۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مدارك ' به 'مدارک ') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[جلالی زاده، جلال]] ( | [[جلالی زاده، جلال]] (نویسنده) | ||
| زبان =فارسی | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره = | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب با مقدمه مختصرى از | كتاب با مقدمه مختصرى از نویسنده آغاز و مطالب در دو بخش اصلى، سامان يافته است. | ||
در بخش اول، مطالبى پيرامون تاريخ علم اصول و مبادى آن بيان شده و در بخش دوم، اصطلاحات علم اصول، به ترتيب حروف الفبا، آورده شده است. | در بخش اول، مطالبى پيرامون تاريخ علم اصول و مبادى آن بيان شده و در بخش دوم، اصطلاحات علم اصول، به ترتيب حروف الفبا، آورده شده است. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
در مقدمه، به بيان اهميت علم اصول فقه پرداخته شده و به اين نكته اشاره شده است كه اين علم، يكى از دانشهايى است كه از نظر موضوع كه عبارت است از ادله اربعه و احكام مستنبط از آنها، از ارزشمندترين دانشها بشمار مىرود؛ زيرا اين دانش، يكى از علوم ابزارى است كه هيچ حقوقدان و قانونگذارى از آن بىنياز نيست<ref>مقدمه، ص7</ref> | در مقدمه، به بيان اهميت علم اصول فقه پرداخته شده و به اين نكته اشاره شده است كه اين علم، يكى از دانشهايى است كه از نظر موضوع كه عبارت است از ادله اربعه و احكام مستنبط از آنها، از ارزشمندترين دانشها بشمار مىرود؛ زيرا اين دانش، يكى از علوم ابزارى است كه هيچ حقوقدان و قانونگذارى از آن بىنياز نيست<ref>مقدمه، ص7</ref> | ||
نویسنده پيش از پرداختن به تعريف اصطلاحات اصول فقه، با توجه به اينكه بدون آشنايى با سير تحولات و تطوراتى كه اين دانش در مسير زمان به خود ديده، نمىتوان بررسى كاملى از واژهها و اصطلاحات آن داشت، به مرورى بر تاريخ اين علم داشته و در اين راستا، عوامل ظهور آن، نياز به تدوين و تأليف، اهميت و فايده آن در استنباط و قانونگذارى و فهم حقايق شرعى و روشهاى مختلف و مدارک اصولى را بهاختصار، بيان كرده است<ref>ر.ک: متن كتاب، ص9</ref> | |||
نویسنده بر اين باور است كه قواعد اصول فقه، مانند يك دانش مستقل، از اواخر سده دوم هجرى رايج شدهاند؛ زيرا كتاب و سنت كه منابع اصلى تشريع و قانونگذارى بشمار مىآمدند، به زبان عربى بودند و مجتهدان صحابه، با قواعد، اسلوب و الفاظ آن، آشنايى كامل داشتند. افزون بر آن، افتخار همنشينى و شاگردى حضرت، آنان را در فهم اسرار شريعت و قوه اجتهاد و شناخت احكام، تسلط خاصى بخشيده بود. بنابراین با ذوق سليم و شناخت اسلوبهاى بلاغى و تلمذ در محضر پيامبر(ص) و دانشآموختگى در مكتب وحى، به استنباط صحيح راه مىيافتند<ref>ر.ک: همان، ص10</ref> | |||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
در ادامه، به بررسى وضعيت اصول فقه در عصر خلفا و عصر فقهاى صحابه و تابعين پرداخته شده است<ref>همان، ص12-14</ref>ساير مباحث كتاب، به ترتيب عبارتند از: تشريع و اجتهاد پس از عصر صحابه؛ عصر اتباع تابعين و پيشوايان مذاهب؛ مكتب اهل رأى و اهل حديث؛ مكاتب اصولى؛ روش مؤلفان در علم اصول فقه؛ طريقه متكلمان؛ مكتب فقيهان يا روش حنفيه؛ روش متأخرين؛ مبادى علم اصول فقه؛ موضوع علم اصول فقه؛ فايده علم اصول فقه؛ جايگاه علم اصول فقه؛ نسبت علم اصول فقه؛ واضع علم اصول فقه؛ نام علم؛ استمداد و بهرهمندى علم اصول فقه؛ حكم شرع درباره آن و مسائل علم اصول فقه. | در ادامه، به بررسى وضعيت اصول فقه در عصر خلفا و عصر فقهاى صحابه و تابعين پرداخته شده است<ref>همان، ص12-14</ref>ساير مباحث كتاب، به ترتيب عبارتند از: تشريع و اجتهاد پس از عصر صحابه؛ عصر اتباع تابعين و پيشوايان مذاهب؛ مكتب اهل رأى و اهل حديث؛ مكاتب اصولى؛ روش مؤلفان در علم اصول فقه؛ طريقه متكلمان؛ مكتب فقيهان يا روش حنفيه؛ روش متأخرين؛ مبادى علم اصول فقه؛ موضوع علم اصول فقه؛ فايده علم اصول فقه؛ جايگاه علم اصول فقه؛ نسبت علم اصول فقه؛ واضع علم اصول فقه؛ نام علم؛ استمداد و بهرهمندى علم اصول فقه؛ حكم شرع درباره آن و مسائل علم اصول فقه. | ||
بخش دوم، به اصطلاحات اصولى اختصاص يافته است. از جمله ويژگىهاى اين بخش، استفاده | بخش دوم، به اصطلاحات اصولى اختصاص يافته است. از جمله ويژگىهاى اين بخش، استفاده نویسنده از آيات قرآنى در توضيح اصطلاحات و نشان دادن شاهد مثال در آيات مىباشد؛ بهعنوان مثال، براى همزه استبطاء، آيه 16 سوره حديد، براى همزه تعجب، آيه 45 سوره فرقان، براى همزه امر، آيه 20 سوره آل عمران و براى همزه تهكم، آيه 87 سوره هود، مثال آورده شده است<ref>ر.ک: همان، ص31</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع مورد استفاده | فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع مورد استفاده نویسنده، در انتهاى كتاب آمده است. | ||
كتاب، فاقد پاورقى است. | كتاب، فاقد پاورقى است. |
ویرایش