حدائق الحقائق في شرح نهج‌البلاغة: تفاوت میان نسخه‌ها

لینک درون متنی
(لینک درون متنی)
(لینک درون متنی)
خط ۳۲: خط ۳۲:


== ساختار ==
== ساختار ==
چنانچه از اين شرح بر نهج‌البلاغه بر مى‌آيد، از سه شرح منهاج البراعه راوندى و معارج نهج‌البلاغه و شرح وبرى گرفته و عبارت‌هاى اين‌ها را جاى جاى آورده است و خود هم بندهايى در شرح افزوده است.
چنانچه از اين شرح بر نهج‌البلاغه بر مى‌آيد، از سه شرح [[منهاج البراعة في شرح نهج‌البلاغة (راوندی)|منهاج البراعه راوندى]] و [[معارج نهج‌البلاغة|معارج نهج‌البلاغه]] و شرح وبرى گرفته و عبارت‌هاى اين‌ها را جاى جاى آورده است و خود هم بندهايى در شرح افزوده است.


در آغاز شش بيت عربى در ستايش نهج‌البلاغه آورده و پس از خطبه بحثى است، در اقسام البلاغه و احكام‌ها، سپس چهارده نوع از صنايع بديعى از منهاج البراعه نقل شده است. آنگاه شرح آغاز مى‌شود.
در آغاز شش بيت عربى در ستايش نهج‌البلاغه آورده و پس از خطبه بحثى است، در اقسام البلاغه و احكام‌ها، سپس چهارده نوع از صنايع بديعى از [[منهاج البراعة في شرح نهج‌البلاغة (راوندی)|منهاج البراعه]] نقل شده است. آنگاه شرح آغاز مى‌شود.


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
پيش از شرح خبرى از زين‌الفتى عاصمى آمده و ياد شده از سلوه الشيعه امام سعيد معين‌الدين مسعود بن على صوابى بيهقى كه ايمان ابوطالب را در آن ثابت نموده است. و نيز در آن از علامه [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] و [[شيخ مفيد]] در ارشاد و سد مرتضى، از نجوم و ستاره شناسى هم در آن خرده‌گيرى شده است.
پيش از شرح خبرى از زين‌الفتى عاصمى آمده و ياد شده از سلوه الشيعه امام سعيد معين‌الدين مسعود بن على صوابى بيهقى كه ايمان ابوطالب را در آن ثابت نموده است. و نيز در آن از علامه [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] و [[شيخ مفيد]] در [[الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد|ارشاد]] و [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سید مرتضى]]، از نجوم و ستاره شناسى هم در آن خرده‌گيرى شده است.


كيدرى گذشته از علوم ادبى و تاريخ و اخبار مذهبى در فلسفه و كلام هم سرآمد بوده و در آن به بسيارى از مسائل دقيق و باريك فلسفى اشارت نموده و مشكلات نهج‌البلاغه را با آن حل كرده است. او در آن سخنان ابوحاتم رازى داعى اسماعيلى در كتاب الزينه و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] و غزالى در المضنون به على غير اهله را گواه آورده و سخنان حكما را نقل كرده است. از اين مطالب آشكار مى‌شود كه دانشمندان شيعى در آن زمان‌ها كه در اقليت بوده‌اند و مورد رنج و شكنجه پيروان سنت، و به دستگاه فرمان‌روايى عصر راهى نداشتند، بهتر از دوران صفوى كه آيين شيعى انديشه رسمى فرمانروايان شده بود، راه درست علمى را پيمودند و گرد جمود و تعصب نمى‌گشتند. سنجيدن آثار آنان اگر چه مذهبى صرف هم باشد؛ مانند شروح نهج‌البلاغه يا تفاسير با آثار دوران صفوى كه عصر آزادى آيين شيعى، بلكه چيرگى و سيطره آن است، خود گواهى درست و راست در اين مورد است. از آن آثار لطافت دقت و ربايندگى مى‌بارد و اين دسته اثر علمى خواننده را به خود نمى‌كشد و انحطاط علمى از آن پيداست.
كيدرى گذشته از علوم ادبى و تاريخ و اخبار مذهبى در فلسفه و كلام هم سرآمد بوده و در آن به بسيارى از مسائل دقيق و باريك فلسفى اشارت نموده و مشكلات نهج‌البلاغه را با آن حل كرده است. او در آن سخنان ابوحاتم رازى داعى اسماعيلى در كتاب الزينه و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] و [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] در المضنون به على غير اهله را گواه آورده و سخنان حكما را نقل كرده است. از اين مطالب آشكار مى‌شود كه دانشمندان شيعى در آن زمان‌ها كه در اقليت بوده‌اند و مورد رنج و شكنجه پيروان سنت، و به دستگاه فرمان‌روايى عصر راهى نداشتند، بهتر از دوران صفوى كه آيين شيعى انديشه رسمى فرمانروايان شده بود، راه درست علمى را پيمودند و گرد جمود و تعصب نمى‌گشتند. سنجيدن آثار آنان اگر چه مذهبى صرف هم باشد؛ مانند شروح نهج‌البلاغه يا تفاسير با آثار دوران صفوى كه عصر آزادى آيين شيعى، بلكه چيرگى و سيطره آن است، خود گواهى درست و راست در اين مورد است. از آن آثار لطافت دقت و ربايندگى مى‌بارد و اين دسته اثر علمى خواننده را به خود نمى‌كشد و انحطاط علمى از آن پيداست.


كيدرى در دو جا از پيشدادايان و كيانيانيان و اشكانيان و خسروان و بطلميوسيان و فرمانروايان يمن و روم و يونان و از سال و ماه ايران و پنجه دزده و كبيسه‌اى كه زردشت خداوند گار ايرانيان سفارش كرده ياد كرده و پيداست كه به فرهنگ مزديسنا خوب آشنا بوده است.
كيدرى در دو جا از پيشدادايان و كيانيانيان و اشكانيان و خسروان و بطلميوسيان و فرمانروايان يمن و روم و يونان و از سال و ماه ايران و پنجه دزده و كبيسه‌اى كه زردشت خداوند گار ايرانيان سفارش كرده ياد كرده و پيداست كه به فرهنگ مزديسنا خوب آشنا بوده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش