى و پاك‌دلى انسان را نشان مى‌دهد. آريستيديس چندى پس از اين، به آرخونى (فرمان‌روايى) برگزيده شد و مردم دادگرى‌اش را مى‌پسنديدند و او را بدين صفت مى‌ستودند و از اين رو، ديگران به او رشك مى‌بردند و سرانجام با هم‌دستى، وى را از شهر راندند، اما پس از لشكركشى خشايارشاه به تسالى و بويوتا، او را بازگرداندند تا نكند نزد شاه ایران رود و يونانيان را بدان سوى بكشد.
#:سنجش اين دو با يك‌ديگر و برشمارى خصال نيكوى آريستيديس مانند دادگرى و پرهيز از خشم و كينه‌توزى و دفاع از دشمنانش و روايت داستان‌هايى در اين باره، پاره‌هاى ديگرى از نخستين بخش كتاب به شمار مى‌رود. براى نمونه، هنگامى كه داريوش به انگيزه دست‌يابى به يونان، داتيس را به ماراتون فرستاد، آريستيديس كه آوازه‌اى كم‌تر از ملتياديس داشت، نوبت سردارى‌اش را به وى واگذارد تا به ديگران بنمايد كه كوچكى كردن نزد بزرگان و كاردانان نه تنها از ارج كسى نمى‌كاهد كه خردمندى و پاک‌دلى انسان را نشان مى‌دهد. آريستيديس چندى پس از اين، به آرخونى (فرمان‌روايى) برگزيده شد و مردم دادگرى‌اش را مى‌پسنديدند و او را بدين صفت مى‌ستودند و از اين رو، ديگران به او رشك مى‌بردند و سرانجام با هم‌دستى، وى را از شهر راندند، اما پس از لشكركشى خشايارشاه به تسالى و بويوتا، او را بازگرداندند تا نكند نزد شاه ایران رود و يونانيان را بدان سوى بكشد.
#: ماجراى جنگ و گريز سپاهيان ایران و يونان و چاره انديشى‌هاى آريستيديس درباره جنگ با لشكر گران ایران و سرانجام شكست خوردن آن، درون‌مايه ديگر گزارش‌هاى اين بخش است. از آن پس تا زمان درازى ميان اين دو گروه جنگى برپا نشد، اما دو لشكر براى جنگ ديگرى آماده مى‌شدند تا اينكه دوباره به نبرد پرداختند و با تلاش آريستيديس و ديگر يونانيان، از لشكر سى‌صد هزار تايى ایران، تنها چهل هزار تن رهايى يافتند و جان به در بردند، اما از لشكر يونان تنها 1360 نفر كشته شدند. كش‌مكش بر سر اينكه پيروزى بر ایرانيان به نام كيست نيز به كوشش آريستيديس به آرامش بازگشت و داورى در اين باره به شورا واگذار شد. جنگ وى با اسپارتيان نيز گزارش مى‌شود و به داستانى درباره زندگى ساده و پاى‌فشارى او بر زندگى تهى‌دستانه پايان مى‌يابد.
#: ماجراى جنگ و گريز سپاهيان ایران و يونان و چاره انديشى‌هاى آريستيديس درباره جنگ با لشكر گران ایران و سرانجام شكست خوردن آن، درون‌مايه ديگر گزارش‌هاى اين بخش است. از آن پس تا زمان درازى ميان اين دو گروه جنگى برپا نشد، اما دو لشكر براى جنگ ديگرى آماده مى‌شدند تا اينكه دوباره به نبرد پرداختند و با تلاش آريستيديس و ديگر يونانيان، از لشكر سى‌صد هزار تايى ایران، تنها چهل هزار تن رهايى يافتند و جان به در بردند، اما از لشكر يونان تنها 1360 نفر كشته شدند. كش‌مكش بر سر اينكه پيروزى بر ایرانيان به نام كيست نيز به كوشش آريستيديس به آرامش بازگشت و داورى در اين باره به شورا واگذار شد. جنگ وى با اسپارتيان نيز گزارش مى‌شود و به داستانى درباره زندگى ساده و پاى‌فشارى او بر زندگى تهى‌دستانه پايان مى‌يابد.
