تاريخ الخلفاء (سیوطی): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۰ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'مدعي' به 'مدعی'
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
جز (جایگزینی متن - 'مدعي' به 'مدعی')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۶۲: خط ۶۲:
اين كتاب، به‌عنوان اثرى مختصر، مى‌تواند راهنماى هر خواننده و محققى باشد كه در كنار دست خود نياز به كتابى در تاريخ خلفا دارد. ذوق مختصرنويسى [[سيوطى]] سبب شده تا وى در اين كتاب، فهرستى از تمامى خلفا را تا زمان خود به دست داده و اجمالى از حوادث مهم روزگار آنها و نيز برخى از ويژگى‌هاى آنان را بيان كند. آخرين خليفه‌اى كه وى از او سخن گفته المتوكل على الله است كه در سال 903ق، درگذشته است. پس از آن از دولت‌هاى اندلسى، دولت فاطمى و دولت طبرستانيه و نيز فتنه‌هايى كه در هر قرن رخ داده به‌اجمال سخن گفته است.
اين كتاب، به‌عنوان اثرى مختصر، مى‌تواند راهنماى هر خواننده و محققى باشد كه در كنار دست خود نياز به كتابى در تاريخ خلفا دارد. ذوق مختصرنويسى [[سيوطى]] سبب شده تا وى در اين كتاب، فهرستى از تمامى خلفا را تا زمان خود به دست داده و اجمالى از حوادث مهم روزگار آنها و نيز برخى از ويژگى‌هاى آنان را بيان كند. آخرين خليفه‌اى كه وى از او سخن گفته المتوكل على الله است كه در سال 903ق، درگذشته است. پس از آن از دولت‌هاى اندلسى، دولت فاطمى و دولت طبرستانيه و نيز فتنه‌هايى كه در هر قرن رخ داده به‌اجمال سخن گفته است.


كتاب با اين توضيح آغاز مى‌شود كه مراد خلفا كسانى هستند كه خلافت آنان مشروع و به‌حق بوده نه مدعيان خلافت، به‌ويژه فاطميان مصر كه قرشى نبودند. جد عبيدالله هم كه خود را مهدى خواند، مجوسى يا يهودى بود و فاطميان به‌دروغ خود را آل على قلمداد كرده‌اند. علاوه بر آن، بيشتر آنان بى‌دين و زنديق بوده‌اند و بيعت با آنها هنگامى صورت گرفت كه قبلا با عباسيان بيعت شده بود و بيعت با دو امام در آن واحد درست نيست. مؤلف مى‌كوشد تا خلافت عباسيان را به‌حق جلوه دهد و خلافت آنان را ادامه خلافت خلفاى راشدين بشمارد. [[سيوطى]] درباره چهار خليفه اول به‌تفصيل سخن گفته و از امويان بيش از همه درباره معاويه و عمر بن عبدالعزيز نوشته است. درباره ابوبكر بيشترين تفصيل را اختيار كرده و خواسته است مشروحا، حقانيت خلافت او را به اثبات برساند.
كتاب با اين توضيح آغاز مى‌شود كه مراد خلفا كسانى هستند كه خلافت آنان مشروع و به‌حق بوده نه مدعیان خلافت، به‌ويژه فاطميان مصر كه قرشى نبودند. جد عبيدالله هم كه خود را مهدى خواند، مجوسى يا يهودى بود و فاطميان به‌دروغ خود را آل على قلمداد كرده‌اند. علاوه بر آن، بيشتر آنان بى‌دين و زنديق بوده‌اند و بيعت با آنها هنگامى صورت گرفت كه قبلا با عباسيان بيعت شده بود و بيعت با دو امام در آن واحد درست نيست. مؤلف مى‌كوشد تا خلافت عباسيان را به‌حق جلوه دهد و خلافت آنان را ادامه خلافت خلفاى راشدين بشمارد. [[سيوطى]] درباره چهار خليفه اول به‌تفصيل سخن گفته و از امويان بيش از همه درباره معاويه و عمر بن عبدالعزيز نوشته است. درباره ابوبكر بيشترين تفصيل را اختيار كرده و خواسته است مشروحا، حقانيت خلافت او را به اثبات برساند.


در اثبات حقانيت خلافت سه خليفه اول، احاديث بسيار روايت كرده در عين آنكه خود به تضعيف شمار قابل توجهى از آنها پرداخته؛ حتى برخى از راويان آنها را به‌صراحت وضّاع خوانده است. [[سيوطى]] ضمنا چند حديث روايت كرده كه در آنها شمار ائمه دوازده تن و همه از قريش و آخرين آنها مهدى ذكر شده، اما در اين باب به اعتقاد اماميه اشاره‌اى ندارد.
در اثبات حقانيت خلافت سه خليفه اول، احاديث بسيار روايت كرده در عين آنكه خود به تضعيف شمار قابل توجهى از آنها پرداخته؛ حتى برخى از راويان آنها را به‌صراحت وضّاع خوانده است. [[سيوطى]] ضمنا چند حديث روايت كرده كه در آنها شمار ائمه دوازده تن و همه از قريش و آخرين آنها مهدى ذكر شده، اما در اين باب به اعتقاد اماميه اشاره‌اى ندارد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش