۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(لینک درون متنی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
| data-type="authorWritings" | | | data-type="authorWritings" |[[سفرنامه ناصری]] | ||
|- class="articleCode" | |- class="articleCode" | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
==تولد== | ==تولد== | ||
او در سفرنامهای که با عنوان سفرنامه ناصری نگاشته، درباره تولدش مینویسد: «این بنده در سال هزارودویستوهشتادویک (1281) هجری در ماه محرم در تبریز متولد شده و به نصرالله مسمی شدم»<ref>ر.ک: جعفریان، رسول، ص9</ref>. | او در سفرنامهای که با عنوان سفرنامه ناصری نگاشته، درباره تولدش مینویسد: «این بنده در سال هزارودویستوهشتادویک (1281) هجری در ماه محرم در تبریز متولد شده و به نصرالله مسمی شدم»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20784/1/9 ر.ک: جعفریان، رسول، ص9]</ref>. | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
تاریخ درگذشت دقیق او در یادداشت پسرش بر همان سفرنامه، اینگونه ذکر شده است: «مرحوم آقا که در 16 محرم 1352 داعی الهی را اجابت کرده و این دنیای فانی را ترک کرده، 72 سال داشت»<ref>ر.ک: همان، ص7</ref>. | تاریخ درگذشت دقیق او در یادداشت پسرش بر همان سفرنامه، اینگونه ذکر شده است: «مرحوم آقا که در 16 محرم 1352 داعی الهی را اجابت کرده و این دنیای فانی را ترک کرده، 72 سال داشت»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20784/1/7 ر.ک: همان، ص7]</ref>. | ||
ازاینرو آنچه برخی منابع، درباره وفات وی در 1351ق، در هشتاد سالگی ذکر کردهاند، اشتباه به نظر میرسد. وی در مدفن خانوادگیاشان در قم دفن شد<ref>ر.ک: همان، ص10</ref>. | ازاینرو آنچه برخی منابع، درباره وفات وی در 1351ق، در هشتاد سالگی ذکر کردهاند، اشتباه به نظر میرسد. وی در مدفن خانوادگیاشان در قم دفن شد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20784/1/10 ر.ک: همان، ص10]</ref>. | ||
==خاندان== | ==خاندان== | ||
نصرالله خان دیبا، «از سادات طباطبایی دیبای تبریز بوده و پدرش میرزا رفیع رئیسالعلماء از چهرههای شناختهشده تبریز بوده است. این خاندان بیش از آنکه روحانی باشند، خاندانی اداری و وابسته به دولت قاجار بودند»<ref>ر.ک: همان، ص7</ref>. ناصرالسلطنه درباره خاندان و نسبش چنین مینویسد: «چون خانوادهام از طایفه طباطبا که الآن ثبت اسامی اجدادم در دفتر طباطباییهای زوالی موجود و بدین قرار است: پدرم میرزا رفیعالدین نظامالعلماء بن حاج میرزا علیاصغر مستوفی بن... ابراهیم بن حسن مثنی بن امام حسن مجتبی بن امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) و از جمله خانوادههای معروف و طرف توجه و مرحمت اعلیحضرت اقدس همایون شاهنشاه مظفرالدین شاه هستند، لازم به شرح نمیدانم»<ref>ر.ک: همان، ص9</ref>. | نصرالله خان دیبا، «از سادات طباطبایی دیبای تبریز بوده و پدرش میرزا رفیع رئیسالعلماء از چهرههای شناختهشده تبریز بوده است. این خاندان بیش از آنکه روحانی باشند، خاندانی اداری و وابسته به دولت قاجار بودند»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20784/1/7 ر.ک: همان، ص7]</ref>. ناصرالسلطنه درباره خاندان و نسبش چنین مینویسد: «چون خانوادهام از طایفه طباطبا که الآن ثبت اسامی اجدادم در دفتر طباطباییهای زوالی موجود و بدین قرار است: پدرم میرزا رفیعالدین نظامالعلماء بن حاج میرزا علیاصغر مستوفی بن... ابراهیم بن حسن مثنی بن امام حسن مجتبی بن امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) و از جمله خانوادههای معروف و طرف توجه و مرحمت اعلیحضرت اقدس همایون شاهنشاه مظفرالدین شاه هستند، لازم به شرح نمیدانم»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20784/1/9 ر.ک: همان، ص9]</ref>. | ||
خانواده وی در دستگاه اداری و حکومتی قاجاریه نفوذ داشتند و همین مسئله عاملی برای پدید آمدن قدرتی برای آنان و درعینحال درگیری با دیگر دولتمردان قاجاری بود<ref>ر.ک: همان، ص8</ref>. | خانواده وی در دستگاه اداری و حکومتی قاجاریه نفوذ داشتند و همین مسئله عاملی برای پدید آمدن قدرتی برای آنان و درعینحال درگیری با دیگر دولتمردان قاجاری بود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20784/1/8 ر.ک: همان، ص8]</ref>. | ||
میرزا اسدالله خان ناظمالدوله عموی ناصرالدوله و برادر نظامالعلماء در روسیه درس خوانده و مدتها در وزات خارجه کار کرده و مناصبی در سفارت ایران در سنپترزبورگ و تفلیس و اسلامبول داشت و اواخر عمرش رئیس دارالشورای کبرا بود و در سال 1319 درگذشت<ref>ر.ک: همان</ref>. | میرزا اسدالله خان ناظمالدوله عموی ناصرالدوله و برادر نظامالعلماء در روسیه درس خوانده و مدتها در وزات خارجه کار کرده و مناصبی در سفارت ایران در سنپترزبورگ و تفلیس و اسلامبول داشت و اواخر عمرش رئیس دارالشورای کبرا بود و در سال 1319 درگذشت<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20784/1/8 ر.ک: همان]</ref>. | ||
میرزا محمود خان علاءالملک، وزیر مختار ایران در اسلامبول نیز برادر دیگر نظامالعلماء و عموی دیگر ناصرالدوله است. وی شش سال سفیر ایران در عثمانی بود<ref>ر.ک: همان</ref>. | میرزا محمود خان علاءالملک، وزیر مختار ایران در اسلامبول نیز برادر دیگر نظامالعلماء و عموی دیگر ناصرالدوله است. وی شش سال سفیر ایران در عثمانی بود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20784/1/8 ر.ک: همان]</ref>. | ||
نظامالعلماء، پدر ناصرالسلطنه، هفت پسر و چهار دختر (یازده فرزند) داشت؛ یعنی نصرالله خان ناصرالسلطنه دارای شش برادر و چهار خواهر بوده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | نظامالعلماء، پدر ناصرالسلطنه، هفت پسر و چهار دختر (یازده فرزند) داشت؛ یعنی نصرالله خان ناصرالسلطنه دارای شش برادر و چهار خواهر بوده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20784/1/8 ر.ک: همان]</ref>. | ||
==تحصیلات== | ==تحصیلات== | ||
خود ناصرالسلطنه درباره تحصیلاتش چنین میگوید: «از سن هفت سالگی تا هزاروسیصد (1300) مشغول تحصیل علم ادبیه و فقه و اصول و بعضی علوم متداوله آن زمان بوده. آقای حاجی میرزا رفیع نظامالعلماء، پدر بزرگوارم، میخواستند مثل خودشان در جزو اهل عمایم و علما باشم. اقوام دیگر مایل بودند که داخل سلک نوکر باب شوم...»<ref>ر.ک: همان، ص9</ref>. | خود ناصرالسلطنه درباره تحصیلاتش چنین میگوید: «از سن هفت سالگی تا هزاروسیصد (1300) مشغول تحصیل علم ادبیه و فقه و اصول و بعضی علوم متداوله آن زمان بوده. آقای حاجی میرزا رفیع نظامالعلماء، پدر بزرگوارم، میخواستند مثل خودشان در جزو اهل عمایم و علما باشم. اقوام دیگر مایل بودند که داخل سلک نوکر باب شوم...»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20784/1/9 ر.ک: همان، ص9]</ref>. | ||
در مجله الکترونیکی ویستا گفته شده: وی فرانسه را بهخوبی میدانست و علاوه بر ناصرالسلطنه، به دبیرالسلطنه نیز لقب داشت<ref>ر.ک: همان، ص10</ref>. | در مجله الکترونیکی ویستا گفته شده: وی فرانسه را بهخوبی میدانست و علاوه بر ناصرالسلطنه، به دبیرالسلطنه نیز لقب داشت<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20784/1/10 ر.ک: همان، ص10]</ref>. | ||
==مناصب و فعالیتهای سیاسی== | ==مناصب و فعالیتهای سیاسی== | ||
ناصرالسلطنه درباره دخولش در سلک مناصب دولتی میگوید: پدرش مایل بوده که عالم و اهل عمامه باشد، ولی دیگر اقوامش دوشت داشتهاند که به نوکری و خدمت سلطان برسد و در نهایت پس از استخاره، میرزا عبدالرحیم خان قائممقام که در میان خانوادهشان برحسب سن و مقام از همه محترمتر و دارای سمت ریاست بوده، از یکی از کارگزاران سلطان که در آن زمان ولیعهد آذربایجان بوده، درخواست شغلی برای ناصرالسلطنه میکند. آن شخص هم به این درخواست پاسخ داده و نصرالله خان را بهعنوان منشی حضوری خودش بهکار میگیرد<ref>ر.ک: همان، ص9</ref>. | ناصرالسلطنه درباره دخولش در سلک مناصب دولتی میگوید: پدرش مایل بوده که عالم و اهل عمامه باشد، ولی دیگر اقوامش دوشت داشتهاند که به نوکری و خدمت سلطان برسد و در نهایت پس از استخاره، میرزا عبدالرحیم خان قائممقام که در میان خانوادهشان برحسب سن و مقام از همه محترمتر و دارای سمت ریاست بوده، از یکی از کارگزاران سلطان که در آن زمان ولیعهد آذربایجان بوده، درخواست شغلی برای ناصرالسلطنه میکند. آن شخص هم به این درخواست پاسخ داده و نصرالله خان را بهعنوان منشی حضوری خودش بهکار میگیرد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20784/1/9 ر.ک: همان، ص9]</ref>. | ||
«نصرالله خان ناصرالسلطنه... در آغاز منشی حضور مظفرالدین شاه، سپس وزیر خالصهجات آذربایجان و در سلطنت مظفرالدین شاه وزیر خالصهجات کل ایران بود. زمانی هم وزارت خزانه را داشت. او در سفر اول و سوم مظفرالدین شاه به فرنگ، همراه وی بود»<ref>ر.ک: همان، ص8-9</ref>. | «نصرالله خان ناصرالسلطنه... در آغاز منشی حضور مظفرالدین شاه، سپس وزیر خالصهجات آذربایجان و در سلطنت مظفرالدین شاه وزیر خالصهجات کل ایران بود. زمانی هم وزارت خزانه را داشت. او در سفر اول و سوم مظفرالدین شاه به فرنگ، همراه وی بود»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20784/1/9 ر.ک: همان، ص8-9]</ref>. | ||
«او در 1317 با صدر اعظم وقت، یعنی امینالسلطان درگیر و از کار برکنار شده است. دلیل این امر مخالفت او با گرفتن قرض از روسیه بوده و تحریکات امینالسلطان نزد شاه، سبب مغضوب شدن و کنار گذاشته شدن او شده است»<ref>ر.ک: همان، ص9-10</ref>. | «او در 1317 با صدر اعظم وقت، یعنی امینالسلطان درگیر و از کار برکنار شده است. دلیل این امر مخالفت او با گرفتن قرض از روسیه بوده و تحریکات امینالسلطان نزد شاه، سبب مغضوب شدن و کنار گذاشته شدن او شده است»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20784/1/10 ر.ک: همان، ص9-10]</ref>. | ||
«یکی از مناصبی که بعدها ناصرالسلطنه داشت، حکومت کرمانشاه بود. در آغاز جنگ جهانی اول وی در ا ین شهر بود که شماری از ملیون که سید حسن مدرس هم در میانشان بود با نخستوزیری نظامالسلطنه در آنجا دولت موقت تشکیل دادند. ناصرالسلطنه با دیدن این وضع در سال 1334ق، از کرمانشاه به سمت همدان آمد. وی از طرف محمدولی خان تنکابنی، حکومت این شهر را در اختیار داشت و گزارشی نیز از همین زمان، از وضعیت معیشت مردم برای مرکز فرستاده است»<ref>ر.ک: همان، ص8-9</ref>. | «یکی از مناصبی که بعدها ناصرالسلطنه داشت، حکومت کرمانشاه بود. در آغاز جنگ جهانی اول وی در ا ین شهر بود که شماری از ملیون که سید حسن مدرس هم در میانشان بود با نخستوزیری نظامالسلطنه در آنجا دولت موقت تشکیل دادند. ناصرالسلطنه با دیدن این وضع در سال 1334ق، از کرمانشاه به سمت همدان آمد. وی از طرف محمدولی خان تنکابنی، حکومت این شهر را در اختیار داشت و گزارشی نیز از همین زمان، از وضعیت معیشت مردم برای مرکز فرستاده است»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20784/1/8 ر.ک: همان، ص8-9]</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
جعفریان، رسول، مقدمه «سفرنامه ناصری»، اثر ناصرالسلطنه، میرزا نصرالله طباطبایی دیبا، تحقیق و تصحیح رسول جعفریان، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، تهران، 1390ش. | جعفریان، رسول، مقدمه «سفرنامه ناصری»، اثر ناصرالسلطنه، میرزا نصرالله طباطبایی دیبا، تحقیق و تصحیح رسول جعفریان، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، تهران، 1390ش. | ||
==وابستهها== | |||
[[سفرنامه ناصری]] | |||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده: | [[رده: 25 مهر الی 24 آبان(97)]] | ||
[[رده:سال97-25مهر الی24 آبان]] | [[رده:سال97-25مهر الی24 آبان]] |
ویرایش