۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[مدیرشانهچی، کاظم]] ( | [[مدیرشانهچی، کاظم]] (نویسنده) | ||
| زبان =فارسی | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =BP 109 /م4ع8 | | کد کنگره =BP 109 /م4ع8 | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
}} | }} | ||
'''علم الحديث''' اثر [[مدیرشانهچی، کاظم|كاظم مديرشانهچى]]، كتابى است پيرامون علم حديث، تشخيص احاديث مجعول و اصطلاحات رايج در حديثشناسى، كه به زبان فارسى نگارش شده است. | '''علم الحديث''' اثر [[مدیرشانهچی، کاظم|كاظم مديرشانهچى]]، كتابى است پيرامون علم حديث، تشخيص احاديث مجعول و اصطلاحات رايج در حديثشناسى، كه به زبان فارسى نگارش شده است. نویسنده، اولين مقدمه را در سال 1344ش بر كتاب نوشته است. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب با دو مقدمه از | كتاب با دو مقدمه از نویسنده آغاز و مطالب بدون فصلبندى و تبويب خاصى، در عناوين مختلف و متنوعى ارائه شده است. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
در مقدمه، ابتدا اهميت حديث از نظر علوم اسلامى و سپس تأثير حديث در ادبيات فارسى، بررسى و گزارش از كتاب ارائه گرديده است<ref>مقدمه، ص9- 17</ref> | در مقدمه، ابتدا اهميت حديث از نظر علوم اسلامى و سپس تأثير حديث در ادبيات فارسى، بررسى و گزارش از كتاب ارائه گرديده است<ref>مقدمه، ص9- 17</ref> | ||
نویسنده در ابتداى مباحث كتاب، معناى حديث و روايت و مترادفات آن را بيان كرده و سپس به بررسى پيدايش و صدور حديث و تاريخ ضبط و تدوين آن در ميان فريقين پرداخته است<ref>همان، ص13</ref> | |||
نویسنده بر اين باور است كه تدوين حديث، از زمان پيامبر(ص) معمول بوده است. به نظر وى، در عهد نبوت، بهويژه بعد از هجرت كه قوانين اسلام در احوال فردى و شئون اجتماعى راه توسعه مىپيمود، پيامبر(ص) ابتدا يا پس از سؤال مسلمين، بياناتى در عقايد، اخلاق، عبادات، قوانين اجتماعى، مدنى جنايى، كيفرى و اخلاق شخصى و آداب و عادات معاشرت و كيفيت تشكيل خانواده و سلوك عملى و ترغيب بر تحصيل فضايل مىفرمود كه برنامه مترقى مسلمين محسوب مىشد و لذا بدان اهميت داده و در فيض سماع، تحمل و ضبط آن، دقت و همت مىورزيدند<ref>متن كتاب، ص30</ref> | |||
در ادامه، در سير تدوين حديث كه از جزوهها به مجموعهها و از آنها به مجموعههاى كلانتر انتقال يافته، به تفصيل سخن رانده شده و كارهايى كه پيرامون مجامع حديثى و شروع آن انجام شده، بازگو گرديده است<ref>مقدمه، ص13</ref> | در ادامه، در سير تدوين حديث كه از جزوهها به مجموعهها و از آنها به مجموعههاى كلانتر انتقال يافته، به تفصيل سخن رانده شده و كارهايى كه پيرامون مجامع حديثى و شروع آن انجام شده، بازگو گرديده است<ref>مقدمه، ص13</ref> | ||
نویسنده معتقد است جمع حديث رسماً از قرن دوم هجرى، شروع شده<ref>متن كتاب، ص44</ref>و جمعى از پيشوايان علمى آن عصر، خود به جمع و تدوين حديث پرداختند و در نتيجه در بلاد اسلامى، به آن دانش معروف شدند. برخى از اين افراد عبارتند از: ابن جريج (متوفى 150ق)، محمد بن اسحاق (متوفى 151ق)، مالك بن انس (متوفى 169ق)، سعيد بن ابى عروبه (متوفى 156ق)، ربيع بن صبيح (متوفى 160ق)، سعيد بن ابى عوانه (متوفاى 156ق)، سفيان ثورى (متوفى 161ق) و اوزاعى (متوفى 156ق)<ref>همان، ص45</ref> | |||
نویسنده آنگاه به مناسبت كثرت حديث در دورانهاى اخير، به اين نكته اشاره نموده است كه نمىتوان تمام منقولات را راست پنداشت. وى معتقد است كه حتى در زمان پيامبر(ص) جعل حديث رواج داشته و پس از آن حضرت، دواعى جعل نه تنها از بين نرفته، بلكه فزونتر گشته است<ref>مقدمه، ص13</ref> | |||
وى پس از بيان موجبات جعل حديث و ذكر مثالى براى هر يك، امورى كه در صحت حديث شرط است، بازگو نموده و براى تأييد سخن، به نمونهاى از احاديث موضوعه و نام جملهاى از مشاهير وضاعين حديث اشاره كرده و يادآور شده است كه بيشتر آنانكه حديث وضع مىكردند، مردمان ظاهرالصلاحى بودهاند و اين خود بر دشوارى تميز مجعولات، مىافزايد. وى همچنين به سبب ديگرى كه موجب سهلانگارى در امر حديث شده، اشاره نموده و آن موضوع تسامحى است كه در دليلهاى سنن و مستحبات به عمل مىآيد<ref>همان</ref> | وى پس از بيان موجبات جعل حديث و ذكر مثالى براى هر يك، امورى كه در صحت حديث شرط است، بازگو نموده و براى تأييد سخن، به نمونهاى از احاديث موضوعه و نام جملهاى از مشاهير وضاعين حديث اشاره كرده و يادآور شده است كه بيشتر آنانكه حديث وضع مىكردند، مردمان ظاهرالصلاحى بودهاند و اين خود بر دشوارى تميز مجعولات، مىافزايد. وى همچنين به سبب ديگرى كه موجب سهلانگارى در امر حديث شده، اشاره نموده و آن موضوع تسامحى است كه در دليلهاى سنن و مستحبات به عمل مىآيد<ref>همان</ref> | ||
از جمله مهمترين موجبات و اسباب جعل حديث كه | از جمله مهمترين موجبات و اسباب جعل حديث كه نویسنده به توضيح آن پرداخته است، عبارتند از: | ||
#موضوع خلافت و جانشينى پيامبر(ص) كه جمعى آن را به نص پيامبر و گروهى به حسب شورا مىدانستند. | #موضوع خلافت و جانشينى پيامبر(ص) كه جمعى آن را به نص پيامبر و گروهى به حسب شورا مىدانستند. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
#احترام فوقالعادهاى كه عموم، نسبت به ناقلين و محدثين مرعى مىداشتند كه همين جهت، خود باعث اكثار بعضى صحابه و تابعين در نقل حديث شد<ref>متن كتاب، ص117- 123</ref> | #احترام فوقالعادهاى كه عموم، نسبت به ناقلين و محدثين مرعى مىداشتند كه همين جهت، خود باعث اكثار بعضى صحابه و تابعين در نقل حديث شد<ref>متن كتاب، ص117- 123</ref> | ||
نویسنده آنگاه وسايل تشخيص احاديث صحيح را از مجعول ياد نموده و چون مبلغ ناچار از ترجمه حديث است، سخنى چند نيز در كيفيت ترجمه و آنچه در آن بايسته است، بازگفته است و سپس به اجمال، از رشتههاى مختلف علم الحديث سخن رانده است<ref>مقدمه، ص13</ref> | |||
وى معتقد است كه جعل روايات، گروهى را به نقادى حديث و وضع قواعدى براى تشخيص حديث صحيح از سقيم واداشت. اين قواعد كه «مصطلح الحديث» نام گرفت، به ضميمه علم «معرفة الرجال»، مفتاح نقد روايات و دانستن آن، اولين شرط تميز احاديث صادره از مجعولات، محسوب مىشود. البته دو ركن ديگر در اين فن جزو قواعد اساسى علم الحديث مىباشد: | وى معتقد است كه جعل روايات، گروهى را به نقادى حديث و وضع قواعدى براى تشخيص حديث صحيح از سقيم واداشت. اين قواعد كه «مصطلح الحديث» نام گرفت، به ضميمه علم «معرفة الرجال»، مفتاح نقد روايات و دانستن آن، اولين شرط تميز احاديث صادره از مجعولات، محسوب مىشود. البته دو ركن ديگر در اين فن جزو قواعد اساسى علم الحديث مىباشد: | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
#دانستن تاريخ اسلام، سيره پيامبر(ص) و ائمه(ع)، تاريخ مذاهب و فرق اسلامى و اجمالى از آرا و متعقدات ملل و نحل<ref>همان، ص130</ref> | #دانستن تاريخ اسلام، سيره پيامبر(ص) و ائمه(ع)، تاريخ مذاهب و فرق اسلامى و اجمالى از آرا و متعقدات ملل و نحل<ref>همان، ص130</ref> | ||
نویسنده بر اين باور است كه اطلاع بر اين فنون، فقط جنبه اعدادى داشته و اصل الاصول آن، ذوق سليم و تخليه ذهن از تعصبات است و اين فنون، پيمودن اين مرحله را تسهيل مىكند<ref>همان، ص131</ref> | |||
مصطلاحات حديث به عنوان يك بخش الحاقى به كتاب افزوده شده و در آن توضيح مختصرى پيرامون هر يك از اصطلاحات حديثى ذكر شده است<ref>همان، ص 233-249</ref> | مصطلاحات حديث به عنوان يك بخش الحاقى به كتاب افزوده شده و در آن توضيح مختصرى پيرامون هر يك از اصطلاحات حديثى ذكر شده است<ref>همان، ص 233-249</ref> | ||
نویسنده در خاتمه كتاب لازم ديده است كه علائم اختصارى كه نسبت به اسامى اساتيد و كتب مشهور علم حديث و نيز علم رجال (به عنوان شاخهاى از علم حديث) متداول و معمول است را ذكر كند<ref>همان، ص 250</ref> | |||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
فهرست مطالب و منابع مورد استفاده | فهرست مطالب و منابع مورد استفاده نویسنده، به همراه فهرست اعلام و كتب مذكور در متن و نيز فهرست گراورها (تصاوير صفحاتى از نسخههاى خطى) در انتهاى كتاب آمده است. | ||
منابع مطالب و توضيحات | منابع مطالب و توضيحات نویسنده پيرامون برخى الفاظ و عبارات كتاب در پاورقىها ذكر شده است. | ||
==پانويس == | ==پانويس == |
ویرایش