۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شريك ' به 'شریک ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
[[جاسم، محمد مکی سید]] (مصحح) | [[جاسم، محمد مکی سید]] (مصحح) | ||
[[ابن قنیتو، عبدالرحمن بن ابراهیم]] ( | [[ابن قنیتو، عبدالرحمن بن ابراهیم]] (نویسنده) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =DS 38/4 /الف2خ8 | | کد کنگره =DS 38/4 /الف2خ8 | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
كتاب بدون مقدمه آغاز شده و مطالب، دربردارنده تاريخ خلفاى عباسى از روز ظهور دعوت ايشان در خلافت وليد بن عبدالملك اموى تا انقراض سلسله ايشان در بغداد در زمان خلافت المستعصم بالله، ابى احمد عبدالله بن المستنصر بالله مىباشد؛ بدين ترتيب، حدودا تاريخ 45 خليفه، در اين اثر، ذكر گرديده است. | كتاب بدون مقدمه آغاز شده و مطالب، دربردارنده تاريخ خلفاى عباسى از روز ظهور دعوت ايشان در خلافت وليد بن عبدالملك اموى تا انقراض سلسله ايشان در بغداد در زمان خلافت المستعصم بالله، ابى احمد عبدالله بن المستنصر بالله مىباشد؛ بدين ترتيب، حدودا تاريخ 45 خليفه، در اين اثر، ذكر گرديده است. | ||
نویسنده پس از ذكر نام، كنيه و لقب هر خليفه، به تشريح صفات ظاهرى و خصائص وى پرداخته، سپس اولاد و زنان او را را نام برده و در نهايت، به توضيح و تشريح حوادث زمان وى پرداخته است. | |||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
«وليد بن عبدالملك»، اولين خليفهاى است كه | «وليد بن عبدالملك»، اولين خليفهاى است كه نویسنده از او نام برده است. كنيه او ابوالعباس و مادرش ولاده دختر عباس بود. وى فردى بلندقامت، گندمگون و نيكوچهره بود و از علم معمارى آگاهى داشت، بهگونهاى كه در معمارى و ساخت مسجد جامع دمشق، نقش داشته است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/1|متن كتاب، ص 1]</ref> | ||
وى داراى چهارده پسر بود كه نام برخى از آنها، عبارت است از: يزيد، ابراهيم، عباس، عمر، عبدالعزيز و..<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/3|همان، ص 3]</ref> | وى داراى چهارده پسر بود كه نام برخى از آنها، عبارت است از: يزيد، ابراهيم، عباس، عمر، عبدالعزيز و..<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/3|همان، ص 3]</ref> | ||
از جمله وقايعى كه در دوران وى اتفاق افتاده و | از جمله وقايعى كه در دوران وى اتفاق افتاده و نویسنده به آن اشاره كرده، آن است كه در ربيعالاول سال 87ق، فردى بيست و پنج ساله والى مدينه شده و در خانه مروان، با ده نفر از فقها كه عبارتند از: ابن زبير، عبدالله بن عبدالله بن عتبه، ابوبكر بن عبدالرحمن، ابوبكر بن سليمان بن ابى خيثمه، سليمان بن يسار، قاسم بن محمد، سالم بن عبدالله، عبدالله بن عبدالله بن عمر، عبدالله بن عامر بن ربيعه و خارجة بن زيد، ديدار نمود.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/3|همان]</ref> | ||
خلفاى بعدى، به ترتيب عبارتند از: | خلفاى بعدى، به ترتيب عبارتند از: | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
از جمله حوادثى كه از دوران او ذكر شده، عبارت است از: وفات ابراهيم بن محمد بن طلحه بن عبدالله تيمى كه به اسد القريش و اسد الحجاز معروف بود در سال 99ق و خروج عدهاى عليه خليفه در سال 100ق، از جمله بسطام بنى يشكر كه با هشتاد نفر از ياران خويش كه اكثرا از قبيله بنى ربيعه بودند، خروج كردند.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/32|همان، ص 32]]</ref> | از جمله حوادثى كه از دوران او ذكر شده، عبارت است از: وفات ابراهيم بن محمد بن طلحه بن عبدالله تيمى كه به اسد القريش و اسد الحجاز معروف بود در سال 99ق و خروج عدهاى عليه خليفه در سال 100ق، از جمله بسطام بنى يشكر كه با هشتاد نفر از ياران خويش كه اكثرا از قبيله بنى ربيعه بودند، خروج كردند.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/32|همان، ص 32]]</ref> | ||
«ابوخالد يزيد بن عبدالملك»: مادرش، عاتكه بنت يزيد بن معاويه بود و در پانزدهم رجب سال 101ق، مردم با او بيعت كردند. | «ابوخالد يزيد بن عبدالملك»: مادرش، عاتكه بنت يزيد بن معاويه بود و در پانزدهم رجب سال 101ق، مردم با او بيعت كردند. نویسنده در مورد شخصيت وى، به اين نكته اشاره مىكند كه او، فردى خوشگذران و اهل لهو و لعب و لذتجويى بوده و كنيزى به نام حبابه داشت كه وقتى مرد، به اندازهاى محزون و غمگين گشت كه تا مدتها، اجازه دفن كردنش را نمىداد و حتى پس از دفن نيز، قبر او را نبش كرده و با ديدن وضعيت او، بسيار متأثر شد. وى پس از چهار سال و يك ماه خلافت، در حوران، در شعبان سال 105ق، در بيست و نه سالگى، درگذشت.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/25|همان، ص 25]]</ref> | ||
«ابووليد هشام بن عبدالملك»: وى پس از برادرش، به خلافت رسيد. او فردى سياستمدار بود كه خود شخصا به رتق و فتق امور مىپرداخت. در ايام او، زيد بن على در سال 121ق، در كوفه خروج نمود و به دست يوسف بن عمر، به قتل رسيده و به دار آويخته شد.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/26|همان، ص 26]]</ref> | «ابووليد هشام بن عبدالملك»: وى پس از برادرش، به خلافت رسيد. او فردى سياستمدار بود كه خود شخصا به رتق و فتق امور مىپرداخت. در ايام او، زيد بن على در سال 121ق، در كوفه خروج نمود و به دست يوسف بن عمر، به قتل رسيده و به دار آويخته شد.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/26|همان، ص 26]]</ref> | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
برادر وى، محمد بن عبدالملك، امير او در مصر بود كه پس از استعفاى از آن، حفص بن وليد حضرمى جاى او را گرفت و پس از عزل او، عبدالملك بن رفاعه، امير گشت كه پس از مرگ او، عبدالرحمن بن خالد و پس از او، حنظلة بن صفوان و پس از او، حفص بن وليد والى مصر گرديد. قاضى او، محمد بن صفوان، يحيى بن ميمون و سعيد بن ربيعه و حاجب وى، غالبا موالى او بودند.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/27|همان، ص 27]]</ref> | برادر وى، محمد بن عبدالملك، امير او در مصر بود كه پس از استعفاى از آن، حفص بن وليد حضرمى جاى او را گرفت و پس از عزل او، عبدالملك بن رفاعه، امير گشت كه پس از مرگ او، عبدالرحمن بن خالد و پس از او، حنظلة بن صفوان و پس از او، حفص بن وليد والى مصر گرديد. قاضى او، محمد بن صفوان، يحيى بن ميمون و سعيد بن ربيعه و حاجب وى، غالبا موالى او بودند.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/27|همان، ص 27]]</ref> | ||
«ابوالعباس وليد بن يزيد بن عبدالملك»: وى در ماه ربيعالثانى سال 125ق، در حالى كه بيش از چهل سال سن داشت، به خلافت رسيد. از جمله خصائصى كه | «ابوالعباس وليد بن يزيد بن عبدالملك»: وى در ماه ربيعالثانى سال 125ق، در حالى كه بيش از چهل سال سن داشت، به خلافت رسيد. از جمله خصائصى كه نویسنده درباره او متذكر شده است، شاعر و فصيح بودن و زيادهروى در اكل و شرب مىباشد.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/44|همان، ص 44]]</ref> | ||
وى سيزده پسر و ده دختر داشت. امير او، حفص بن وليد، قاضىاش، محمد بن صفوان، كاتبش، عباس بن مسلمه و حاجب وى، غلامانش بودند.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/44|همان]]</ref> | وى سيزده پسر و ده دختر داشت. امير او، حفص بن وليد، قاضىاش، محمد بن صفوان، كاتبش، عباس بن مسلمه و حاجب وى، غلامانش بودند.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/44|همان]]</ref> | ||
از جمله حوادثى كه در دوران وى اتفاق افتاده و | از جمله حوادثى كه در دوران وى اتفاق افتاده و نویسنده به آن اشاره نموده است، مرگ محمد بن على بن عبدالله بن عباس در سال 125ق مىباشد كه تفاوت سنى او با پدرش، فقط چهارده سال بوده و بىنهايت به او شبيه؛ بهگونهاى كه مردم آن دو را بهخوبى از يكديگر تميز نمىدادند و تنها راه شناخت پدر از پسر، خضاب كردن پدر بود.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/44|همان]]</ref> | ||
«ابوخالد يزيد بن وليد بن عبدالملك»: وى كه مردى نحيف، ولى در عين حال، بسيار فصيح و سخنور بود، در هجدهم جمادىالثانى سال 126ق، به خلافت رسيد و پس از پنج ماه خلافت، در سن چهل سالگى، بر اثر بيمارى طاعون، درگذشت. نقش خاتم او «يا يزيد قم بالحق» بود. امير او در مصر، حفص بن وليد و قاضىاش، عثمان بن عمر بود. در ايام خلافت وى، كميت بن يزيد بن خنيس، درگذشت.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/45|همان، ص 45]]</ref> | «ابوخالد يزيد بن وليد بن عبدالملك»: وى كه مردى نحيف، ولى در عين حال، بسيار فصيح و سخنور بود، در هجدهم جمادىالثانى سال 126ق، به خلافت رسيد و پس از پنج ماه خلافت، در سن چهل سالگى، بر اثر بيمارى طاعون، درگذشت. نقش خاتم او «يا يزيد قم بالحق» بود. امير او در مصر، حفص بن وليد و قاضىاش، عثمان بن عمر بود. در ايام خلافت وى، كميت بن يزيد بن خنيس، درگذشت.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/45|همان، ص 45]]</ref> |
ویرایش