صفحهٔ اصلی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌نور
بدون خلاصۀ ویرایش
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۵: خط ۴۵:


   
   
  <big>'''[[الجامع لرواة أصحاب الإمام الرضا عليه السلام]]'''</big>
  <big>'''[[بلوهر و بوذاسف]]'''</big>


[[پرونده:NUR22216J1.jpg|بندانگشتی|الجامع لرواة أصحاب الإمام الرضا (عليه السلام)|175px]]
[[پرونده:NUR16031J1.jpg|بندانگشتی|بلوهر و بوذاسف|175px]]


'''معرفى اجمالى'''


«الجامع لرواة أصحاب الإمام الرضا(ع)»، اثر [[محمدمهدى نجف]] (متولد نجف 1323ش) است كه در آن، [[امام رضا(ع)|اصحاب امام هشتم(ع)]] را به‌صورت مستند و علمى و به زبان عربى معرفى كرده است.
'''بلوهر و بوذاسف'''، نام داستانى است كه در  کتاب «[[کمال الدین و تمام النعمه ( جامعه مدرسین )| كمال الدين و تمام النعمة]]» [[شيخ صدوق]]، به زبان عربى آمده است و علامه [[محمدباقر مجلسى]]، آن را به زبان فارسى ترجمه نموده و آقاى دكتر [[سيد ابوطالب ميرعابدينى]] در اين كتاب به تحقيق و بررسى و ذكر اين حكايت پرداخته است.


اين اثر دو جلدى، تاريخ و مشخصات نگارشش معلوم نيست، ولى مقدمه‌اش در سال 1406ق در قم نوشته شده و به‌مناسبت برگزارى دومين كنگره جهانى امام رضا(ع) منتشر شده است.
در ابتدا، مقدمه‌اى از محقق كتاب، ذكر شده و سپس به ذكر زندگى بودا، دين بودا، بودا در فرهنگ اسلامى، بلوهر و بوذاسف، نسخه‌هاى خطى و چاپى اين اثر و در ادامه، به قصه بلوهر و بوذاسف پرداخته شده است.


مخاطبان اين اثر، عموم مردم نيستند، بلكه عبارتند از متخصصان و پژوهشگران علم رجال و سيره اهل‌بيت(ع).
داستان «بلوهر و بوداسف» در سده دوم پيش از ميلاد، به زبان سانسكريت به نگارش درآمده و در عهد خسرو انوشيروان، از سانسكريت به پهلوى ترجمه شده و ظاهراً [[ابن مقفع، عبدالله بن دادویه |ابن مقفع]] آن را به عربى برگردانيده و گفته مى‌شود كه «[[ابان لاحقى]]» نيز آن را به شعر عربى درآورده است.


'''ساختار'''
به‌هرحال نسخه عربى موجود آن، همان است كه شيخ صدوق، محدث مشهور سده چهارم هجرى قمرى، با عنوان «بلوهر و بوداسف» در كتاب «كمال الدين و اتمام النعمة» به شيوه راويان اماميه با چند واسطه از حضرت [[امام سجاد]] نقل كرده است <ref>مشكور، محمدجواد، نامه باستان، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى، ص 405</ref>.


كتاب حاضر، از مقدمه كوتاه رياست دومين كنگره جهانى امام رضا(ع) و مقدمه نويسنده و متن اصلى (شامل ۲ جلد: ۱. اسامى و شرح حال راويان امام رضا(ع) از حرف الف تا كاف؛ ۲. ادامه اسامى و شرح حال راويان امام رضا(ع) از حرف ميم تا ياء، باب اسامى ياران امام(ع) و معروفان به كنيه يا لقب و زنانى كه مشرف به ديدار او شدند و يا از او روايتى نقل كرده و يا امام(ع) سخنى در مدح يا ذم آنان گفته است و مستدرك) تشكيل شده است.
اين متن را علامه محمدباقر مجلسى در جلد هفدهم «[[بحار الانوار]]» نقل كرده و در كتاب مشهور خود، «[[عین الحیات (صحیح: عین الحیاة)|عين الحيات]]»، آن را به زبان فارسى درآورده است.


نويسنده براى توليد اثر حاضر از منابع متعددى (بيش از صد كتاب مهم به زبان عربى) استفاده كرده است.
«ظاهراً اصل اين كتاب بايستى در اوايل دوران ساسانى به ايران آمده و توسط مانويان به زبان پهلوى ترجمه شده باشد. ترجمه پهلوى آن كه در ايران نگارش يافته، مبنى بر شرح زندگى بودا و سير و سلوك او براى كشف حقيقت بوده است و بسيارى از نكات و قصه‌ها و حكايات موجود در اين داستان، در اندرزنامه‌هاى پهلوى تكرار شده است. اين ترجمه، سپس به دست مؤلفى مسيحى، تبديل شكل داده و به قالب دين مسيح ريخته شده... و بعدها از زبان پهلوى به سريانى و عربى و از سريانى به زبان گرجى و يونانى ترجمه شد...


نويسنده در اين اثر، به‌صورت دقيق تعداد ۸۱۵ نفر از مردان راوى و صحابه حضرت امام رضا(ع) و 11 نفر از زنان را معرفى كرده و در مستدرك نيز تعداد 5 نفر از مردان را افزوده است؛ پس در مجموع تعداد ۸۳۱ نفر از ياران و راويان حضرت امام رضا(ع) ذكر شده‌اند.
بايد دانست كه كتاب «بوذاسف و بلوهر» عربى و فارسى قالب‌ريزى تازه اسلامى همين قصه مسيحى است. كلمه «يوذاسف» و «بوذاسف» ظاهراً تصحيف «بوداسف» است كه در داستان‌ها نام اصلى بودا پيش از بعثت اوست» <ref>همان، ص 405 - 406</ref>.


نويسنده در مقدمه‌اش كه آن را در تاريخ شوال سال ۱۴۰۶ق در قم نوشته، با تأكيد بر ضرورت شناسايى رجال حديث، افزوده است: شناخت و نقادى راويان كار آسانى نيست؛ چون ناقد بايد از امتياز اطلاع گسترده بر اخبار و شناخت احوال راويان پيشين و راه‌هاى روايتشان برخوردار باشد و همچنين دستاوردهاى راويان و مقاصد و اهدافشان و عوامل و انگيزه‌هاى تساهل و كذب را به‌خوبى بشناسد و همچنين ناقد نياز دارد كه شيوخى را كه راويان از آنان نقل كرده‌اند و شهرهايشان و زمان وفات و طبقات و درجاتشان را بشناسد و... با توكل بر خداى تعالى شروع به جمع‌آورى كتاب حاضر كردم و آن را «الجامع لرواة و أصحاب الإمام الرضا(ع)» ناميدم و باآنكه منابع كم بود، ولى كوشيدم كه هرچه بتوانم از راويان و اصحاب جمع كنم؛ چه آنان كه مشرف به زيارتش شدند و مطلبى از او شنيدند يا حكايت از او، با يا بدون واسطه، نقل كرده‌اند يا دوران او را ادراك كرده‌اند و سخنى درباره او گفته‌اند و يا امام(ع) سخنى درباره آنان گفته است. براى بيان هر مطلب يك روايت آورده‌ام كه بر آن دلالت دارد و از موضوع و صحت و سقمش چشم پوشيده‌ام... من اولين كسى نيستم كه تأليفى در اين موضوع نوشته است و بلكه بنده بر اساس كتاب‌هاى پيشينيان اين كتاب را نوشته و از آنان در جرح و تعديل بهره برده‌ام؛ مانند [[برقی|احمد بن محمد بن خالد برقى]]، [[کشى]] و [[شیخ طوسی]]. جز آنكه من با استقراى منابع گوناگون شيعى و سنى، عناوين و اسامى ديگرى يافتم كه دانشمندان مذكور ذكر نكرده‌اند.
گفته مى‌شود كه «عنصرى»، شاعر ايرانى سده پنجم هجرى قمرى، اين داستان را به شكل مثنوى سروده است.
نويسنده كوشيده است كه اثرى مستند، جامع و كامل بيافريند و به نظر مى‌رسد در اين راه به موفقيت نسبى دست يافته است....[[الجامع لرواة أصحاب الإمام الرضا عليه السلام|'''ادامه''']]
 
اساس كتاب «بلوهر و بوذاسف»، از تاريخ زندگى «گوتاما سيدارتا» كه بودا باشد، گرفته شده و لفظ بوذاسف و يوذاسف و بوداسف تصحيف بوداراف يا بوداساتوا (به معنى بوداى آينده يا آنكه روشن خواهد شد) مى‌باشد و «بوداساتوا» از القاب معمولى بودا قبل از بوداشدن اوست و بلوهر شايد همان بلهرا است كه جغرافى‌نويسان عرب، او را بزرگ‌ترين پادشاه هند مى‌خوانند.
 
به موجب روايت صدوق، پادشاهى عياش و شهوت‌پرست در هندوستان فرمانروايى مى‌كرد كه همه فرزندان او دختر بودند. پس از سال‌ها، صاحب پسرى شد به نام بوذاسف كه در حسن و جمال، بى‌مانند بود. دانشمندى، پيشگويى كرد كه وى...|'''ادامه''']]





نسخهٔ ‏۲۰ اوت ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۳۳

مقاله برگزیده


زاد المعاد
زاد المعاد


زاد المعاد، اثر علامه محمدباقر مجلسى، با تحقيق سيد حسن موسوى، شامل متن نمازها، دعاها، زيارات، مناجات و تعقيبات نمازها است كه به زبان عربى و در قرن يازدهم هجرى، نوشته شده است.


كتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب در چهارده باب و يك خاتمه تنظيم شده است.

ساختار كتاب همانند «مفاتيح الجنان» است و مجلسى زير هريك از موارد پيش‌گفته، توضيحاتى در باره كيفيت به‌جاآوردن و ثواب آن اعمال درج كرده است (فهرست كتاب‌هاى منتشرشده در اسفندماه 1381، ص 157).


نويسنده در مقدمه، با عبارت‌پردازى‌هاى فراوان و به نثر مسجع، كتاب را به سلطان حسين صفوى تقديم كرده است (مقدمه، ص 13).

باب اول، مشتمل بر پنج فصل به ترتيب زير مى‌باشد كه در آن‌ها، فضايل و اعمال ماه رجب، بيان شده است:

فصل اول، پيرامون اين ماه و عبادات آن است. نويسنده، اين ماه و ماه شعبان و رمضان را بهترين ماه‌هاى سال معرفى و از پيامبر(ص) روايتى بدين مضمون نقل كرده است كه هركه حرمت اين ماه و ماه شعبان را بداند و روزه آن‌ها را به روزه ماه رمضان وصل نمايد، اين ماه‌هاى مبارك، در روز قيامت نزد خداوند گواهان او بوده و در آن روز، منادى از افق ندا كند كه اى رجب و شعبان و رمضان، عمل اين بنده در شما و اطاعت او از خدا، چگونه بوده است (همان، ص 16).

فصل دوم، در بيان اعمالى است كه كسى كه از روزه...ادامه




بلوهر و بوذاسف
بلوهر و بوذاسف


بلوهر و بوذاسف، نام داستانى است كه در کتاب « كمال الدين و تمام النعمة» شيخ صدوق، به زبان عربى آمده است و علامه محمدباقر مجلسى، آن را به زبان فارسى ترجمه نموده و آقاى دكتر سيد ابوطالب ميرعابدينى در اين كتاب به تحقيق و بررسى و ذكر اين حكايت پرداخته است.

در ابتدا، مقدمه‌اى از محقق كتاب، ذكر شده و سپس به ذكر زندگى بودا، دين بودا، بودا در فرهنگ اسلامى، بلوهر و بوذاسف، نسخه‌هاى خطى و چاپى اين اثر و در ادامه، به قصه بلوهر و بوذاسف پرداخته شده است.

داستان «بلوهر و بوداسف» در سده دوم پيش از ميلاد، به زبان سانسكريت به نگارش درآمده و در عهد خسرو انوشيروان، از سانسكريت به پهلوى ترجمه شده و ظاهراً ابن مقفع آن را به عربى برگردانيده و گفته مى‌شود كه «ابان لاحقى» نيز آن را به شعر عربى درآورده است.

به‌هرحال نسخه عربى موجود آن، همان است كه شيخ صدوق، محدث مشهور سده چهارم هجرى قمرى، با عنوان «بلوهر و بوداسف» در كتاب «كمال الدين و اتمام النعمة» به شيوه راويان اماميه با چند واسطه از حضرت امام سجاد نقل كرده است [۱].

اين متن را علامه محمدباقر مجلسى در جلد هفدهم «بحار الانوار» نقل كرده و در كتاب مشهور خود، «عين الحيات»، آن را به زبان فارسى درآورده است.

«ظاهراً اصل اين كتاب بايستى در اوايل دوران ساسانى به ايران آمده و توسط مانويان به زبان پهلوى ترجمه شده باشد. ترجمه پهلوى آن كه در ايران نگارش يافته، مبنى بر شرح زندگى بودا و سير و سلوك او براى كشف حقيقت بوده است و بسيارى از نكات و قصه‌ها و حكايات موجود در اين داستان، در اندرزنامه‌هاى پهلوى تكرار شده است. اين ترجمه، سپس به دست مؤلفى مسيحى، تبديل شكل داده و به قالب دين مسيح ريخته شده... و بعدها از زبان پهلوى به سريانى و عربى و از سريانى به زبان گرجى و يونانى ترجمه شد...

بايد دانست كه كتاب «بوذاسف و بلوهر» عربى و فارسى قالب‌ريزى تازه اسلامى همين قصه مسيحى است. كلمه «يوذاسف» و «بوذاسف» ظاهراً تصحيف «بوداسف» است كه در داستان‌ها نام اصلى بودا پيش از بعثت اوست» [۲].

گفته مى‌شود كه «عنصرى»، شاعر ايرانى سده پنجم هجرى قمرى، اين داستان را به شكل مثنوى سروده است.

اساس كتاب «بلوهر و بوذاسف»، از تاريخ زندگى «گوتاما سيدارتا» كه بودا باشد، گرفته شده و لفظ بوذاسف و يوذاسف و بوداسف تصحيف بوداراف يا بوداساتوا (به معنى بوداى آينده يا آنكه روشن خواهد شد) مى‌باشد و «بوداساتوا» از القاب معمولى بودا قبل از بوداشدن اوست و بلوهر شايد همان بلهرا است كه جغرافى‌نويسان عرب، او را بزرگ‌ترين پادشاه هند مى‌خوانند.

به موجب روايت صدوق، پادشاهى عياش و شهوت‌پرست در هندوستان فرمانروايى مى‌كرد كه همه فرزندان او دختر بودند. پس از سال‌ها، صاحب پسرى شد به نام بوذاسف كه در حسن و جمال، بى‌مانند بود. دانشمندى، پيشگويى كرد كه وى...|ادامه]]


چگونه ویکی‌نویس شویم
  • اولین گام برای ویکی‌نویس شدن، عضویت می‌باشد.
  • برای آشنایی با ویکی‌نور، اهداف و چشم‌اندازها و حوزه تولید نوشتارهای آن درباره ویکی‌نور را مشاهده کنید.
  • اشتباه‌های نگارشی و املایی نوشتارهای موجود را ویرایش کنید.
  • نوشتاری جدید ایجاد کنید.


  1. مشكور، محمدجواد، نامه باستان، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى، ص 405
  2. همان، ص 405 - 406