۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
[[هلالی، عماد]] (محقق) | [[هلالی، عماد]] (محقق) | ||
[[مسکویه، احمد بن محمد]] ( | [[مسکویه، احمد بن محمد]] (نویسنده) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =BJ 1185 /ع4الف2 1384 | | کد کنگره =BJ 1185 /ع4الف2 1384 | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
'''تهذيب الأخلاق و تطهير الأعراق'''، رسالهاى در اخلاق فلسفى از فيلسوف و مورخ بزرگ، [[مسکویه، احمد بن محمد|ابوعلى احمد بن محمد مسكويه رازى]] (د 421ق / 1030م) مىباشد كه به زبان عربى و بين سالهاى 372 - 375ق / 982 - 985م نوشته شده است. | '''تهذيب الأخلاق و تطهير الأعراق'''، رسالهاى در اخلاق فلسفى از فيلسوف و مورخ بزرگ، [[مسکویه، احمد بن محمد|ابوعلى احمد بن محمد مسكويه رازى]] (د 421ق / 1030م) مىباشد كه به زبان عربى و بين سالهاى 372 - 375ق / 982 - 985م نوشته شده است. | ||
نویسنده، غرض از نوشتن اين رساله را ارائه اصول و مبادى علم اخلاق به قصد دستيابى به خوبى ذكر مىكند كه به واسطه آن، از آدمیكردارهاى نيكو و زيبا سر مىزند<ref>تهذيب...، 27 - 28</ref>او بعدها از اين رساله بهعنوان بنياد فلسفى اصول حاكم بر گزيدهگويىهاى حكيمانه كتاب جاويدان خرد ياد كرده است. | |||
اين كتاب داراى دو نام مشهور است: | اين كتاب داراى دو نام مشهور است: | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب با دو مقدمه از محقق، عماد الهلالى و | كتاب با دو مقدمه از محقق، عماد الهلالى و نویسنده آغاز و مطالب در هفت مقاله، تنظيم شده است. البته شمار مقالات كتاب را 6 و حتى 8 هم دانستهاند. گويا اين اختلاف از تغيير ترتيب مقالات و تلفيق برخى بخشهاى اين كتاب در نسخهها و چاپهاى مختلف آن پديد آمده است. | ||
اين رساله در شمار آثار مهمى است كه در جهان اسلام از منظرى فلسفى به علم اخلاق نگريستهاند. | اين رساله در شمار آثار مهمى است كه در جهان اسلام از منظرى فلسفى به علم اخلاق نگريستهاند. | ||
منابع مختلف ادبى و حكمى كه | منابع مختلف ادبى و حكمى كه نویسنده از آنها بهره گرفته است، طيفى از آثار يونانى - اسكندرانى تا نوشتههاى ايرانى و اسلامى را در بر مىگيرد. مهمترين منابع يونانى عبارتند از: | ||
#اندرزهاى منقول يونانى كه سخنان [[بقراط]]، فيثاغورس، سقراط و ديگران را شامل مىشود؛ | #اندرزهاى منقول يونانى كه سخنان [[بقراط]]، فيثاغورس، سقراط و ديگران را شامل مىشود؛ | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
#آثار نوافلاطونى كه در تهذيب الاخلاق با عناصر فلسفه [[ارسطو]]يى و آموزههاى فيثاغورى و هرمسى در هم آميختهاند، مانند فقرهاى درباره برترى خويشاوندى معنوى ميان استاد و شاگرد بر محبت پدر و فرزند. | #آثار نوافلاطونى كه در تهذيب الاخلاق با عناصر فلسفه [[ارسطو]]يى و آموزههاى فيثاغورى و هرمسى در هم آميختهاند، مانند فقرهاى درباره برترى خويشاوندى معنوى ميان استاد و شاگرد بر محبت پدر و فرزند. | ||