#كيمون
#كيمون
خط ۵۴: خط ۵۴:
#:لوساندير با بى‌چيزى و ندارى و با انديشه آوازه خواهى بزرگ شد و از كوشش در اين باره هيچ دريغ نمى‌كرد و از اين رو، هنگامى كه شنيد كوروش (فرمان‌رواى آسياى كوچك در آن روزگار) به سارديس رسيده است، بدانجا روان شد. ماجراى رويارويى آن دو و نبرد لوساندير با اسپارتيان، در همين بخش گزارش مى‌شود.
#:لوساندير با بى‌چيزى و ندارى و با انديشه آوازه خواهى بزرگ شد و از كوشش در اين باره هيچ دريغ نمى‌كرد و از اين رو، هنگامى كه شنيد كوروش (فرمان‌رواى آسياى كوچك در آن روزگار) به سارديس رسيده است، بدانجا روان شد. ماجراى رويارويى آن دو و نبرد لوساندير با اسپارتيان، در همين بخش گزارش مى‌شود.
#ارتخشتر (اردشير)
#ارتخشتر (اردشير)
#:وى، پسر خشايار شاه و نوه ارتخشتر يكم و نيك‌خوترين و پاك‌نهادترين پادشاه پارس بود و به دليل بلندتر بودن دست راست او از دست چپش، «درازدست» ناميده مى‌شد. وى به رغم كوروش در كارها به نرمى رفتار مى‌كرد. اين پاره از كتاب، روايت‌هايى درباره تبار اردشير و پيشينه‌اى از آموزگاران آنان و آيين‌هاى روزگار وى را در بر دارد و با اشاره به انگيزه كوروش براى كشتن اردشير و ماجراى رويارويى آن دو، داستان‌هايى از زندگانى درونى و بيرونى وى و قصه شكست خوردن كوروش و كارهاى نيك و بد اردشير با يونانيان را باز مى‌گويد.
#:وى، پسر خشايار شاه و نوه ارتخشتر يكم و نيك‌خوترين و پاک‌نهادترين پادشاه پارس بود و به دليل بلندتر بودن دست راست او از دست چپش، «درازدست» ناميده مى‌شد. وى به رغم كوروش در كارها به نرمى رفتار مى‌كرد. اين پاره از كتاب، روايت‌هايى درباره تبار اردشير و پيشينه‌اى از آموزگاران آنان و آيين‌هاى روزگار وى را در بر دارد و با اشاره به انگيزه كوروش براى كشتن اردشير و ماجراى رويارويى آن دو، داستان‌هايى از زندگانى درونى و بيرونى وى و قصه شكست خوردن كوروش و كارهاى نيك و بد اردشير با يونانيان را باز مى‌گويد.
#آگيسيلاوس
#آگيسيلاوس
#:او پسر كوچك آرخيداموس بود كه به رغم برادرش به شركت در دوره سخت تربيت وادار شد؛ زيرا گمان نمى‌رفت كه به پادشاهى برسد، اما همت مردانه‌اش نه تنها موجب پوشيده شدن لنگى پايش بلكه سبب پيش‌رفت او شد. ماجراى سفر او همراه با لوساندير هنگام لشكركشى‌اش به آسيا و فرمان‌دهى كردن در سپاه وى، جاى‌گاهش نزد مردم، پرستش‌گاه‌هايى كه در سفرهايش برپا مى‌كرد و رويدادهاى ميان او و اسپارتيان و ایرانيان، درون‌مايه روايت‌هاى پلوتارخ درباره وى است.
#:او پسر كوچك آرخيداموس بود كه به رغم برادرش به شركت در دوره سخت تربيت وادار شد؛ زيرا گمان نمى‌رفت كه به پادشاهى برسد، اما همت مردانه‌اش نه تنها موجب پوشيده شدن لنگى پايش بلكه سبب پيش‌رفت او شد. ماجراى سفر او همراه با لوساندير هنگام لشكركشى‌اش به آسيا و فرمان‌دهى كردن در سپاه وى، جاى‌گاهش نزد مردم، پرستش‌گاه‌هايى كه در سفرهايش برپا مى‌كرد و رويدادهاى ميان او و اسپارتيان و ایرانيان، درون‌مايه روايت‌هاى پلوتارخ درباره وى است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش