۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر =خاطرات عین السلطنه | | عنوانهای دیگر =خاطرات عین السلطنه | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[سالور، قهرمان میرزا]] ( | [[سالور، قهرمان میرزا]] (نویسنده) | ||
[[افشار، ایرج]] (محقق) | [[افشار، ایرج]] (محقق) | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
روزنامه خاطرات عينالسلطنه (قهرمان ميرزا سالور) مفصلترين خاطراتى است كه شايد مىتوان ادعا كرد كه در زبان فارسى تاكنون خاطراتى بدين تفصيل نوشته نشده است. | روزنامه خاطرات عينالسلطنه (قهرمان ميرزا سالور) مفصلترين خاطراتى است كه شايد مىتوان ادعا كرد كه در زبان فارسى تاكنون خاطراتى بدين تفصيل نوشته نشده است. | ||
اين خاطرات از سال 1299 (روزگار پادشاهى ناصرالدين شاه) آغاز مىشود و به چند روزى پيش از درگذشت | اين خاطرات از سال 1299 (روزگار پادشاهى ناصرالدين شاه) آغاز مىشود و به چند روزى پيش از درگذشت نویسنده (نهم مهر 1324- شوال 1364 قمرى) پايان مىگيرد. بنابراین به حساب سالهاى قمرى روزنامهاى است كه شرح حوادث مملكتى، دربارى، شهرى، ولايتى، خانوادگى و حتى اهم و عمده وقايع جهانى را در مدت شصت و چهار سال دربرگرفته است. | ||
نخستين سالى كه قهرمان ميرزا به نگارش خاطرات آغاز كرد (چهارم ذىقعده 1299) يازده ساله بود. او كه در همدان با پدرش مرحوم عزالدوله- در آن وقت حاكم آن شهر بود- زندگى مىكرد و بنا به طبيعت و تربيت و مرسوم فرزندان خاندان شاهى و اعيانى شوقى وافر به شكار داشت. تقريبا همه روز به بيابان و كوه و كنارهاى از شهر همدان به تفرج و شكار مىرفت و به همين ملاحظه است كه نخستين دفتر خاطرات او مملوست از اطلاعات مربوط به شكار و شرح گردشهايى كه معتاد مردم آن روزگار بود. | نخستين سالى كه قهرمان ميرزا به نگارش خاطرات آغاز كرد (چهارم ذىقعده 1299) يازده ساله بود. او كه در همدان با پدرش مرحوم عزالدوله- در آن وقت حاكم آن شهر بود- زندگى مىكرد و بنا به طبيعت و تربيت و مرسوم فرزندان خاندان شاهى و اعيانى شوقى وافر به شكار داشت. تقريبا همه روز به بيابان و كوه و كنارهاى از شهر همدان به تفرج و شكار مىرفت و به همين ملاحظه است كه نخستين دفتر خاطرات او مملوست از اطلاعات مربوط به شكار و شرح گردشهايى كه معتاد مردم آن روزگار بود. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
قهرمان ميرزا كوشيده است كه هر چه هر روز ديده و يا شنيده اگر چه شايعه نادرستى هم مىبوده است و پس از يكى دو روز نادرستى آن را درمىيافته است، همه را به رشته ثبت و ضبط برساند. جزين چون او روزنامه را براساس شوق و ذوق و احساس خويش مىنوشت، طبعا در مواردى كه نظرى در مسائل داشت و يا نقدى به نظرش مىرسيد، مطلب را دامنه داده و به قضاوت پرداخته است. چهبسا كه نظر و عقيدهاش درست نباشد؛ اما از اين لحاظ كه مىتواند گوياى انتقادهاى روشنى از زمانه او باشد، امكان استفاده از آنها به دور نيست. | قهرمان ميرزا