۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'پاك' به 'پاک') |
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
کتاب حاضر، از سه رساله به ترتيب ذيل تشكيل شده است: 1. اصطلاحات الصوفية؛ 2. اصطلاح الصوفية؛ 3. رشح الزلال في شرح الألفاظ المتداولة بين أرباب الأذواق و الأحوال. | کتاب حاضر، از سه رساله به ترتيب ذيل تشكيل شده است: 1. اصطلاحات الصوفية؛ 2. اصطلاح الصوفية؛ 3. رشح الزلال في شرح الألفاظ المتداولة بين أرباب الأذواق و الأحوال. | ||
شيوه نگارش در اثر حاضر، گوناگون است؛ به این ترتيب كه در رساله اول از دو روش الفبايى و موضوعى استفاده شده؛ به این صورت كه نخست اصطلاحات به شكل الفبايى و بعد به شكل موضوعى (بدايات، ابواب، معاملات، اخلاق، اصول، اوديه، احوال، ولايات، حقايق و | شيوه نگارش در اثر حاضر، گوناگون است؛ به این ترتيب كه در رساله اول از دو روش الفبايى و موضوعى استفاده شده؛ به این صورت كه نخست اصطلاحات به شكل الفبايى و بعد به شكل موضوعى (بدايات، ابواب، معاملات، اخلاق، اصول، اوديه، احوال، ولايات، حقايق و نهایات) ذكر و توضيح داده شده است. | ||
رساله ابن عربى هيچ نظمى، الفبايى يا موضوعى، ندارد و شرح آن، يعنى رساله رشح الزلال نيز منظم نيست و پيرو آن است و اصطلاحات بسيارى در آن بدون نظم الفبايى يا موضوعى آمده است. | رساله ابن عربى هيچ نظمى، الفبايى يا موضوعى، ندارد و شرح آن، يعنى رساله رشح الزلال نيز منظم نيست و پيرو آن است و اصطلاحات بسيارى در آن بدون نظم الفبايى يا موضوعى آمده است. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
#هرچند در روى جلد و صفحه اول، نام کتاب بهصورت «اصطلاحات الصوفية و يليه رشح الزلال» نوشته شده و اسمى از کتاب ابن عربى نيامده، ولى بعد از اتمام کتاب «اصطلاحات الصوفية» و قبل از آغاز کتاب «رشح الزلال»، کتاب «اصطلاح الصوفية» نوشته ابن عربى آمده است. این مطلب به آن جهت است كه کتاب «رشح الزلال» در حقيقت شرحى بر کتاب «اصطلاح الصوفية» ابن عربى است.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص4</ref>و به همین جهت در ابتدا، متن کتاب آمده تا مطالب شرح، روشنتر شود. | #هرچند در روى جلد و صفحه اول، نام کتاب بهصورت «اصطلاحات الصوفية و يليه رشح الزلال» نوشته شده و اسمى از کتاب ابن عربى نيامده، ولى بعد از اتمام کتاب «اصطلاحات الصوفية» و قبل از آغاز کتاب «رشح الزلال»، کتاب «اصطلاح الصوفية» نوشته ابن عربى آمده است. این مطلب به آن جهت است كه کتاب «رشح الزلال» در حقيقت شرحى بر کتاب «اصطلاح الصوفية» ابن عربى است.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص4</ref>و به همین جهت در ابتدا، متن کتاب آمده تا مطالب شرح، روشنتر شود. | ||
#مصحح کتاب در مقدمه، يادآور شده است كه علم تصوف از مشكلترين علوم است و بهطور طبيعى تا اصطلاحات آن علم روشن نشود، مضامینش روشن نخواهد شد و همین مطلب نقش و اهمیت کتاب حاضر را بيشتر روشن مىسازد.<ref>همان، ص3-5</ref> | #مصحح کتاب در مقدمه، يادآور شده است كه علم تصوف از مشكلترين علوم است و بهطور طبيعى تا اصطلاحات آن علم روشن نشود، مضامینش روشن نخواهد شد و همین مطلب نقش و اهمیت کتاب حاضر را بيشتر روشن مىسازد.<ref>همان، ص3-5</ref> | ||
#عبدالرزاق كاشانى مباحث بخش اول کتاب اصطلاحات الصوفية را با واژههاى «الألف»، «الاتحاد»، «الاتصال»، «الأحد»، «الأحدية» و «أحدية الجمع».<ref>متن کتاب، ص11</ref>و... شروع كرده و آنگاه با واژههاى ديگرى همانند «التجلي» و «التجلي الأول».<ref>همان، ص17</ref>و... ادامه داده و با «الياقوتة الحمراء» و «اليدان» و «يوم الجمعة».<ref>همان، ص90</ref>، به پایان رسانده است. همو مباحث بخش دوم کتاب «اصطلاحات الصوفية» را با واژههاى «اليقظة».<ref>همان، ص92</ref>و... آغاز كرده و با | #عبدالرزاق كاشانى مباحث بخش اول کتاب اصطلاحات الصوفية را با واژههاى «الألف»، «الاتحاد»، «الاتصال»، «الأحد»، «الأحدية» و «أحدية الجمع».<ref>متن کتاب، ص11</ref>و... شروع كرده و آنگاه با واژههاى ديگرى همانند «التجلي» و «التجلي الأول».<ref>همان، ص17</ref>و... ادامه داده و با «الياقوتة الحمراء» و «اليدان» و «يوم الجمعة».<ref>همان، ص90</ref>، به پایان رسانده است. همو مباحث بخش دوم کتاب «اصطلاحات الصوفية» را با واژههاى «اليقظة».<ref>همان، ص92</ref>و... آغاز كرده و با واژههایى مانند «الصبر».<ref>همان، ص116</ref>و... ادامه داده و سرانجام با «التوحيد».<ref>همان، ص164</ref>به پایان رسانده است. | ||
#:ابن عربى، مباحث کتاب «اصطلاح الصوفية» را و همچنين عبدالرزاق كاشانى نيز مطالب کتاب «رشح الزلال» را با واژههاى «الهاجس»، «الإرادة» و «المريد».<ref>همان، ص169 و ص184-187</ref>و... شروع كرده و با «العلة»، «الرياضة» و «المجاهدة» ادامه داده.<ref>همان، ص174 و ص227-228</ref>و... و با «سرّ السرّ».<ref>همان، ص180 و ص268</ref>به پایان رساندهاند. | #:ابن عربى، مباحث کتاب «اصطلاح الصوفية» را و همچنين عبدالرزاق كاشانى نيز مطالب کتاب «رشح الزلال» را با واژههاى «الهاجس»، «الإرادة» و «المريد».<ref>همان، ص169 و ص184-187</ref>و... شروع كرده و با «العلة»، «الرياضة» و «المجاهدة» ادامه داده.<ref>همان، ص174 و ص227-228</ref>و... و با «سرّ السرّ».<ref>همان، ص180 و ص268</ref>به پایان رساندهاند. | ||
#ابن عربى در پایان کتاب «اصطلاح الصوفية» يادآور شده است كه مجموعه این الفاظ، 198 لفظ است كه آن را نویسندهاش در ملطيه در دهم صفر سال 615ق نوشته است.<ref>همان، ص180</ref> | #ابن عربى در پایان کتاب «اصطلاح الصوفية» يادآور شده است كه مجموعه این الفاظ، 198 لفظ است كه آن را نویسندهاش در ملطيه در دهم صفر سال 615ق نوشته است.<ref>همان، ص180</ref> | ||
#عبدالرزاق كاشانى، «جمع» را اينگونه معنا كرده است كه انسان حقّ را بدون خلق شهود كند.<ref>همان، ص20</ref> | #عبدالرزاق كاشانى، «جمع» را اينگونه معنا كرده است كه انسان حقّ را بدون خلق شهود كند.<ref>همان، ص20</ref> | ||
#كاشانى در «اصطلاحات الصوفية» واژه «عبدالمحيي» را به این صورت معنا كرده است: كسى كه حضرت حقّ با اسم محيى برای او تجلى كرده، پس قلبش را با آن احيا كرده و او را قادر ساخته كه مردگان را زنده كند، مانند عيسى(ع).<ref>همان، ص52</ref> | #كاشانى در «اصطلاحات الصوفية» واژه «عبدالمحيي» را به این صورت معنا كرده است: كسى كه حضرت حقّ با اسم محيى برای او تجلى كرده، پس قلبش را با آن احيا كرده و او را قادر ساخته كه مردگان را زنده كند، مانند عيسى(ع).<ref>همان، ص52</ref> | ||
#عبدالرزاق كاشانى، | #عبدالرزاق كاشانى، نهایت سفر اول عرفانى را برداشته شدن حجاب كثرت از روى وحدت و نهایت سفر دوم را رفع حجاب وحدت از وجوه كثرت علمى باطنى و نهایت سفر سوم را زوال تقيّد به ضدين و ظاهر و باطن... بشمار آورده است.<ref>همان، ص84</ref> | ||
#ابن عربى در مورد مجاهده چنين نوشته است: مجاهده آن است كه نفس را بر مشقتهاى بدنى و مخالفت هواى نفس درهرحال وادار سازى.<ref>همان، ص174</ref> | #ابن عربى در مورد مجاهده چنين نوشته است: مجاهده آن است كه نفس را بر مشقتهاى بدنى و مخالفت هواى نفس درهرحال وادار سازى.<ref>همان، ص174</ref> | ||
#همچنين ابن عربى در مورد تحلى، اينگونه نوشته است: تحلى، دارا شدن صفات و اخلاق الهى است و در نزد ما به معناى آن است كه انسان، داراى اخلاق عبوديت شود و همین صحيح است؛ چون كاملتر و پاکيزهتر است.<ref>همان، ص180</ref> | #همچنين ابن عربى در مورد تحلى، اينگونه نوشته است: تحلى، دارا شدن صفات و اخلاق الهى است و در نزد ما به معناى آن است كه انسان، داراى اخلاق عبوديت شود و همین صحيح است؛ چون كاملتر و پاکيزهتر است.<ref>همان، ص180</ref> |
ویرایش