ابوزید، احمد بن سهل: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
وى در زادگاهش دانشآموزى را شروع نمود و از پدرش كه معلم كودكان بود، بعضى از مقدمات علوم را فراگرفت. وى پس از مدتى به بلخ رفت و در آن شهر از محضر اساتيد به كسب علم و دانش پرداخت. | وى در زادگاهش دانشآموزى را شروع نمود و از پدرش كه معلم كودكان بود، بعضى از مقدمات علوم را فراگرفت. وى پس از مدتى به بلخ رفت و در آن شهر از محضر اساتيد به كسب علم و دانش پرداخت. | ||
بعد از آن در حالى كه هنوز در سن جوانى بود و به انديشه كسب علم و دانش، راهى عراق شد. وى چنان به علمآموزى علاقه داشت كه مسير بلخ به سوى عراق را پياده طى نمود. وى مدت هشت سال در عراق ماند و از اساتيد آنجا خصوصاً كندى فيلسوف بزرگ عرب استفادههاى علمى نمود. برخى بر این باورند كه وى علاوه بر انگيزه كسب دانش، از سفر به عراق، هدف ديگرى نيز داشت و آن ملاقات با حضرت بقية الله(ع) بود، چرا كه بلخى پيرو مذهب | بعد از آن در حالى كه هنوز در سن جوانى بود و به انديشه كسب علم و دانش، راهى عراق شد. وى چنان به علمآموزى علاقه داشت كه مسير بلخ به سوى عراق را پياده طى نمود. وى مدت هشت سال در عراق ماند و از اساتيد آنجا خصوصاً كندى فيلسوف بزرگ عرب استفادههاى علمى نمود. برخى بر این باورند كه وى علاوه بر انگيزه كسب دانش، از سفر به عراق، هدف ديگرى نيز داشت و آن ملاقات با حضرت بقية الله(ع) بود، چرا كه بلخى پيرو مذهب امامیه بود. وى علاوه بر عراق به مناطق ديگر نيز سفر نمود و در پى اساتيد علوم به شهرهاى بسيارى رهسپار شد. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] درباره او گفته است: وى همیشه در حال سير و سفر و رفتن از شهرى به شهر ديگر بود. | ||
وى پس از آن كه ساليان درازى را به كسب دانش طى نمود، سرانجام عزم مراجعت به بلخ را كرد و از راه هرات رهسپار بلخ شد و در آنجا به تدريس و افاده مشغول شد. وى پس از بازگشت به بلخ، داراى موقعيت اجتماعى بالايى شد، به گونهاى كه حاكم بلخ، مونس خادم با وى طرح دوستى ريخت و ابوزيد نيز کتابى را برای او به نگارش درآورد. همچنين وزير سامانى، جيهانى با او رابطه حسنهاى داشت تا آن كه بلخى کتابى در رد بعضى از آراء زرتشتیان نوشت و از آنجا كه جيهانى زرتشتى بود، روابط آنها تيره گرديد. | وى پس از آن كه ساليان درازى را به كسب دانش طى نمود، سرانجام عزم مراجعت به بلخ را كرد و از راه هرات رهسپار بلخ شد و در آنجا به تدريس و افاده مشغول شد. وى پس از بازگشت به بلخ، داراى موقعيت اجتماعى بالايى شد، به گونهاى كه حاكم بلخ، مونس خادم با وى طرح دوستى ريخت و ابوزيد نيز کتابى را برای او به نگارش درآورد. همچنين وزير سامانى، جيهانى با او رابطه حسنهاى داشت تا آن كه بلخى کتابى در رد بعضى از آراء زرتشتیان نوشت و از آنجا كه جيهانى زرتشتى بود، روابط آنها تيره گرديد. | ||
نقل است كه | نقل است كه امیر سامانى وى را به بخارا فراخواند و از او خواست تا به بخارا بيايد و در امور حكومتى مشاور او شود، ولى هنگامى كه وى به رودخانه خودشان جيحون رسيد، ترس او را فراگرفت و از سفر منصرف شد و به بلخ بازگشت. | ||
بلخى علاوه بر مقام بلندى كه در علوم مختلف داشت، به شاعرى نيز مىپرداخت. نمونهاى از اشعار او را [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] در معجم الادباء نقل كرده است. | بلخى علاوه بر مقام بلندى كه در علوم مختلف داشت، به شاعرى نيز مىپرداخت. نمونهاى از اشعار او را [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] در معجم الادباء نقل كرده است. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
#مصالح الابدان و الانفس. | #مصالح الابدان و الانفس. | ||
#اجوبة ابى على بن ابىبكر بن المظفر. | #اجوبة ابى على بن ابىبكر بن المظفر. | ||
#ان سورة الحمد تنوب عن | #ان سورة الحمد تنوب عن جمیع القرآن. | ||
#بيان وجوه الحكمة في الاوام و النواهى الشرعيه. | #بيان وجوه الحكمة في الاوام و النواهى الشرعيه. | ||
#تفسير الفاتحة والحروف المقطعه في اوائل السور. | #تفسير الفاتحة والحروف المقطعه في اوائل السور. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
#فضائل مكه على سائر البقاع. | #فضائل مكه على سائر البقاع. | ||
البته این نكته قابل توجه است كه از | البته این نكته قابل توجه است كه از میان انبوه کتابهایى كه به وى نسبت داده شده، تنها دو کتاب از آنها به دست ما رسيده است یکى کتاب تفسير صور کتاب السماء و العالم معروف به صور الاقاليم و ديگرى کتاب مصالح الابدان و الانفس | ||
وى پس از هشتاد و هشت سال زندگى، سرانجام در سال 322ق درگذشت. البته بعضى همانند حاجى خليفه سال وفات او را 340ق دانستهاند. ولى به نظر مىرسد این دسته ابوزيد بلخى را با فقيه حنفى احمد بن سهل بلخى خلط كردهاند. | وى پس از هشتاد و هشت سال زندگى، سرانجام در سال 322ق درگذشت. البته بعضى همانند حاجى خليفه سال وفات او را 340ق دانستهاند. ولى به نظر مىرسد این دسته ابوزيد بلخى را با فقيه حنفى احمد بن سهل بلخى خلط كردهاند. |
نسخهٔ ۱۳ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۳۴
نام | ابوزید، احمد بن سهل |
---|---|
نامهای دیگر | ابوزید بلخی، احمد بن سهل
احمد البلخی بلخی، ابوزید احمد بن سهل |
نام پدر | |
متولد | 849 م |
محل تولد | |
رحلت | 322 ق |
اساتید | |
برخی آثار | السیره النبویه: دراسه لتصحیح الأخطاء الوارده فی الموسوعه الإسلامیه الصادره عن دار بریل فی لایدن |
کد مؤلف | AUTHORCODE2992AUTHORCODE |
ابوزيد احمد بن سهل بلخى در سال 235ق (849م) در روستاى شامستيان از روستاهاى شهر غربنكى بلخ ديده به جهان گشود.
وى در زادگاهش دانشآموزى را شروع نمود و از پدرش كه معلم كودكان بود، بعضى از مقدمات علوم را فراگرفت. وى پس از مدتى به بلخ رفت و در آن شهر از محضر اساتيد به كسب علم و دانش پرداخت.
بعد از آن در حالى كه هنوز در سن جوانى بود و به انديشه كسب علم و دانش، راهى عراق شد. وى چنان به علمآموزى علاقه داشت كه مسير بلخ به سوى عراق را پياده طى نمود. وى مدت هشت سال در عراق ماند و از اساتيد آنجا خصوصاً كندى فيلسوف بزرگ عرب استفادههاى علمى نمود. برخى بر این باورند كه وى علاوه بر انگيزه كسب دانش، از سفر به عراق، هدف ديگرى نيز داشت و آن ملاقات با حضرت بقية الله(ع) بود، چرا كه بلخى پيرو مذهب امامیه بود. وى علاوه بر عراق به مناطق ديگر نيز سفر نمود و در پى اساتيد علوم به شهرهاى بسيارى رهسپار شد. ابن نديم درباره او گفته است: وى همیشه در حال سير و سفر و رفتن از شهرى به شهر ديگر بود.
وى پس از آن كه ساليان درازى را به كسب دانش طى نمود، سرانجام عزم مراجعت به بلخ را كرد و از راه هرات رهسپار بلخ شد و در آنجا به تدريس و افاده مشغول شد. وى پس از بازگشت به بلخ، داراى موقعيت اجتماعى بالايى شد، به گونهاى كه حاكم بلخ، مونس خادم با وى طرح دوستى ريخت و ابوزيد نيز کتابى را برای او به نگارش درآورد. همچنين وزير سامانى، جيهانى با او رابطه حسنهاى داشت تا آن كه بلخى کتابى در رد بعضى از آراء زرتشتیان نوشت و از آنجا كه جيهانى زرتشتى بود، روابط آنها تيره گرديد.
نقل است كه امیر سامانى وى را به بخارا فراخواند و از او خواست تا به بخارا بيايد و در امور حكومتى مشاور او شود، ولى هنگامى كه وى به رودخانه خودشان جيحون رسيد، ترس او را فراگرفت و از سفر منصرف شد و به بلخ بازگشت.
بلخى علاوه بر مقام بلندى كه در علوم مختلف داشت، به شاعرى نيز مىپرداخت. نمونهاى از اشعار او را ياقوت حموى در معجم الادباء نقل كرده است.
تأليفات
بالغ بر شصت تأليف به او نسبت داده شده كه به نمونهاى از آنها اشاره مىشود:
- ما يصح من احكام النجوم.
- فى انشاء علوم الفلسفه.
- الاسماء و الكنى و الالقاب.
- ما غاب من غريب القرآن.
- تفسير صور کتاب السماء و العالم تأليف ابوجعفر خازن.
- مصالح الابدان و الانفس.
- اجوبة ابى على بن ابىبكر بن المظفر.
- ان سورة الحمد تنوب عن جمیع القرآن.
- بيان وجوه الحكمة في الاوام و النواهى الشرعيه.
- تفسير الفاتحة والحروف المقطعه في اوائل السور.
- نثارات من كلام ابى زيد.
- فضائل مكه على سائر البقاع.
البته این نكته قابل توجه است كه از میان انبوه کتابهایى كه به وى نسبت داده شده، تنها دو کتاب از آنها به دست ما رسيده است یکى کتاب تفسير صور کتاب السماء و العالم معروف به صور الاقاليم و ديگرى کتاب مصالح الابدان و الانفس
وى پس از هشتاد و هشت سال زندگى، سرانجام در سال 322ق درگذشت. البته بعضى همانند حاجى خليفه سال وفات او را 340ق دانستهاند. ولى به نظر مىرسد این دسته ابوزيد بلخى را با فقيه حنفى احمد بن سهل بلخى خلط كردهاند.