كوشيده است كه هر چه هر روز ديده و يا شنيده اگر چه شايعه نادرستى هم مىبوده است و پس از يكى دو روز نادرستى آن را درمىيافته است، همه را به رشته ثبت و ضبط برساند. جزين چون او روزنامه را براساس شوق و ذوق و احساس خويش مىنوشت، طبعا در مواردى كه نظرى در مسائل داشت و يا نقدى به نظرش مىرسيد، مطلب را دامنه داده و به قضاوت پرداخته است. چهبسا كه نظر و عقيدهاش درست نباشد؛ اما از اين لحاظ كه مىتواند گوياى انتقادهاى روشنى از زمانه او باشد، امكان استفاده از آنها به دور نيست. | ||
هر مجلد از روزنامه خاطرات عينالسلطنه در دفترى آمده است كه ممكن است، از نيمه سالى شروع شده و به يكى دو سال بعد كشيده باشد. براى آنكه صورت چاپى كه اينك در دست شماست با مجلدات مذكور همسانى داشته باشد، هر روزنامه (يعنى هر دفتر) به همان اسلوب و طرح از آغاز صفحهاى جديد در كتاب حاضر چاپ و آغاز سالهاى قمرى جدا جدا در ضمن مندرجات آن مجلد (روزنامه) با حروف درشت مشخص شده است. شمارهگذارى دفترها توسط | هر مجلد از روزنامه خاطرات عينالسلطنه در دفترى آمده است كه ممكن است، از نيمه سالى شروع شده و به يكى دو سال بعد كشيده باشد. براى آنكه صورت چاپى كه اينك در دست شماست با مجلدات مذكور همسانى داشته باشد، هر روزنامه (يعنى هر دفتر) به همان اسلوب و طرح از آغاز صفحهاى جديد در كتاب حاضر چاپ و آغاز سالهاى قمرى جدا جدا در ضمن مندرجات آن مجلد (روزنامه) با حروف درشت مشخص شده است. شمارهگذارى دفترها توسط نویسنده با طرحى كه براى چاپ آنها در نظر گرفته شده، بدينترتيب است كه: | ||
مجلد اول حاوى مطالب نخستين روزنامه (سال 1299) است تا كشته شدن ناصرالدين شاه كه به اواسط روزنامه نهم (نوشته صاحب خاطرات) منتهى مىشود. | مجلد اول حاوى مطالب نخستين روزنامه (سال 1299) است تا كشته شدن ناصرالدين شاه كه به اواسط روزنامه نهم (نوشته صاحب خاطرات) منتهى مىشود. | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
جلد چهارم از روزنامه پنجم به بعد اخبار و حوادث و اطلاعات دوران سلطنت احمد شاه خواهد بود كه در چند مجلد منتشر خواهد شد. | جلد چهارم از روزنامه پنجم به بعد اخبار و حوادث و اطلاعات دوران سلطنت احمد شاه خواهد بود كه در چند مجلد منتشر خواهد شد. | ||
جلد پنجم حاوى روزنامه از تغيير سلطنت قاجار خواهد بود تا مهرماه سال 1324 شمسى كه | جلد پنجم حاوى روزنامه از تغيير سلطنت قاجار خواهد بود تا مهرماه سال 1324 شمسى كه نویسنده درگذشته است. | ||
عزالدوله از برادرهاى باسواد و ادبدوست ناصرالدين شاه بود. خود سفرنامهاى دارد كه در نشريه «راه و بار» (781:1 به بعد) به چاپ رسيده است. جزين نامهها و اسنادى كه ازو در كتابخانهها هست (از جمله كتابخانه مركزى دانشگاه تهران) حكايت از توانائى او در نويسندگى دارد. ادبا و شعرا بدو علاقهمندى مىداشتهاند و ديدهام نسخههاى خطى كه به دستور او يا براى او كتاب مىشده است. | عزالدوله از برادرهاى باسواد و ادبدوست ناصرالدين شاه بود. خود سفرنامهاى دارد كه در نشريه «راه و بار» (781:1 به بعد) به چاپ رسيده است. جزين نامهها و اسنادى كه ازو در كتابخانهها هست (از جمله كتابخانه مركزى دانشگاه تهران) حكايت از توانائى او در نويسندگى دارد. ادبا و شعرا بدو علاقهمندى مىداشتهاند و ديدهام نسخههاى خطى كه به دستور او يا براى او كتاب مىشده است. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
عينالسلطنه در نگارش روزنامه سريع القلم و منظمنويس بود. | عينالسلطنه در نگارش روزنامه سريع القلم و منظمنويس بود. | ||
استنساخ سراسر يادداشتها را آقاى مسعود سالور انجام داده و چون روزنامهها نوشته، پدر ايشان و در تملك ايشان است، صلاحيت و حقانيت آن را داشته است كه مطالب خانوادگى و احتمالا خصوصى يا گاهى اطنابها و موارد ديگر را از كتابت خويش بردارد. همانطور كه | استنساخ سراسر يادداشتها را آقاى مسعود سالور انجام داده و چون روزنامهها نوشته، پدر ايشان و در تملك ايشان است، صلاحيت و حقانيت آن را داشته است كه مطالب خانوادگى و احتمالا خصوصى يا گاهى اطنابها و موارد ديگر را از كتابت خويش بردارد. همانطور كه نویسنده خاطرات خود در بعضى جاها مسائلى را كه نمىخواسته است، ناگفته گذاشته يا لزومى به تطويل مطلبى نديده است. عينالسلطنه در اين موارد دنباله عبارت را با نقطهچين رها كرده است و ما طبعا همه نقطهچينهاى او را در متن آورده و مورد به مورد در پاورقى متذكر شده كه نقطهچين در اصل است تا با نقطهچينهاى ديگر كه كار ويرايشگران است و بدون اشارتى آمده (و آن مواضعى است كه از نسخه اصل به هر ملاحظهاى فروگذاشته شده)، بازشناخته شود. | ||
اين خاطرات گنجينهاى است، مالامال از اطلاعات عصر وى. هم اخبار و وقايع مملكتى و دربارى (در خانه) و امور ديوانى و ملكى و مدنى و اجتماعى در آن آمده است و هم حاوى دانستنىهايى است كه در كتب و مآخذ ديگر ديده نمىشود. مثلاًتغييرات آب و هوائى و نزول باران و برف از مطالبى است كه عينالسلطنه بدان علاقهمند بوده و در كتاب آورده است و چون امروزه توجه به تغييرات جوى مطرح است، اين نوع اطلاعات دقيق از نظر مطالعات دانشمندان بهرهبخش خواهد بود. از همين نوع نوشتههاست كه ما خواهيم توانست زندگى روزانه ايرانى را آينهوار نشان بدهيم و بدانيم پدرانمان چه مىخوردهاند، چه مىپوشيدهاند، بيمارىها و درمانهاشان چگونه بوده، چهگونه تفريحاتى داشتهاند، هر گردشى مربوط به چهگونه طبقاتى بوده، رفت و آمدهاى دوستانه و خانوادگى با هم چه تفاوتهايى داشته، بهاى اجناس چه مىبوده، ساختمان و تعميرات آن چهگونه انجام مىشده، ملكدارى و مشكلات آن و طرز رفتار با دهقان چه بوده، رسوم و پيشكش و مستمرى و مواجب و حقوق و تمسك و تنخواه چه معنائى داشته است. بالاخره ايرانيان، با چه روحيه و مقدماتى با تمدن جديد و آداب فرنگىمآبى آشنايى يافتهاند. اگر بخواهم به همه دقايق ظريف و فوايد متصور مندرج در اين كتاب عظيم و پرمطلب اشاره كنم، اين گزارش از حد مقدمه تجاوز خواهد كرد. | اين خاطرات گنجينهاى است، مالامال از اطلاعات عصر وى. هم اخبار و وقايع مملكتى و دربارى (در خانه) و امور ديوانى و ملكى و مدنى و اجتماعى در آن آمده است و هم حاوى دانستنىهايى است كه در كتب و مآخذ ديگر ديده نمىشود. مثلاًتغييرات آب و هوائى و نزول باران و برف از مطالبى است كه عينالسلطنه بدان علاقهمند بوده و در كتاب آورده است و چون امروزه توجه به تغييرات جوى مطرح است، اين نوع اطلاعات دقيق از نظر مطالعات دانشمندان بهرهبخش خواهد بود. از همين نوع نوشتههاست كه ما خواهيم توانست زندگى روزانه ايرانى را آينهوار نشان بدهيم و بدانيم پدرانمان چه مىخوردهاند، چه مىپوشيدهاند، بيمارىها و درمانهاشان چگونه بوده، چهگونه تفريحاتى داشتهاند، هر گردشى مربوط به چهگونه طبقاتى بوده، رفت و آمدهاى دوستانه و خانوادگى با هم چه تفاوتهايى داشته، بهاى اجناس چه مىبوده، ساختمان و تعميرات آن چهگونه انجام مىشده، ملكدارى و مشكلات آن و طرز رفتار با دهقان چه بوده، رسوم و پيشكش و مستمرى و مواجب و حقوق و تمسك و تنخواه چه معنائى داشته است. بالاخره ايرانيان، با چه روحيه و مقدماتى با تمدن جديد و آداب فرنگىمآبى آشنايى يافتهاند. اگر بخواهم به همه دقايق ظريف و فوايد متصور مندرج در اين كتاب عظيم و پرمطلب اشاره كنم، اين گزارش از حد مقدمه تجاوز خواهد كرد. | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
اين جلد مشتمل است، بر حوادث و وقايع مربوط به دو سال و هفت ماه؛ يعنى از روزهاى درگذشت مظفرالدين شاه (24 ذىالقعده 1324) و بر سرير سلطنتنشستن محمدعلى شاه تا فتح تهران و پناهندهشدن او به سفارت روس و بالاخره خلع او از پادشاهى (26 جمادى الثانيه 1327). در اين دوران سى و يك ماهه اتفاقات سياسى مهم در ايران روى داد. ميان شاه و مجلس اول اختلافات متعدد پيش آمد. به شاه سوء قصد شد. تبريز بر دولت شوريد و حاكم منصوب مملكت را به خود راه نداد. در گيلان تجمعى از مبارزان داخلى و جمعى مهاجر قفقازى و ارمنى و گرجى تشكل گرفت و عاقبت سپهدار تنكابنى به سركردگى آنان قد علم كرد و به قزوين تاخت و همان اوقات گروهى از نيروهاى ايلى بختيارى به سركردگى سردار اسعد و صمصامالسلطنه و چند تن ديگر چون در اصفهان بهم پيوستند، به سوى تهران فراز آمدند. عاقبت با فتح طهران روزگار بر محمدعلى شاه قاجار سياه شد و چون به روسها پناهنده شد، از تخت به زير كشيده شد و به سرزمين آنها رفت و مملكت به دست عضدالملك ايلخانى قاجار، كه به نايبالسلطنگى انتخاب شد، سپرده شد. | اين جلد مشتمل است، بر حوادث و وقايع مربوط به دو سال و هفت ماه؛ يعنى از روزهاى درگذشت مظفرالدين شاه (24 ذىالقعده 1324) و بر سرير سلطنتنشستن محمدعلى شاه تا فتح تهران و پناهندهشدن او به سفارت روس و بالاخره خلع او از پادشاهى (26 جمادى الثانيه 1327). در اين دوران سى و يك ماهه اتفاقات سياسى مهم در ايران روى داد. ميان شاه و مجلس اول اختلافات متعدد پيش آمد. به شاه سوء قصد شد. تبريز بر دولت شوريد و حاكم منصوب مملكت را به خود راه نداد. در گيلان تجمعى از مبارزان داخلى و جمعى مهاجر قفقازى و ارمنى و گرجى تشكل گرفت و عاقبت سپهدار تنكابنى به سركردگى آنان قد علم كرد و به قزوين تاخت و همان اوقات گروهى از نيروهاى ايلى بختيارى به سركردگى سردار اسعد و صمصامالسلطنه و چند تن ديگر چون در اصفهان بهم پيوستند، به سوى تهران فراز آمدند. عاقبت با فتح طهران روزگار بر محمدعلى شاه قاجار سياه شد و چون به روسها پناهنده شد، از تخت به زير كشيده شد و به سرزمين آنها رفت و مملكت به دست عضدالملك ايلخانى قاجار، كه به نايبالسلطنگى انتخاب شد، سپرده شد. | ||
در اين مجلّد هر گونه مطلبى از نطق و اعظان، سخنان وكلاى مجلس، عقايد علماى دين، متن شبنامههاى ژلاتينى، اعلاميههاى چاپى، مقالات جرايد، حرفهاى درگوشى، شايعات رايج در كوچه و بازار، دروغهاى پرداخته شده ميان مردم، بعضى گفتههاى شاه و رجال ضبط است و ظاهرا يكى از دستنخوردهترين متون خاطراتى است كه به دسترس ماست. | در اين مجلّد هر گونه مطلبى از نطق و اعظان، سخنان وكلاى مجلس، عقايد علماى دين، متن شبنامههاى ژلاتينى، اعلاميههاى چاپى، مقالات جرايد، حرفهاى درگوشى، شايعات رايج در كوچه و بازار، دروغهاى پرداخته شده ميان مردم، بعضى گفتههاى شاه و رجال ضبط است و ظاهرا يكى از دستنخوردهترين متون خاطراتى است كه به دسترس ماست. نویسندهاش خواسته است كه ناقل همه مطالب براى آيندگان باشد تا ناقدان تاريخ هر نكتهاى را فراچنگ داشته باشند. | ||
اين مجلّد، چهار دفتر از دفاتر خطى خاطرات را دربرگرفته است و مؤلف به مناسبت ظهور مشروطيت و آغاز شدن دورهاى جديد در تاريخ شمارهگذارى نوين بدانها داده است. در نقل مطالب از خطى به چاپى رعايت آوردن آن شمارهها در هر بخش و مبحث شده است. | اين مجلّد، چهار دفتر از دفاتر خطى خاطرات را دربرگرفته است و مؤلف به مناسبت ظهور مشروطيت و آغاز شدن دورهاى جديد در تاريخ شمارهگذارى نوين بدانها داده است. در نقل مطالب از خطى به چاپى رعايت آوردن آن شمارهها در هر بخش و مبحث شده است. | ||
خط ۱۵۹: | خط ۱۵۹: | ||
مستشارالدوله كه در دولت مذكور وزير داخله بود، شرح ماجرا را در خاطرات خود نوشته است. | مستشارالدوله كه در دولت مذكور وزير داخله بود، شرح ماجرا را در خاطرات خود نوشته است. | ||
اين جلد از خاطرات به مرسوم و معتاد | اين جلد از خاطرات به مرسوم و معتاد نویسنده ممزوج و آميخته است، به مسائل خانوادگى، حالات شخصى، مسائل ملكى و زراعى، اوضاع خاص الموت، اتفاقات قزوين، مسائل مملكتى، رويدادهاى جهانى (به تفصيل و به مناسبت بروز جنگ بينالمللى)، معرفى رجال و اعيان و تجار و رعايا به مناسبت ذكرى كه از آنان شده باشد. | ||
مؤلف درين چهار سال مقيمالموت بود. مگر ايام كوتاهى كه به قزوين يا تهران مسافرت كرد و سفر كوتاهترى كه به بلوك افشاريه كرده بود. | مؤلف درين چهار سال مقيمالموت بود. مگر ايام كوتاهى كه به قزوين يا تهران مسافرت كرد و سفر كوتاهترى كه به بلوك افشاريه كرده بود. |
ویرایش