از ميان منابع ايرانى نيز به استناد | از ميان منابع ايرانى نيز به استناد نویسنده به ادب كهن ايرانى و بهويژه سخنان اردشير و كتاب [[كليلة و دمنة]] مىتوان اشاره كرد. | ||
مىدانيم كه مؤلف با جريانهاى فكرى ساسانى و سنت اندرزنامهنويسى ايرانى نيز آشنايى ژرفى داشته است و ترجمه عربى شمارى از آثار ايرانى مانند ايتاكار بزرگمهر را در جاويدانخرد او مىتوان ديد. | مىدانيم كه مؤلف با جريانهاى فكرى ساسانى و سنت اندرزنامهنويسى ايرانى نيز آشنايى ژرفى داشته است و ترجمه عربى شمارى از آثار ايرانى مانند ايتاكار بزرگمهر را در جاويدانخرد او مىتوان ديد. | ||
منابع اسلامى و عربى | منابع اسلامى و عربى نویسنده، شامل قرآن كريم، احاديث پيامبر(ص)، آثار لغتنويسان عرب و بهويژه بصرىها، آثار ادبى مانند ديوان متنبى و ابن رومى، رسائل جابر و رازى و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و رساله دفع الاحزان كِندى بوده و سخنان زاهدان نامور مانند حسن بصرى را در بر مىگيرد. | ||
وجود نسخههاى فراوان تهذيب الاخلاق، از شهرت اين كتاب در روزگار پس از ابوعلى خبر مىدهد. | وجود نسخههاى فراوان تهذيب الاخلاق، از شهرت اين كتاب در روزگار پس از ابوعلى خبر مىدهد. | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
در مقدمه محقق، ضمن اشاره به اهميت كتاب و هدف مؤلف از نوشتن آن، دوران زندگانى | در مقدمه محقق، ضمن اشاره به اهميت كتاب و هدف مؤلف از نوشتن آن، دوران زندگانى نویسنده و وصايا و عقايد وى، مورد بررسى قرار گرفته است. | ||
در مقدمه مؤلف، به غرض وى از نوشتن كتاب كه به دست آوردن اخلاق نيك انسانى مىباشد، اشاره شده است. | در مقدمه مؤلف، به غرض وى از نوشتن كتاب كه به دست آوردن اخلاق نيك انسانى مىباشد، اشاره شده است. | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
مقاله ششم، از امراض نفسانى و مقابله با آنها از راه محاسبه نفس بحث مىكند و سرانجام در هفتمين مقاله، به طب نفسانى و شيوههاى درمان بيمارىهاى اخلاقى پرداخته مىشود. اين مقاله با بحث از انواع ترس و از جمله ترس از مرگ و علاج حزن و اندوه به نقل از كِندى پايان مىپذيرد. | مقاله ششم، از امراض نفسانى و مقابله با آنها از راه محاسبه نفس بحث مىكند و سرانجام در هفتمين مقاله، به طب نفسانى و شيوههاى درمان بيمارىهاى اخلاقى پرداخته مىشود. اين مقاله با بحث از انواع ترس و از جمله ترس از مرگ و علاج حزن و اندوه به نقل از كِندى پايان مىپذيرد. | ||
با بررسى مباحث مطرحشده در كتاب، درمىيابيم كه مفهوم بنيادى آن، «سعادت» است. در نظر | با بررسى مباحث مطرحشده در كتاب، درمىيابيم كه مفهوم بنيادى آن، «سعادت» است. در نظر نویسنده، سعادت، غايت زندگانى اخلاقى آدمى است و از آنجا كه سعادت فردى، بخشى از سعادت عمومى جامعه به شمار مىآيد، سعادت را تنها از راه زندگى اجتماعى و شهرى مىتوان كسب كرد و فرد انسانى هر گاه عضو جامعهاى نباشد، از سعادت بهكمال بهره نخواهد برد<ref>تهذيب، 37، 146 - 147</ref> | ||
اعتراض [[مسکویه، احمد بن محمد|ابوعلى مسكويه]] بر زاهدان گوشهگير را در الهوامل و الشوامل و الفوز الاصغر نيز مىتوان ديد كه اين گروه را دريغكنندگان از يارى مردم مىخواند و مىگويد كه آنان با پاسخ ندادن به يارىجويى مردمان، به خود و ايشان ظلم مىكنند. | اعتراض [[مسکویه، احمد بن محمد|ابوعلى مسكويه]] بر زاهدان گوشهگير را در الهوامل و الشوامل و الفوز الاصغر نيز مىتوان ديد كه اين گروه را دريغكنندگان از يارى مردم مىخواند و مىگويد كه آنان با پاسخ ندادن به يارىجويى مردمان، به خود و ايشان ظلم مىكنند. | ||
اين دريافت مدنى از فضيلتهاى انسانى نزد | اين دريافت مدنى از فضيلتهاى انسانى نزد نویسنده بدان پايه ارجمند است كه آن را از حوزه اخلاق فراتر مىبرد و به ديانت و شريعت تعميم مىدهد. در نظر نویسنده، همچنان كه فلسفه، يگانه آموزش حقيقى و راه رستگارى و نجات است، «ادب الشريعة» نيز انتقالدهنده حقيقت بهصورت گزارههاى دينى است.<ref>تهذيب، 64</ref>و آن را با نقش قوانين يونانى در نواميس افلاطون و با نوع موسيقى مباح در جمهوريت او مىتوان تطبيق داد. | ||
نویسنده بر آن است كه شريعت، نفوس جوانان را به پذيرش حكمت و طلب فضايل و رسيدن به سعادت انسانى از راه انديشه درست و سنجش صحيح آماده مىسازد. اين نظر بىگمان با آموزههاى [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] درباره بايستگى و وجوب آموزش دينى به جوانان و پيششرط بودن تربيت دينى براى مطالعه اخلاق فلسفى مناسبت دارد و ريشههاى نظرى آن را تا «اخلاق نيكُماخس» [[ارسطو]] مىتوان پى گرفت. اين اصرار نویسنده بر هماهنگى دين و فلسفه تا آنجاست كه حتى آموزههاى شريعت را بر اساس مفاهيم يونانى انس طبيعى و جامعهپذيرى طبيعى تفسير مىكند. | |||
نویسنده با جمع رأى افلاطون درباره سعادت كامل و نظر [[ارسطو]] درباره ممكن بودن دستيابى به سعادت در حيات دنيوى، به دو نوع سعادت دنيوى و اخروى قائل است و دستيابى به سعادت تام را منوط به تحصيل هر دوى آنها مىداند و بدينسان، كمال سعادت آدمى را هم نظرى و هم عملى به شمار مىآورد. البته او با در نظر گرفتن مراتب انسانيت، از ساكنان اقليمهاى نامعتدل جهان متمدن، بهعنوان انسانهايى با عقل كم و از ساكنان اقليمهاى معتدل بهعنوان دارندگان طبع سليم و مستعد پذيرش صورت عقل ياد مىكند<ref>تهذيب، 62 - 63</ref> | |||
نویسنده معتقد است شمارى از اينان كه بىاندازه مستعد پذيرش عقلند، در افقى ميان انسان و فرشته قرار مىگيرند و از آن جملهاند كسانى كه به طبع خود به الهام حساسند و مىتوانند به فلسفه بپردازند و قدرت عقل و نور حقيقت در ايشان جريان دارد<ref>همان، 63</ref>بر همين اساس، وى با استناد به [[ارسطو]]، برترين مرتبه انسانيت را «الهى» مىداند؛ چنانكه در سنت نوافلاطونى و در آثار متفكران سده 4ق، لقب «الهى» بر سقراط و افلاطون اطلاق مىشود و غايت فلسفه با تشبه به اله پيوند مىيابد. | |||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش