۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') |
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می') |
||
| خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
مصحح با تذكر این نكته كه دانشمندان، این کتاب را در زمره كتب احتجاج، و هم در عداد تفاسير به شمار آوردهاند، به كلامى از [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|صاحب الذريعة]] اشاره مىكند: از آنجا كه در این کتاب تفسير آيات و بيان مداليل آن است، از كتب تفسير شمرده مىشود. از سوى ديگر این کتاب از كتب ردود دينى و احتجاج به حساب مىآيد؛ زيرا مشتمل بر بيان مخالفتهاى اهل سنت با نص کتاب و سنت است (همان، ص16). | مصحح با تذكر این نكته كه دانشمندان، این کتاب را در زمره كتب احتجاج، و هم در عداد تفاسير به شمار آوردهاند، به كلامى از [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|صاحب الذريعة]] اشاره مىكند: از آنجا كه در این کتاب تفسير آيات و بيان مداليل آن است، از كتب تفسير شمرده مىشود. از سوى ديگر این کتاب از كتب ردود دينى و احتجاج به حساب مىآيد؛ زيرا مشتمل بر بيان مخالفتهاى اهل سنت با نص کتاب و سنت است (همان، ص16). | ||
[[امین، محسن|سيدمحسن | [[امین، محسن|سيدمحسن امین]] نام این کتاب را در زمره كتب علم كلام و اصول دين و احتجاج و جدل آورده است. وى به هنگام ذكر كتب تفسيرى علامه مىنویسد: مىتوان، إيضاح مخالفة السنة را از كتب تفسير برشمرد (همان). | ||
به نظر مىرسد كه منظور [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] از «اهل سنت» اشاعره بوده است به این دليل كه اكثريت قريب به اتفاق مبانى كلامى كه وى بر قرآن عرضه كرده و آن را با قرآن متناقض يافته است، اصول و مبانى كلامى اشاعره است. چرا كه اشاعره بر این عقيده هستند كه خداوند متعال، بندگان خود را بر انجام گناه و معصيت مجبور كرده و صدور كذب از جانب خداوند نعوذ بالله- را جايز مىشمارند، كه در جاىجاى این کتاب، ردّ [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] بر این عقايد به چشم مىخورد (همان، ص23). | به نظر مىرسد كه منظور [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] از «اهل سنت» اشاعره بوده است به این دليل كه اكثريت قريب به اتفاق مبانى كلامى كه وى بر قرآن عرضه كرده و آن را با قرآن متناقض يافته است، اصول و مبانى كلامى اشاعره است. چرا كه اشاعره بر این عقيده هستند كه خداوند متعال، بندگان خود را بر انجام گناه و معصيت مجبور كرده و صدور كذب از جانب خداوند نعوذ بالله- را جايز مىشمارند، كه در جاىجاى این کتاب، ردّ [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] بر این عقايد به چشم مىخورد (همان، ص23). | ||
ویرایش