۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
| خط ۷: | خط ۷: | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[رزوق، محمد]] (محقق) | [[رزوق، محمد]] (محقق) | ||
[[حجری، احمد بن قاسم]] ( | [[حجری، احمد بن قاسم]] (نویسنده) | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
| خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
}} | }} | ||
'''رحلة أفوقاي الأندلسي'''، تأليف احمد بن قاسم الحجرى به زبان عربى است. نام اصلى اين كتاب "ناصرالدين على القوم الكافرين" است و در واقع خلاصه كتاب مفقود "الشهاب الى لقاء الأحباب" است. | '''رحلة أفوقاي الأندلسي'''، تأليف احمد بن قاسم الحجرى به زبان عربى است. نام اصلى اين كتاب "ناصرالدين على القوم الكافرين" است و در واقع خلاصه كتاب مفقود "الشهاب الى لقاء الأحباب" است. نویسنده در اين سفرنامه، مناظراتش با علماى مسيحى را ذكر كرده است و كمتر به توصيف اماكن، آثار تاريخى، آداب و رسوم مناطق پرداخته است. ويژگى اين سفرنامه آن است كه طول و عرض جغرافيايى شهرها را ذكر كرده است. | ||
== ساختار== | == ساختار== | ||
| خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
از آنجا كه اين اثر خلاصه كتاب الشهاب است، لذا اولين باب در واقع باب دوازدهم از آن كتاب است. خلاصه آنچه در ابواب مختلف مىخوانيم، عبارت است از: | از آنجا كه اين اثر خلاصه كتاب الشهاب است، لذا اولين باب در واقع باب دوازدهم از آن كتاب است. خلاصه آنچه در ابواب مختلف مىخوانيم، عبارت است از: | ||
#در سال 996ق1588/م قسيس كبير شهر غرانطه دستور انهدام صومعه قديمى را كه در جنب مسجد بزرگ غرناطه قرار داشت، صادر كرد. اين امر پس از آن واقع شد كه صومعه جديد باشكوهى در نزدیکى آن ساخته شده بود. پس از تخريب آن صومعه، صندوق سنگى را يافتند كه در داخلش پوستى بود كه در آن به زبان عرب و عجم مطالبى نوشته شده بود. بخش غير عربى آن خوانده شد؛ اما بزرگان زبانشناس نتوانستند نوشتههاى عربى آن را به طور كامل متوجه شوند. هفت سال از اين قضيه گذشت و نوشتههاى عربى ديگرى نيز كشف شد كه كتاب «مواهب الثواب» از جمله آنها است. شرح قرائت اين نوشتهها توسط | #در سال 996ق1588/م قسيس كبير شهر غرانطه دستور انهدام صومعه قديمى را كه در جنب مسجد بزرگ غرناطه قرار داشت، صادر كرد. اين امر پس از آن واقع شد كه صومعه جديد باشكوهى در نزدیکى آن ساخته شده بود. پس از تخريب آن صومعه، صندوق سنگى را يافتند كه در داخلش پوستى بود كه در آن به زبان عرب و عجم مطالبى نوشته شده بود. بخش غير عربى آن خوانده شد؛ اما بزرگان زبانشناس نتوانستند نوشتههاى عربى آن را به طور كامل متوجه شوند. هفت سال از اين قضيه گذشت و نوشتههاى عربى ديگرى نيز كشف شد كه كتاب «مواهب الثواب» از جمله آنها است. شرح قرائت اين نوشتهها توسط نویسنده كه به همراه متن آنها آمده، خواندنى است. | ||
#مسيحيان شهرهاى اندلس كه در حاشيه دريا و در مسير حركت به سوى سرزمينهاى اسلامى قرار داشته است به خوبى با أفوقاى و يارانش برخورد نكرده و قصد جان آنها را مىكنند. كار به جايى مىرسد كه شبى را در درخت بزرگى بيتوته مىكنند؛ اما به لطف الهى سالم از اين مناطق خارج مىشوند. | #مسيحيان شهرهاى اندلس كه در حاشيه دريا و در مسير حركت به سوى سرزمينهاى اسلامى قرار داشته است به خوبى با أفوقاى و يارانش برخورد نكرده و قصد جان آنها را مىكنند. كار به جايى مىرسد كه شبى را در درخت بزرگى بيتوته مىكنند؛ اما به لطف الهى سالم از اين مناطق خارج مىشوند. | ||
#مراكش از مناطقى است كه به زيبايى توصيف شده است: «شهرى بزرگ، با ميوههاى بسيار و انگورى كه در دنيا نظير ندارد». عرض جغرافيايى آن 31/5 درجه و طول 9 درجه و نزدیک به جزاير قنارى است. در اين سرزمين او مورد اكرام سلطان قرار گرفت؛ اما پس از مدتى قيامها و ناآرامىهايى سراسر مغرب را فراگرفت و اين اتفاقات او را مجدداً روانه فرانسه كرد. | #مراكش از مناطقى است كه به زيبايى توصيف شده است: «شهرى بزرگ، با ميوههاى بسيار و انگورى كه در دنيا نظير ندارد». عرض جغرافيايى آن 31/5 درجه و طول 9 درجه و نزدیک به جزاير قنارى است. در اين سرزمين او مورد اكرام سلطان قرار گرفت؛ اما پس از مدتى قيامها و ناآرامىهايى سراسر مغرب را فراگرفت و اين اتفاقات او را مجدداً روانه فرانسه كرد. | ||
| خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
#برضيوش از ديگر شهرهاى فرانسه است كه در حاشيه رود ليگرونى واقع است. او در اين شهر نيز در مناظره با دو تن از قسيسين مسيحى با استناد به انجيل به رد اعتقادات آنها مىپردازد. مباحث بيشتر حول بهشت و نعم بهشتى و هبوط آدم(ع) دور مىزند. مطالبى نيز پيرامون احكام اسلامى؛ مانند: وضو و غسل مطرح مىشود. | #برضيوش از ديگر شهرهاى فرانسه است كه در حاشيه رود ليگرونى واقع است. او در اين شهر نيز در مناظره با دو تن از قسيسين مسيحى با استناد به انجيل به رد اعتقادات آنها مىپردازد. مباحث بيشتر حول بهشت و نعم بهشتى و هبوط آدم(ع) دور مىزند. مطالبى نيز پيرامون احكام اسلامى؛ مانند: وضو و غسل مطرح مىشود. | ||
#پراكندگى جمعيتى يهوديان از مطالب مورد توجه اين بخش است كه در كشورهاى مختلف اندلس، پرتغال و فرانسه به صورت مخفيانه زندگى مىكردهاند. شيوه آنها در دستيابى به رياست و يافتن جايگاه سياسى اجتماعى. | #پراكندگى جمعيتى يهوديان از مطالب مورد توجه اين بخش است كه در كشورهاى مختلف اندلس، پرتغال و فرانسه به صورت مخفيانه زندگى مىكردهاند. شيوه آنها در دستيابى به رياست و يافتن جايگاه سياسى اجتماعى. | ||
#:اختلاط نژادى با مسيحيان بوده است. | #:اختلاط نژادى با مسيحيان بوده است. نویسنده تنها راه مناظره با آنها را استشهاد به تورات مىداند و با تسلطى كه بر تورات دارد به خوبى از عهده شبهات بر مىآيد. او در اين باب به عبارتى از تورات: «يدخل الله جن الجنة» اشاره كرده و اثبات مىكند كه "جن" به معناى احمد و نام مبارک پيامبر اسلام است. همچنين مطالب مفيدى درباره اعتقادات و شبهات يهوديان ذكر كرده و با مطابقت فقراتى از قرآن كريم با تورات به اثبات مدعاى خود مىپردازد. | ||
#آمستردام از ديگر شهرهاى فرانسه است كه تعداد كشتىهاى آن | #آمستردام از ديگر شهرهاى فرانسه است كه تعداد كشتىهاى آن نویسنده را به اعجاب واداشته است. او تعداد كشتىهاى كوچك و بزرگ آن را شش هزار شمارش كرده است. از معمارى خانههاى آن كه از ديگر ديدنىهاى آن بوده و با سنگهاى منبت و رنگهاى مختلف تزيين شده نيز به زيبايى ياد مىكند. ديدار او با يك طبيب كه فرق بين معجزات ربانى و شيطانى را نمىداند، از مباحث خواندنى اين بخش از كتاب است. | ||
#در اين باب قضيه بازگشت | #در اين باب قضيه بازگشت نویسنده به مصر و مباحثات او با يك راهب مسيحى آمده است. مسيحيان عيسى را پسر خدا مىنامند. در نزد يك قسيس انجيلى است كه از اين انحراف اعتقادى پرده برداشته است كه فصولى از آن در اين باب ذكر شده است. نویسنده معتقد است، اساس شرك مسيحيان نوشته يوحنا منجيلى است كه به تحليل آن مىپردازد. | ||
#باب آخر كتاب به ذكر برخى از حوادث طول سفر اختصاص دارد كه به يارى خداوند از آنها خلاصى يافته است و از آنها به نعمالهى تعبير مىكند. او با اعتقاد به توحيد داشته به مطالعه كتب اديان سه گانه اسلام و مسيحيت و يهوديت پرداخته است. پيش از آغاز سفر او در خواب ديده است كه آياتى از قرآن كريم را قرائت مىكند.تفسير اين آيات بعدها برایش روشن مىشود. | #باب آخر كتاب به ذكر برخى از حوادث طول سفر اختصاص دارد كه به يارى خداوند از آنها خلاصى يافته است و از آنها به نعمالهى تعبير مىكند. او با اعتقاد به توحيد داشته به مطالعه كتب اديان سه گانه اسلام و مسيحيت و يهوديت پرداخته است. پيش از آغاز سفر او در خواب ديده است كه آياتى از قرآن كريم را قرائت مىكند.تفسير اين آيات بعدها برایش روشن مىشود. | ||
ویرایش